شما در ایران بازی کردید و در ادامه سرمربی تیم زیر ۱۹ سال شدید. درباره حضورتان در ایران بگویید.
من خیلی آمریکایی هستم و فقط می دانم که اصالت آذری دارم. من فارسی صحبت نمیکردم و حتی نمیدانستم ایران از نظر جغرافیایی کجا قرار دارد ولی همیشه عاشق ایران بودم. در سالهای آخر دانشگاه قرار بود به صورت حرفهای برای یک تیم دانشگاهی بازی کنم و تنها شانسی برای من بود که خانواده ام را ببینم و در کنار پدربزرگ و مادربزرگم باشم. دو هفته مرخصی گرفتم به ایران رفتم ولی مجبور بودم در ایران نیز تمرین کنم چون وقتی به آمریکا بازمی گشتم باید به صورت حرفهای بازی میکردم. نمیتوانستم در ایران کباب و بربری بخورم. به ایران آمدم و یک تیم فوتسال دیدم که شبیه فوتبال بود. البته که بدنم از بقیه دختران قویتر بود و تکل میزدم و شوت میزدم و همین باعث شد تا همه تعجب کنند. اکوسیستم ایران نیز این است که وقتی کسی چیزی میگوید به زودی همه کشور مطلع میشوند و اطلاع کسب میکنند. این موضوع به گوش شهرزاد مظفر سرمربی تیم رسیده بود. آنها گفتند که میخواهند اولین تیم زنان ایران را در فوتبال تشکیل دهند و روی کمک من حساب کردند. بی درنگ قبول کردم. سال ۲۰۰۵ بود. همه چیز را در آمریکا ترک کردم و در ایران فوتبال را ادامه دادم.
زندگی در ایران برای شما چطور میگذرد و مشکلات اساسی شما چیست؟
ایران قطعاً باعث شده است من روی پای خودم بایستم. فرصتهای زیادی اینجا برای من است. نه اینکه همه مشکلات را حل کرد بلکه تا حدودی از پس آن برآیم. نیاز به مساعدت از مقامهای بالاتر و ساخت آکادمی داریم. اینجا زندگی کردن فوقالعاده است وگرنه زیاد ایران نمیماندم. فدراسیون و مقامها حمایت خوبی از تیم میکنند. اگر نمیخواستند تغییری صورت بگیرد حمایت نمیکردند. فکر نمیکنم جای دیگری در دنیا اینقدر حمایت شوم. چیزهای زیادی هست در ایران هنوز شروع نشده است و این فرصت را دارم که آنها را شروع کنم.
به عنوان یک آمریکایی و یک زن جوان در ورزش چطور عملکردتان را در ایران با دیگر ایرانیها و مردان مقایسه میکنید:
قبلاً وقتی میگفتم که فوتبال بازی میکنم از من سوال میکردند بلدی به توپ ضربه بزنی و ۹۰ دقیقه بازی کنی؟ ولی الان بعد از این سالها وقتی شما بگویید فوتبال بازی میکنید از شما سوال میکنند استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟ بازی آخر چطور بود؟ رسانهها در ایران خیلی به ما کمک کردند.
دلت برای چه چیز آمریکا بیش از هر چیز تنگ شده بود و از چه چیز در ایران خیلی خوشت میآید:
همین تازه از هوستون آمدم و چیزی که در آمریکا دلم برایش تنگ شده بود این آزادی عمل در همه چیز است. هر چیزی قانون خودش را دارد. ساده و مقرراتی. شرایط ایران و آمریکا فرق دارد مثلاً برای دعوت از یک بازیکن. آمریکا روش خود را دارد و دسترسی به این روشها خیلی آسان است. ولی این را خیلی دوست دارم که ایران آنقدر متفاوت است که شما نهایت تلاش خودتان را میکنید تا راه حلی پیدا کنید. من یک حل کننده مشکلات هستم و وقتی شما "خیر" میشنوید تمام تلاشتان را باید بکنید راهی پیدا کنید تا جواب را مثبت کنید. در آمریکا جواب این است که "قطعاً ۵ دقیقه وقت بدهید برای شما حل میکنم. " در ایران باید خودتان را خیلی قوی کنید تا حرفهای و یک زن بسیار قوی شوید.
ورزش زنان در ایران بعد از انقلاب خیلی محدود شد ولی رفته رفته بازگشتی در ورزش زنان ایران رخ میدهد و زنان ایران حتی مدال المپیک میگیرند. ورزش زنان در ایران را چگونه میبینید؟
زنان ایرانی در بازیهای المپیک و آسیایی و رویدادهای بینالمللی پیشرفت زیادی داشتند. در مقایسه با کشورهای همسایه شرایط خیلی خوبی داریم. دختران ایرانی بسیار بااستعداد هستند و مربیان خوبی نیز دارند. هرچند با وجود حجاب متفاوت به نظر می رسند. من فکر میکنم حجاب باعث میشود انگیزه ورزشکاران ایرانی برای بهتر عمل کردن در رویدادها بیشتر شود. مردم فکر میکنند که ما با حجاب قادر به برنده شدن نیستیم ولی این موضوع انگیزه ورزشکاران ایرانی را بیشتر میکند. با وجود حجاب هم میتوانیم مدال کسب کنیم. دختران ایرانی در ورزشهای گسترده حتی هاکی و اسکیت و فوتبال و دوومیدانی با حجاب اسلامی در رقابتها شرکت میکنند و و نشان میدهند تفاوتی وجود ندارد. اگر چه بدون حجاب کار راحت تر است اما با این حال تلاش میکنیم تا با حجاب در صدر قرار گیریم. این شرمساری است که نایک از دختران شایسته ایرانی که در رویدادهای مهم حضور دارند حمایت نکرد.
