این دعا را برای کسی میکنند که همین چند ماه پیش عکسهای خوشگذرانیهای دلبرانهاش با همسر جدیدی که با ۳۲ سال با خود فاصله سنی دارد، دل خیلیها را که آرزوی ازدواج اول هم برایشان بعید است به درد آورد چه برسد به «تجدید فراش» آن هم در ۶۸ سالگی.
این مقدمه برای شناخت فرهنگ عمومی ایرانی-اسلامی مبتنی بر اخلاق بود که میگوید: «مرده را لگد نمیزنند».
این دقیقاً شکایتی بود که دیشب محسن میردامادی عضو حزب منحله مشارکت از غلامحسین کرباسچی کرد. او در یادداشتی اختصاصی که در اختیار سایت امتداد گذاشته بود، نوشت: «آنچه جای تاسف دارد این است که کینههای شخصی کرباسچی نسبت به نجفی چقدر اهمیت داشته که دوست و همحزبی چندین ساله خود را شادمانه لگد میزند؟»
اما کرباسچی چه گفته بود که میردامادی با این ادبیات به کرباسچی ضدحمله میزند؟
کرباسچی اخیراً در مصاحبهای با روزنامه اعتماد تصریح کرده بود: «من شخص آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت را با همه ارادت و رفاقتی که داریم در ماجرای محمدعلی نجفی مقصرمیدانم. ما باید با مردم و نظام صادق باشیم. مسئولیت خطاهایمان را بپذیریم و سعی نکنیم با یک جَو جدید که راه میاندازیم وبه هیچوجه واقعیت ندارد، مسئله را به گردن این نهاد و آن ارگان بیاندازیم. اشتباهات و اعمال خلاف هرکدام از مجموعههای نظام هم به جای خود».
او در مورد مخالفت خود با شهردار شدن نجفی نیز گفته است: من قبلاً هم مصاحبه کردم و گفتم که این انتخاب، خوب نیست. هم به تنهایی و هم با چند نفر از دوستان به منزل آقای نجفی رفتیم و از ایشان خواهش کردیم و گفتیم که به مصلحت نیست این سمت را بپذیرید».
همین اظهارات کافی بود که میردامادی در حمایت از دوستان همحزبی خود به میدان بیاید و با یادداشتی شبانه پاسخ کرباسچی را بدهد. او در یادداشتی افشاگونه آورده است: «در هیچیک از جلساتی که بحث آقای نجفی مطرح بود آقای کرباسچی یا فرد دیگری کلمهای در مورد مسائلی که اخیراً حول و حوش آقای نجفی گفته میشود مطرح نکرد. حتی آقای مرعشی، که آقای کرباسچی ارتباط نزدیکی با ایشان دارد و قاعدتاً اگر نکته منفی در مورد آقای نجفی داشت باید حداقل به ایشان اطلاع میداد، زمانی که به عنوان یکی از نامزدهای مورد نظر شورای شهر برای شهرداری تهران برنامه پیشنهادی خود را در جلسه شورا ارائه داد به دوستان شورا توصیه کرد به آقای نجفی برای مسئولیت شهرداری رای دهند. همچنین در زمان استعفای آقای نجفی، آقای مرعشی در مقابل این سئوال که شما اگر از این مسائل اطلاع داشتید چرا قبل از انتخاب وی به عنوان شهردار دوستان را در جریان قرار ندادید، اظهار کرد در آن زمان اطلاعی از این مسائل نداشته است».
منظور میردامادی از مسائل اخیر حول و حوش نجفی همین ارتباط نجفی با میترا استاد همسر دوماش است که کرباسچی مدعی است این ارتباط را قبلاً در جلسهای به سمع و نظر باقی اصلاحطلبان رسانده ولی آنها پشت گوش انداختهاند.
میردامادی در یادداشتش پارا فراتر گذاشته و ضمن تاکید بر اینکه اصلاحطلبان عضو شورای شهر اگر از جزئیات ارتباط نجفی خبر داشتند اساساً او را شهردار نمیکردند، سکوت کرباسچی را خیانت او به اصلاح طلبان نامیده است.
میردامادی اما اذعان میکند که کرباسچی مخالف نجفی بود ولی نه به خاطر روابط خاصش با فردی خاص! بلکه فقط برای حمایت از شهردار شدن محسن هاشمی.
