کد خبر: ۴۵۶۹۸
زمان انتشار: ۱۲:۴۴     ۲۴ اسفند ۱۳۹۰
مرد 39 ساله ای که همسرش را در برابر چشمان فرزند 5 ساله اش به قتل رسانده بود ظهر روز گذشته صحنه جنایت خود را در حضور قاضی ویژه قتل عمد و جانشین کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد بازسازی کرد.
آفتاب: ظهر روز دوازدهم آذرماه گذشته مردی با کلانتری شهید هاشمی نژاد تماس گرفت و از مرگ همسرش در منزل مسکونی خبر داد. در پی دریافت این خبر بلافاصله مأموران انتظامی به محل اعلام شده واقع در بولوار راه آهن عزیمت کردند و با حفظ صحنه حادثه مراتب را به قاضی اسماعیل شاکر (قاضی ویژه قتل عمد) اطلاع دادند. دقایقی بعد با حضور مقام قضایی در محل، تحقیقات در این باره آغاز شد.

مرد 39 ساله ابتدا مدعی شد که همسرش به دلیل اعتیاد به کریستال جان باخته است اما شواهد امر حاکی از ارتکاب یک جنایت بود بنابراین مقام قضایی دستور بازداشت متهم را صادر کرد و او را برای انجام بازجویی در اختیار مأموران کلانتری شهید هاشمی نژاد قرار داد. ظهر روز گذشته عامل این جنایت در حالی که تحت الحفظ کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی بود به منزلی که همسرش را در آن به قتل رسانده هدایت شد و به تشریح چگونگی ماجرای قتل پرداخت.

او به قاضی ویژه قتل عمد گفت: به همراه همسر و پسر 5 ساله ام از گلمکان به مشهد آمدیم و به خانه مادرم که خالی از سکنه بود رفتیم تا صبح روز بعد من سر کار بروم. وی افزود: چون کلید منزل را نداشتم از بالای در وارد حیاط شدم و در یکی از اتاق های خالی که هیچ چیزی داخل آن نبود با لوله فلزی شعله ای درست کردم تا با آن گرم شویم من لباس هایم را روی فرزندم انداختم و در کنار آن ها خوابیدم صبح روز بعد برای برداشت وجه یارانه از منزل بیرون رفتم چون فقط 2 هزار تومان پول داشتم.

به گزارش خراسان،وی ادامه داد: حدود ساعت 10 صبح بود که به منزل بازگشتم و دیدم لب همسرم خونی است او در پاسخ به من گفت: سرم گیج خورد و افتادم. همسرم به دلیل سردرد شدیدی که داشت سر و صدا می کرد من هم خمار بودم و اعصابم به هم ریخته بود به او گفتم سر و صدا نکند که همسایه ها متوجه حضور ما در منزل می شوند و آبرویمان می رود اما او هم چون به کریستال اعتیاد داشت توجهی نمی کرد من مقداری به او شربت ترک اعتیاد دادم ولی باز هم سر و صدا می کرد در این هنگام یقه اش را گرفتم و به داخل اتاق کشاندم وقتی دیدم هنوز سر و صدا می کند گلویش را فشار دادم و چند ثانیه نگه داشتم تا این که دیدم او سیاه شد فرزندم هم در کناری نشسته بود و نگاه می کرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها