به گزارش جام جم، حجتالاسلام حمیدرضا محمدزاده، ۲۸ سال دارد و یک لحظه خنده از روی لبانش محو نمیشود. جوانی آرام که دو سال است همنشین شبهای آخر زندانیان محکوم به قصاص شده است. خاطرات زیادی از مجرمان خبرساز دارد و وصیت مجرمانی مثل سلطان سکه و قاتل بنیتا را گرفته است. در زندان رجاییشهر پای خاطرات او از شبهای هولناک اجرای حکم نشستیم که در ادامه میخوانید.
چرا زندان را برای تبلیغ انتخاب کردید؟
قبل از اینکه وارد سازمان زندانها شوم، در شهرهای مختلف کارهای تبلیغی انجام میدادم. به توصیه یکی از دوستان که در زندان کار تبلیغی انجام میداد، به سازمان زندانها آمدم و استخدام شدم. چون شهر کرج را دوست داشتم، زندان رجاییشهر را برای کارهای تبلیغی انتخاب کردم. در آن زمان نمیدانستم چه دسته از مجرمانی در این زندان نگهداری میشوند. سال ۹۵ وارد زندان رجاییشهر شدم و از سال ۹۶ به طور مداوم در شبهای اعدام حضور داشتم.
وقتی متوجه اتهامات زندانیان این زندان شدید، از انتخابتان پشیمان نشدید؟
وقتی وارد بندی میشوید که از صد زندانی، ۸۰ درصدشان اتهامشان قتل است و ۲۰ درصد دیگر تجاوز و آدمربایی، طبیعی است دچار ترس میشوید، اما خوبی این زندان این است که زندانیهای یک دستی دارد و میدانم که با زندانیان هر بند چطور رفتار کنم. الان هم از انتخابم برای حضور در زندان رجاییشهر راضیم.
چه شد تصمیم گرفتید روحانی شبهای اجرای حکم شوید؟
توفیق اجباری بود. یک شب یکی از همکاران نتوانست برای اجرا برود و من به جای او رفتم و بعد از آن با نظر رئیس زندان، قرار شد من روحانی شبهای اجرای حکم باشم.
اولین شب اجرا را به خاطر دارید؟
بله. حکم دزدان مسلح سوپرمارکتها قرار بود آن شب اجرا شود. آنها به خاطر سرقتهایشان با سلاح به اعدام محکوم شده بودند. آن شب چند نفر از قاتلان مهلت و رضایت گرفتند و حکم دزدان مسلح اجرا شد، البته قبل از آن تجربه گرفتن وصیت افرادی که قرار بود حکمشان اجرا شود را داشتم و با این فضا آشنا بودم.
اصطلاحی در میان زندانیان درباره شب اجرای حکم اعدام است که به آن شب سوئیت میگویند. شب سوئیت چیست و چطور میگذرد؟
شب سوئیت به این معناست که قاتل میداند فردا طلوع آفتاب را نمیبیند. این برای همه سخت است. ما نمیدانیم کی قرار است از این دنیا برویم، اما آنها میدانند. به خاطر همین شرایطشان، ما با آنها صحبت میکنیم و در کنارشان هستیم. بعضی زندانیان آرام هستند و برخی دیگر استرس دارند. خیلی از آنها را میبینم که در حال مناجات و قرآن خواندن هستند. وقتی کنارشان میروم با حالتی ملتمسانه از ما میخواهند که برایشان دعا کنیم تا اولیایدم رضایت دهند. ما بیشتر به این افراد امید میدهیم که آن شب را راحت بگذرانند. چون وقتی امید داشته باشند که فردا قرار است معجزه شود، شب آرامی خواهند داشت. به طور کلی شب سوئیت، شب سختی است و هیچ وقت نمیتوان این شب را احساس یا تصور کرد.
شما از چه زمانی کنار زندانی قرار میگیرید؟
ما اگر قرار باشد وصیت بگیریم، قبل از نماز مغرب و عشاء کنارشان میرویم و وصیت را میگیریم و با آنها حرف میزنیم. زندانی در این شب نیاز دارد کسی کنارش باشد تا با او درد دل کند. بعضی زندانیها تا نزدیک یک ساعت حرف برای گفتن دارند و ما هم سعی میکنیم به حرفهایشان گوش کنیم و آرامشان کنیم و برای صبح فردا، امیدشان را بیشتر کنیم.
