به گزارش پایگاه 598، تسنیم نوشت: «کوبیاک محکوم به عذرخواهی از مردم ایران شد.» تیتر کوتاه اما گویای خیلی از مسائل است. مثلاً اینکه فدراسیون جهانی والیبال در قبال هرگونه بیانضباطی, پاسخ محکمی خواهد داشت, یا اینکه این فدراسیون با هیچ بازیکنی شوخی ندارد؛ حتی ستاره لهستان, همچنین اینکه فدراسیون جهانی برای حفظ آرامش در والیبال برابر هر تنش, درگیری یا بینظمی, اقدامی سریع, محکم و کارساز خواهد داشت.
فدراسیون جهانی, میشل کوبیاک را به شش جلسه محرومیت و عذرخواهی از مردم ایران محکوم کرد, چون این بازیکن اظهاراتی نژادپرستانه و ضد ایرانی به زبان آورده بود. کوبیاک باید عذرخواهی و محرومیتش را طی کند چون خارج از خط مشی ورزش صحبت کرده است. کوبیاک باید عذرخواهی کند چون باعث رنجش مردم ایران و البته اهالی والیبال شده است.
برخورد FIVB، قاطع و سریع است, چون مسئولانش فارغ از هر نگاه سیاسی که ممکن است برای خود داشته باشند, میخواهند والیبال مسیر ورزشیاش را طی کند و برای تحقق این هدف هر مانعی را از سد راه برخواهند داشت. همانقدر که صحبتهای یک بازیکن والیبال با رسانه محلی گستاخانه بوده, برخورد بالاترین نهاد مدیریتی و نظارتی والیبال محکم و اساسی بوده است. کوبیاک حالا باید در دیدار ایران و لهستان در هفته سوم لیگ والیبال ملتها که به میزبانی ارومیه برگزار میشود, پیام عذرخواهیاش را به گوش مردم ایران برساند.
حکم FIVB در کنار محرومیت شش جلسهای, بازیکن لهستانی را به یک نحوه دیگر نیز مجازات میکند. اینکه پیام عذرخواهی بازیکن خاطی باید پیش از بازی تیم کشورش مقابل ایران, آن هم در خاکِ ایران خوانده شود, چند پیام مثبت و کارساز میتواند داشته باشد. اول اینکه این بازیکن با عذرخواهی به نوعی تاثیر صحبتهای قبلی خود را در اذهان پاک میکند و دوم متوجه اشتباهش میشود که دیگر نباید خارج از مباحث والیبال و ورزش به مردم کشور دیگری توهین کند. تاثیر مثبت دیگر این حکم این است که کوبیاک با عذرخواهی به نوعی از مردم ایران دلجویی میکند و این میتواند عامل بازدارندهای برای افرایش تنشهای احتمالی در آینده باشد. در واقع کوبیاک مجبور به انجام کاری شده که از آن فراری است.
نحوه برخورد با تخلفات انضباطی همیشه مهم بوده, از این حیث که جریمهها و محکومیتها باید مفید, موثر و کاهش بی انضباطیها را در پی داشته باشد. حکم فدراسیون جهانی والیبال برای کوبیاک جالب و قابل توجه است و برای همین این حکم بازتاب رسانهای زیادی داشته است. حکم محکومیت کاپیتان لهستان میتواند الگوی خوبی برای برخوردهای انضباطی در ورزش باشد, مخصوصاً در ورزش ایران و فوتبالش که این روزها درگیر تکثیر انواع ویروسهای هنجارشکن از سمت بازیکنان, مدیران, هواداران و دیگر عوامل شده است.
اخیراً در فوتبال ایران انواع و اقسام بینظمی را شاهد بودهایم. از اظهارات غیر واقع و تنشزا بازیکنان, مربیان و مدیران گرفته تا تهمت و دروغ و حتی تهدید. این در حالی است که اوضاع روی سکوهای ورزشگاهها نیز وخیم شده است. از شکستن صندلی و پرتاب سنگ و فحاشی و تا شکستن سر و کور شدن چشم و درگیری! برای همه این تخلفات البته احکامی صادر شده که با توجه به تکرار و افزایش حجم بینظمیها میتوان به این نکته پی برد که این برخورد و مجازاتها به هیچ وجه موثر نبوده و نتوانسته فوتبال را به مسیر و رسالت اصلیاش که انجام یک مسابقه با هیجانِ جوانمرادنه و پرورش روح پهلوانی توام با نشاط است, قرار دهد. به طور کلی میتوانیم بگویم که فوتبال ما در برخوردهای انضباطی خود, درگیر نوعی «عقبماندگی» بوده و هست که ما امروز شاهد این حجم از هنجارشکنی و حادثه در استادیومها هستیم. نه تنها در فوتبال که در بسیاری از رشتههای ورزشی با این نوع عقبماندگی در برخوردها مواجه هستیم و این درد در تمام رشتهها دیده میشود.