این نکته البته تلویحاً در آخرین اظهار نظر غلامحسین کرباسچی در سرمقاله روز یکشنبه روزنامه سازندگی توسط وی تایید میشود. آنجا که میگوید: «… برخی دوستان که از آغاز با شهرداری محسن هاشمی مخالف بودند، همه همت خود را گذاشتند که نه در رقابت با دکتر نجفی که پس از او نیز محسن هاشمی شهردار نشود و حتی با وجود عدم تمایل اولیه دکتر نجفی به شهرداری تهران- به شهادت جلسه مشترک بنده و سیدحسین مرعشی با ایشان - او را به مقصد مطلوب خویش هدایت کردند و ایشان را از خاستگاه سیاسی و فکری خود دور ساختند تا با شهرداری نیابتی به نام دیگران و به کام یاران خویش برنده داستان باشند غافل از اینکه «عرض ایشان میبرند و زحمت دیگران میدارند».
البته کرباسچی از ادعاهای سابق خود پا پس نمیکشد و درمورد هشدارش نسبت به ارتباط خاص نجفی میگوید: «در آغاز تابستان سال ۱۳۹۶ اندکی پس از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر تهران … در حضور چهار تن از اصلاحطلبان برجسته...، در دفتر نجفی به حضورشان رسیدم و... درباره همین پرونده مطروحه از ایشان سوال کردم و با توجه به طرح نامزدی ایشان برای شهرداری درباره عوارض طرح این پرونده و اثرات منفی آن در مدیریت شهری تهران و نیز حوزه خصوصی آقای نجفی در حضور دوستان هشدار دادم... اما متاسفانه استراتژی نادرست برخی دوستان اصلاحطلب، آقای نجفی را در موقعیت خطیری قرار داد و ایشان را به دست خویش قربانی ساختند».
او به دیدار معروف کارگزارانیها و اتحاد ملتیها در منزل عبدالله نوری که آن زمان هم خیلی از خبرنگاران به دنبال جزئیاتی از آن بودند اشاره کرده و تاکید میکند: «… در جلسه مشترک احزاب کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت در منزل عبدالله نوری... دوستان حزب اتحاد ملت نیز پذیرفتند که دیگر بر تداوم شهرداری دکتر نجفی اصرار نکنند... در واقع ما هر زمان مخالفت خود را با تصدی شهرداری از سوی دکتر نجفی بیان میکردیم در معرض حمله و هجمه قرار میگرفتیم. حال پس از این همه مصائب که بر سر اصلاحطلبی و شهرداری و نیز دکتر نجفی آمده وقتی پرده از تاریخ برمیداریم متهم به هزار اتهام میشویم».
تا این جای گزارش را بخوانید ولی زیاد ذهن خود را درگیر نکنید چون بنظر میرسد کمابیش حرف هر دو طرف تلفیقی از دروغ و حقیقت است. همه این دعواها از جلسه دو حزب با نوری نشات میگیرد.
آن دیدار هم آن زمان ریشهای تاریخی داشت. بگذارید با یک بازگشت به عقب، به دلیل و جزئیات آن دیدار که ظاهراً بیش از یک جلسه هم بود بپردازیم.
ماجرا از آنجا شروع شد که روزنامه سازندگی ارگان رسانهای کارگزارانیها ۲۱ فروردین ۹۷ در گزارشی پرده از یک دیدار برداشت. در این گزارش آمده بود: «عبدالله نوری نگران است که آنچه در شورای شهر اول رخ داد، دوباره تکرار شود. به همین دلیل در ماههای اخیر فعال تر از قبل شده و با گروههای سیاسی، حول محور استعفای محمدعلی نجفی و حل اختلافات دو جریان موثر جبهه اصلاحات، دیدارهایی انجام میدهد. دیدار او با سران حزب اتحاد ملت، اولین دیدار نبود. پیشتر از این نیز در هفتههای اخیر سران دو حزب کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت، به دعوت عبدالله نوری، جلسه مشترکی برگزار کردند. سران حزب اتحاد در آن دیدار بر حفظ نجفی تاکید داشتند. در آن جلسه به خواست عبدالله نوری، توافقاتی صورت گرفت و قرار بر این شد که دو طرف پایبند این توافق بمانند».
این گزارش توافقات را بر میشمرد:
۱- توافق بر این امر استوار بود که هر دو جریان از حیثیت آقای نجفی حمایت کنند.
۲- هم حزب کارگزاران و هم حزب اتحاد، موضوع کسالت و بیماری نجفی را بپذیرند و از نقل قول های دیگر و حاشیه ای پرهیز کنند. کما اینکه خود او نیز در جلسه استعفای خود در شورای شهر بر این نکته تاکید کرد و گفت که علت استعفا بیماری است و لاغیر و از دیگران نیز خواست که مباحث فرعی را بیان نکنند.
۳- توافق سوم دو طرف که خواست عبدالله نوری بود، بحث جانشینان احتمالی نجفی است. عبدالله نوری از دو طرف خواست هیچکس، جانشینان احتمالی نجفی را تخریب نکند.
۴- بند چهارم توافق نیز بحث بر سر شهردار شدن یا شهردار نشدن محسن هاشمی بود که نوری تاکید کرد چون هیچ چیز در این باره قطعی نیست، دو طرف نیز شهردار نشدن یا شهردار شدن محسن هاشمی را قطعی ندانند. ممکن است شرایطی پیش بیاید که جز او گزینه بهتر و موثرتری نداشته باشیم. پس از هم اکنون اعلام نکنیم که او نباید شهردار شود و ممکن است شرایط به گونه ای پیش برود که فرد دیگری را برای شهرداری پیدا کنیم پس مطالبات را با اینکه محسن باید شهردار شود، افزایش ندهیم و دامنه اختلافات را بیشتر نکنیم.
بعد شکایت اصلی حزب کارگزاران از بدعهدی جریان مقابل در این گزارش اینگونه آغاز می شود: «هر دو طرف وعده دادند که پایبند این توافقنامه بمانند؛ اما با خروج از آن جلسه، برخی از سران حزب اتحاد، زیر قول خود زدند و با اعلام موضوعات حاشیه ای، اعلام کردند که نجفی به علت بیماری استعفا نداده و مسائل دیگری در میان است. نوری در آن دیدار و دیدارهای بعدی تاکید کرده بود که جایز نیست شهر را معطل بگذاریم پس بهتر است با استعفای خود خواسته شهردار موافقت شود. اما برخی از اعضای حزب اتحاد ملت کمپین نه به استعفای شهردار تهران را راه اندازی کردند و مجدداً توافق یاد شده را نادیده گرفتند».
همین پینگپنگی که الان بین کرباسچی و میردامادی شکل گرفته آن زمان توسط شکوری راد دبیرکل حزب اتحاد ملت و حزب کارگزاران ادامه یافت و او در گفتوگویی با شرق اینگونه باب گلهگزاری را باز کرد: «کار ناپسندی انجام شد که محتوای جلسات خصوصی که قرار نبود منتشر شود را منتشر کردند؛ آن هم بدون رضایت طرف مقابل … حقیقت این بود که قبل از استعفای آقای نجفی، میل اینکه آقای نجفی از شهرداری برود، از طرف کارگزاران در سطح جامعه از سوی برخی از اعضای این حزب مطرح شد. یعنی این میل ابراز میشد که آقای نجفی از شهرداری برود».
شکوریراد میگوید نجفی عضو کارگزاران بود ولی چون هیچ مشورتی با کارگزارانیها نکرده بود، باعث گلهگزاری شود.
دبیرکل حزب اتحاد ملت از غافلگیری همحزبیهایش از خبر استعفای نجفی میگوید و دلیل این استعفا را فشارهای بیرونی قلمداد میکند. خبرنگار که می پرسد منظورتان کارگزاران است با یک «بله» این گزاره را تایید میکند و میگوید: «کارگزاران میخواستند بگویند که بیماری پررنگترین مشکل است و دائماً هم این را میگفتند. حزب اتحاد اما میگفت اگر چه بیماری وجود دارد ولی عامل اصلی چیز دیگری است و بیماری بهانه شده است. این شد منشأ اختلاف اتحاد و کارگزاران. اتحاد از استعفا ابراز نگرانی میکرد، کارگزاران از استعفا استقبال میکرد. نتیجهاش بروز این اختلاف شد.»
او در مورد نقض عهد مورد ادعای کارگزارانیها تاکید میکند که وقتی از آنها (کارگزارانیها) پرسیدیم که این نقض عهد چیست؟ گفتند این بود که قرار بود آقای نجفی تضعیف نشود اما قرار نبود که آقای نجفی تقدیس شود و شما خیلی از آقای نجفی تعریف میکنید.
این کل دوئل کارگزاران و اتحاد ملت است که البته از منظر روش سیاسی نیز قابل بررسی است ولی در حوصله این گزارش نمیگنجد. نجفی، محسن هاشمی، اتحاد ملت و کارگزاران چهار ضلع مربع جنجال سیاسی دو حزب کارگزاران و اتحاد ملت هستند که قتل میترا استاد توسط نجفی صرفاً نقش جرقهای را ایفا کرده که این انبار باروت حدود یکساله، به یکباره منفجر و همه یا بخش مهمی از رازهای مگوی انتخاب و استعفای نجفی و عدم انتخاب محسن هاشمی برملا شود.
با نگاه به مقدمه این مقال، حال مخاطب بهتر
میتواند تحلیلی عمیقتر از پشت پرده دعواها و مناسبات سیاسی بدست آورد.
همسرکشیهایی که به راز برادرکشی هارا بر ملا میکند. کرباسچی و نجفی به
قول میردامادی دوست سیوچند ساله هم بودهاند.