به گزارش پایگاه 598، در حالی که مقامات اروپایی مکررا از ایران میخواهند پای برجام بماند و 5
ماه است وعده راهاندازی کانال اینستکس را میدهند، وبسایت بیبیسی در
تحلیلی نوشت: نتایج آخرین انتخابات پارلمان اروپا نشان داد که شبحی بر فراز
اروپا در چرخش است ولی این بار این شبح نه کمونیسم که شهروندان سردرگم و
بیقرار اروپایند.
از سال 2008 و پس از وقوع بحران جهانی مالی، اروپا هنوز
نتوانسته به تعادل بازگردد. دیگر همه میدانند که اروپا در بحران است؛
برگزیت، رشد احزاب حاشیهای راست افراطی و ریزش طرفداران احزاب سنتی و بزرگ
که ستونهای دموکراسی اروپایی را از میانه چپ تا میانه راست سامان داده
بودند.
کشورهای اروپایی که پس از دو جنگ جهانی، گامبهگام با شکل دادن
به اتحادیهای مشتمل بر ساز و کار مالی، مرزی، گمرکی، تقنینی و قضایی،
کوشیده بودند تا «هویت اروپایی» را در جایگاهی رفیعتر از «هویت ملی و
قومی» و «اتحاد اقتصادی اروپایی» را کارآمدتر از «نزاع اقتصادی» قرار دهند،
اکنون با خیل فزاینده شهروندانی مردد مواجهاند که اعتمادشان را به
سیاستمداران سنتی، احزاب سوسیالدموکرات و لیبرالدموکرات بزرگ و از همه
مهمتر «آینده طلایی اروپا» از دست دادهاند.
بنبست توافق سعدآباد و
بازگشت ایران به سیاست فعالسازی حداکثری ظرفیت هستهای از یک سو و تعارضات
بعد از حمله و اشغال نظامی عراق میان آمریکا و ایران بار دیگر ایران را
به صدر کشورهای متخاصم آمریکا بازگرداند. اروپا این بار سنبه را پر زور دید
و ناچار شد دست از بازار ایران بکشد و با آمریکا همراه شود. این حالت نه
صلح و نه جنگ 7 سال به طول انجامید و در نتیجه آن بحران ایران برای اروپا
نه فقط ابعاد اقتصادی که بعد تهدید امنیتی هم یافت. اروپا عزمش را برای حل
یکی از بحرانها، یعنی بحران هستهای جزم کرد و برای نخستین بار با مشارکت
آمریکا در سطح وزیر امور خارجه در سال 2015 راه حلی مرضیالطرفین موسوم به
برجام مورد توافق قرار گرفت، برجام اما مرهم درد نشد.
اروپا در میانه
نزاعهایی قرار گرفته و راه فراری از آنها ندارد؛ بحران روسیه و شرق
اروپا، بحران تجاری با آمریکا و کنار گذاشتهشدن پیمان ترنسآتلانتیک،
رقابت اقتصادی و امنیتی آمریکا با چین، خاورمیانه در آستانه انفجار و
آفریقاییکه از لحاظ اقتصادی و امنیتی بیثبات است. این بحرانهای
ژئوپلیتیک، چنان گسترده و بزرگ مینمایند که اعتماد به نفس سیاستمداران
اروپایی را برای فائق آمدن بر آنها زدوده است.
از سوی دیگر عوارض بحران
مالی سال 2008 همچنان بر پیکر اقتصاد اروپا سنگینی میکند فشار بیرونی و
دومینوی بحرانهای پیچیده و ناتوانی سیاستمداران در حل این بحرانها، فضا
را برای تغییرات سیاسی رادیکال در بطن جوامع اروپایی گشوده است.
بحرانهای
بیرونی دامنهدار، اروپا را درگیر تعارضات سیاسی- اجتماعی درونی کرده و
آمریکا هم به عنوان متحد همیشگی اروپا، اگر نگوییم در صف رویارویی که در
جایگاه ناظری بیتفاوت ایستاده است. ساختمان اروپا که در زمانی نه چندان
دور مدلی مستحکم برای تبدیل «تعارض منافع» به «همکاری و اتحاد» تبلیغ
میشد، اکنون به ساختمانی موریانه خورده میماند، اروپا از نفس افتاده است.