در صدور احکام انضباطی ورزش ایران, نیاز به این تفکر شدیداً احساس میشود که برای برخورد با خاطیان و هنجارشکنان, به جای مجازات, هدف باید «اصلاح رفتار» باشد. این یعنی احکام به جای جزایی بودن که محرومیت و جریمه را در پی دارد, باید بیشتر جنبه ارشادی داشته باشد تا اثرپذیری بهتری برای مبارزه با بی انضباطی و عدم تکرار تخلفات به وجود بیاید, مانند همین حکم فدراسیون جهانی والیبال که میتواند عامل بازدارنده خوبی برای جلوگیری از تکرار تخلفات اینچنینی از سوی ورزشکاران دیگر باشد. این یعنی والیبالیستهای دیگر میدانند که اگر به هر دلیلی مردم و فرهنگ یک کشور را مورد حمله قرار دهند, باید با ابراز پشیمانی خودشان را کوچک و در سالن مسابقه از مردم آن کشور عذرخواهی کنند.
به طور کلی در بحث مدیریت سازمانی, سیستم انضباطی به یک بخاری داغ تشبیه می شود و زمانی موثر خواهد بود که خصوصیات بخاری داغ را داشته باشد. در وهله نخست برخورد باید آزار دهندگی لازم را داشته باشد, همانطور که دست زدن به بخاری داغ، آزاردهنده و دردناک است، اقدام انضباطی نیز باید برای فرد یا افراد خاطی آزاردهنده و ناخوشایند باشد تا از تکرار جلوگیری کند, دقیقاً مانند عذرخواهی کردن کوبیاک که میتواند برای او بسیار ناخوشایند باشد, چون خلاف میل باطنیاش انجام میشود.
مورد دوم فوریت زمانی در برخورد است که باید لحاظ شود. زمانی که از فرد, افراد یا باشگاهی خطایی سر میزند باید برخورد و مجازات مانند لمس کردن بخاری خیلی سریع و بلافاصله دست متخلف را بسوزاند, موردی که در صدور احکام انضباطی ورزش ایران -به خصوص در فوتبال- رعایت نمیشود. معمولاً روند رسیدگی به تخلفات زمانبر است و همین عامل باعث میشود زمانی حکم و محکومیت صادر شود که آتشِ داغ این بخاری با گذر زمان سرد شده و دیگر حکم صادر شده نمیتواند اثرگذاری لازم را داشته باشد.
«دست زدن به بخاری داغ، دست همه را میسوزاند.» این یعنی اجرای عدالت که باید در صدور احکام انضباطی رعایت شود, (همانطور که فدراسیون جهانی در صدور حکم کوبیاک, جایگاه و ستاره بودن این بازیکن را لحاظ نکرده و به شدت با او برخورد کرده است). اگر در اجرای قوانین و مقررات انضباطی بین باشگاهها و افراد تبعیض وجود داشته باشد نه تنها این قوانین تاثیر و اعتبار خود را از دست خواهد داد بلکه اصولاً لیاقت و کاردانی نهاد برخوردکننده را نیز زیر سؤال خواهد برد.
با همه این اوصاف به نظر میرسد فوتبال و در مجموع ورزش ما برای اینکه حال و روز بهتری حداقل از لحاظ حرفهای و اخلاقی داشته باشد, باید در نحوه رسیدگی و برخورد با متخلفانش شیوههای جدید و متفاوتی را پیاده کند. شیوههایی که مثل یک بخاری داغ دست مقصران را میسوزاند و مانند یک مرهم زخمهای غیر اخلاقی فوتبال و ورزش را التیام میبخشد. شیوههایی که در آنها خبری از مصلحتاندیشی، فشارهای برخی نمایندگان مجلس و مسئولان و تحت فشار قرار گرفتن مسئولان کمیتههای انضباطی نیست و همه چیز سر جایش قرار دارد. در این صورت است که میتوان به اصلاح امور امیدوار بود اما تا وقتی که فشارها و مصلحتاندیشیها و نادیده گرفتن قانون و اصول حرفهای در برخوردها وجود دارد، شرایط همین است که امروز با آن مواجه هستیم.