به آنها میگویم: لاتقنطوا من رحمها...، از رحمت خدا غافل نشوید. حتی تا زمانی که طناب دار در گردنتان است و اولیایدم میخواهد اهرم را بکشد، باز امید داشته باشید. اولیایدم برخی از مقتولان، طناب را گردن قاتل میاندازند تا قاتل پایان کار خود را ببیند و در آخرین لحظه او را میبخشند.
تا به حال تجربه این را داشتهاید که برای بخشش قاتلی با اولیایدم صحبت کنید و رضایت بگیرید؟
بله. قاتلی بود که بعد از قتل جسد مقتول را سوزانده بود. در زندان متحول شده و از ما برای جلب رضایت اولیایدم درخواست کمک داشت. با مادر مقتول صحبت کردم و بعد از اصرارهای زیادی توانستم از اولیایدم مهلت بگیرم که در مدت مهلت، راضی به بخشش قاتل شد. این مادر فقط میخواست حکم را اجرا کند و امید ما هم برای کسب رضایت کم بود. میگفت: وقتی قاتل را بالای دار ببینم، آرام میشوم. حدود نیمساعت از بخشش و گذشت گفتیم و کمی آرام شد و قبول کرد رضایت دهد.
برای جلب رضایت، سوابق قاتل را هم بررسی میکنید؟
ما تلاشمان را برای همه باید انجام دهیم، اما جنایت بعضی از قاتلان را که میبینی، نمیتوانی امیدی برای رضایت داشته باشی. من معتقدم برخی از مجرمانی که اینجا هستند اصلاح شدهاند و باید بیرون از زندان و در جامعه باشند. شخصیتی که قبل از ورود به زندان بودند، تغییر کرده و فردی اصلاحشده هستند. بعضیها هم وجودشان برای این جامعه مضر است و نباید نه تنها در جامعه بلکه در زندان باشند.
با شرطی روبهرو شدهاید که قاتل با شنیدنش، قصاص را به اجرای آن ترجیح بدهد؟
بله. در پروندهای اولیایدم برای بخشش درخواست دیه میلیاردی کردند که قاتل اعلام کرد این پول در توان من و خانوادهام نیست و به جای پرداخت آن ترجیح میدهم قصاص شوم. سالهای نهچندان دور شاهد بودیم که اگر قرار به بخشش به شرط دیه بود، معادل دیه یک انسان و برای کارهای عامالمنفعه دریافت میشد.
اما حالا برخی اولیایدم برای رضایت، مبلغهای میلیاردی درخواست میکنند. دلیل این تغییر فرهنگ چیست؟
اینجا قاتلانی هستند که از لحاظ مالی در سطح بالایی هستند. وقتی اولیایدم میگوید مبلغ بالایی میخواهم، قبول میکنند. این بخششها سطح توقع بقیه را بالا میبرد. در پروندهای شاهد بودم قاتل برای بخشش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان پرداخت کرد.
رفتار اولیایدم با شما هنگام جلب رضایت چطور است؟
قبل از اجرای حکم، اولیایدم را در اتاق کنفرانس جمع کرده و با آنها درباره بخشش صحبت میکنیم. بعضی مواقع همین صحبتها باعث نرم شدن قلب آنها و رضایت میشود. تا به حال واکنش تندی از سوی اولیایدم ندیدهام.
پیش آمده با قاتلی روبهرو شوید که تا آخرین لحظه برای بخشش تلاش نکند و خودش را مستحق مرگ بداند؟
عامل جنایت خیابان پاسداران، دقیقا همین شرایط را داشت. نه وصیتی داشت و نه طلب بخششی. جرمش را قبول داشت و میگفت: باید زودتر اعدامم میکردید.