بانوان در ایران همیشه با منع ورود به ورزشگاهها مبارزه کردند تا بتوانند به ورزشگاه برسند و بازیهای مردان را تماشا کنند. اخیراً به گروهی از زنان این اجازه داده شد که به ورزشگاه بروند. چرا این اتفاق رخ داد و نظر شما درباره این موضوع چیست؟
از زمانی که ایران بودم زنان تلاش زیادی برای رفتن به ورزشگاهها داشتند. درصد خیلی زیادی از مردم میخواهند این مسئله رخ دهد و ۱۰۰ درصد موافق آن هستند. دو بار این اتفاق رخ داد و ما موفق شدیم به ورزشگاه برویم. بار اول تعداد محدودی که گلچین شده بودند و بار دوم تعداد زیادی از زنان بودند که به ورزشگاه راه یافتند. زنان عاشق فوتبال هستند و به همین خاطر این اتفاق رخ داد. آنها دوست دارند جزئی از این بازی زیبا باشند و تیم مورد علاقه شأن را تشویق کنند. من باید از بوروکراسیهای اداری زیادی رد میشدم تا بتوانم در ورزشگاه باشم. با این حال رخ دادن چنین اتفاقی خودش اتفاق مثبت و بزرگی است و مطمئن هستم در آینده بیشتر رخ میدهد. مردم کم کم این نگرش را که زنان چرا فوتبال دوست دارند را در خود تغییر میدهند. قبلاً این طور نبود و زنان نیز خیلی علاقهای به فوتبال نداشتند. اکنون زنان نیز در بحثهای فوتبالی وارد میشوند و مطمئن هستم این اتفاقات در آینده نزدیک به تاریخ میپیوندد.
ما میدانیم که تحریمهای آمریکا علیه ایران در زمینههایی حتی ورزشی نیز تأثیر داشته است. مثلاً نایک در جام جهانی روسیه از اسپانسری تیم ملی فوتبال ایران کنار کشید. آیا این تحریمها روی کار شما هم تأثیر داشتند؟
خیلی از برنامههای من به وسیله این تحریمها ضربه خورد. در تابستان شنیدیم که نایک از فراهم کردن کفشها برای بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران کنار کشیده است که در اصل باید به بازیکنان داده میشد. قرار گرفتن در این موقعیت خیلی بد است ولی ایرانیها به این رفتارها عادت کردند و آنها به بازار میروند و کفش خودشان را خریداری میکنند. مشکلات من این است که بتوانم بودجهای در اختیار داشته باشم که بتوانم در سراسر کشور آکادمیهایی بسازم تا بتوانیم استعدادهای دختر را پرورش دهیم. تحریمها همچنین باعث شده است که نتوانیم دختران ایرانی را برای تورنمنت به آمریکا ببریم یا تیم آمریکایی را برای تورنمنت به ایران بیاوریم و اسپانسرهای خوبی برای آنها پیدا کنیم. تحریمها قطعاً به پیشرفت تیم ضربه زده است ولی من کمک زیادی از مردمی میگیرم که میخواهند به تیم زنان کشورشان کمک کنند. خیلی سریع نیست که به دنبالش هستم ولی از هیچی بهتر است.
* هر دو کشور ایران و آمریکا در چهار دهه گذشته در یک مناقشه سیاسی بودند. این مسئله چقدر به شما و کارتان تأثیر میگذارد؟
از وقتی که یادم میآید این مناقشه سیاسی بین ایران و آمریکا وجود داشته است. یادم نمیآید ایران بدون تحریم باشد و یادم نمیآید که آمریکا هیچوقت موضع منفی علیه ایران نداشته باشد. به خاطر همینها بود که به ایران سفر کردم تا ببینم آیا این صحبتهای منفی علیه ایران حقیقت دارد یا خیر. من همیشه در میانه هستم تا خوبیهای هر دو کشور را به هم نشان دهم. به ایرانیها درباره سیستم آموزش آمریکا، خرید و… میگویم و به آمریکایی درباره اینکه چقدر رفتن به ایران جالب است، سفر کردن، غذاهای خوشمزه، اتفاقات و رویدادهای تاریخی و مردم مهمان نواز. امیدوارم ایران و آمریکا بیش از اینکه مقابل هم باشند، مناقشات و درگیریها را کنار بگذارند و بیشتر در کنار هم باشند. شاید خیلی از رسیدن به این افق دور نباشیم. فکر میکنم اینکه سخنگوی دو کشور برای هم باشم یک جور مرحله رشد برای من باشد. چون خیلی آمریکاییها ایران نبودند و و خیلی ایرانیها هم در آمریکا نبودند. به همین خاطر درباره ویژگیهای این دو کشور و زندگی در این کشورها برای آنها صحبت میکنم.