در زمان اجرای حکم کدام مجرمانی که در فضای رسانه و شبکههای اجتماعی خبرساز شده بودند نیز حضور داشتید؟
اولین اجرای من، سارقان مسلح سوپرمارکتها بودند که فیلم سرقتهایشان در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود. در اجرای محمد ثلاث، عامل شهادت ماموران پلیس در پاسداران و همچنین اجرای حکم اعضای گروهک سلفی- تکفیری داعش مرتبط با حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی و مرقد مطهر حضرت امام خمینی (ره) هم حضور داشتم. از قاتلان معروف هم عامل قتل بنیتا را به خاطر دارم.
اواخر سال گذشته در زمان اجرای حکم مفسدان اقتصادی هم بودید؟
در زمان اجرای سلطان سکه و همدستش بودم. خودم وصیت آنها را گرفتم. زمانی که آمدند برای اجرای حکم، نمازشان را خواندند و اعتراضی نداشتند و سر و صدایی نکردند. نکته جالب این بود که بعد از اجرای حکم من خودم در جامعه شنیدم که سلطان سکه را فراری دادهاند و حکمش اجرا نشده، در حالی که خودم از ابتدای نوشتن وصیت تا پایان اجرای حکم آنجا بودم و نمیدانم هدف شایعهسازان از طرح این شایعات بیاساس چیست. بعضیها به شلوار جین آنها هنگام اجرای حکم خرده میگرفتند، در حالی که خودشان این لباسها را پوشیده بودند و ما محدودیتی نداریم. زندانیان فقط هنگام انتقال به خارج زندان باید لباس زندان بپوشند.
اجرای حکم قاتلان با مجرمانی که مفسد فیالارض یا محارب هستند، چه تفاوتهایی دارد؟
قصاص یعنی کسی که شخصی را کشته و اولیایدم داشته باشد، اما کسی که حکمش جنبه عمومی دارد و خللی به جامعه و مردم وارد میکند، حکم محاربه یا مفسد فیالارض میگیرد. افرادی که محاربه و مفسد فیالارض هستند، اغلب هنگام اجرای حکم آرام هستند و آن فردی که حکمش قصاص است هنوز کور سوی امیدی دارد که مورد بخشش قرار گیرد و تا آخرین لحظه برای بازگشت به زندگی تلاش میکند.
شب اجرای حکم به زندانیان داروی آرامبخش میدهید؟
نه.
شبها، خواب اجرای حکم نمیبینید؟
نه. سعی میکنم بعد از اجرا، صحنهها را از ذهنم دور کنم.
تجربهای داشتهاید که یک زندانی مدت زیادی در زندان بلاتکلیف بوده باشد و خودش درخواست اجرای حکم کند؟
چند شب پیش یک زندانی که از هفت سال قبل در زندان منتظر اجرای حکم خود است به من گفت: با اولیایدم صحبت کن بیایند حکم را اجرا کنند، از بلاتکلیفی خسته شدهام. در این پرونده، اولیای دم مقتول نه رضایت میدهند و نه حکم را اجرا میکنند.
به نظر میرسد، مدتی است بخشش قاتل از اجرای حکم بیشتر شده است.
آنچه ما در شبهای اجرای حکم میبینیم این حرف شما را تایید میکند. فرهنگ گذشت و بخشش در جامعه گسترش پیدا کرده است. از سوی دیگر ما هم تلاش میکنیم اولیایدم را در آخرین لحظه با اثرات بخشش آشنا کنیم. اینها باعث شده در هر اجرا تعداد بخشش و مهلت از اجرا بیشتر شود، البته هستند اولیایدمی که با اجرای حکم میخواهند خود را آرام کنند.
پیش آمده اولیایدم بلافاصله بعد از اجرای حکم پشیمان شود؟
بله. بعضی اولیایدم، آرامشهای کاذب برای
خود ایجاد میکنند و میگویند بعد از اجرا آرام میشویم، اما شاهد هستیم
که بعد از اجرای حکم، از قصاص پشیمان شدهاند و آرام نشدهاند.
چرا قبل از طلوع آفتاب حکم اجرا میشود؟
به خاطر مسائل شرعی است. بهتر است بین اذان صبح و طلوع آفتاب حکم اجرا شود.