به گزارش پایگاه 598، محسن کوهکن نماینده مردم لنجان در دوره دهم مجلس شورای اسلامی است که
چهارمین دوره حضور خود در نهاد قانونگذاری کشورمان را تجربه میکند. کوهکن
پیش از این نماینده مجلس در ادوار چهارم، هفتم و هشتم نیز بوده است. او که
یک حقوقدان و فعال سیاسی اصولگرا بوده و نایب رئیس جبهه پیروان خط امام(ره)
و رهبری است، هم اکنون عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس بوده و در فراکسیون
نمایندگان ولایی نیز عضویت دارد.
کوهکن به سوالاتی پیرامون خودروسازی، مبارزه با مفاسد در دولت های مختلف،
استانی شدن انتخابات مجلس، سیاست خارجی و فرهنگ عمومی پاسخ داد. او معتقد
بود اصلاح فرهنگ عمومی توسط مسئولان و مردم بهترین راهکار برای اصلاح سایر
مشکلات در سطح جامعه است. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تماس های بسیاری از سمت مردم با
خبرگزاری صورت می گیرد که خودروسازان علیرغم عدم تحویل خودروهای از پیش ثبت
نام شده آنها، اقدام به ثبت نام سری جدید می کنند. علت اینگونه عملکرد دو
خودروساز بزرگ کشور چیست؟
باید مسائل را تفکیک کرد. آنچه مسلم است کارخانجات خودروسازی در گذشته ثبت
نام هایی داشته و قراردادهایی با خریداران دارند اما بعد گفتند در زمان
تحویل شرطی گذاشته اند که تعیین قیمت را به زمان تحویل ربط دادند از این رو
اگر خارج از دست خریدار بنا به هر دلیلی زمان تحویل به تأخیر بیفتد باید
خسارت پرداخت شود به این شکل که نمی توان خودرویی که قرار آن در شهریورماه
بوده و اسفند ماه تحویل شده است را 5 درصد زیر قیمت روز بدهد چرا که حق این
است که 5 درصد زیر قیمت زمان تحویل باشد و این تأخیر باید جبران شود.
موضوع این است که کارخانجات عادت کرده اند دولت همواره به آنها کمک کند اما
در دنیا اینگونه نیست. کارخانجات نهایتا سیاستگذاری می کنند و در پایان
خود کارخانجات باید اقداماتی داشته باشند اما چون کارخانجات در کشور ما
دولتی بوده آنها تصور می کنند در هر شرایطی باید سود کنند لذا خریدار باید
اصرار کند مطابق قرارداد عمل شود.
درباره این مسأله که چرا وقتی به تعهدات گذشته عمل نشده، ثبت نام جدید از
سوی خودروسازی ها صورت می گیرد باید گفت اگر ثبت نام جدید فروش فوری باشد
این ایراد وارد است چرا که اگر خودروساز خودروی آماده تحویل دارد باید
ابتدا به تعهدات گذشته عمل کند اما اگر تحویل برای مدت طولانی در آینده است
امکان این ثبت نام وجود دارد چرا که هنوز خودرویی برای آن زمان تولید نشده
است.
علت اصرار خودروسازان برای انعقاد
قرارداد صرفا با شرکت های فرانسوی چیست؟ ظاهرا بعد از برجام شرکت هایی مثل
تویوتا و فیات ادعا کردند می توانند تکنولوژی جدیدی به کشور وارد کنند اما
خودروسازان به آنها اجازه ورود ندارند. نظر جنابعالی در این مورد چیست؟
در زمان وزیر پیشین صنعت، در کمیسیون صنایع گفتیم قراردادی که برای مشارکت
با رنو بسته اید را ببینیم اما به ما نشان ندادند و گفتند محرمانه است و
اگر رو شود رقبا سوءاسفتاده می کنند که ما نیز پذیرفتیم. بعد از آن آمریکا
از برجام خارج شد و به دنبال آن شرکت های مختلفی همچون توتال، پژو، رنو،
ایرباس و بوئینگ از ایران رفتند در حالی که ما با آنها قرارداد داشتیم.
نکته اینجاست که در تمامی قراردادها تعهداتی برای طرفین وجود دارد که اگر
فروشنده یا خریدار به تعهدات خود عمل نکرده و یا در جایی منصرف شدند خسارت
بدهند اما بعد از خروج آمریکا از برجام همه سکوت کردند و من سوال کردم برای
نقض عهد طرفین در این قراردادها چه بندهایی وجود دارد؟ ظاهرا چیزی وجود
نداشت.
ایتالیا مرکز مطالعات خودروی دنیا است. آنها به ما نشان دادند در معاملات
با ما بهتر از فرانسوی ها عمل می کنند. ما سفری در زمان بوش پسر به ایتالیا
داشتیم که رئیس اتاق بازرگانی با صراحت در حضور رسانه ها اعلام کرد که
تحریم ها علیه ایران احمقانه است و فقط به ما ضرر می زند و قطعا باید
جلساتی گذاشته و راه های دور زدن این تحریم ها را بررسی کنیم. برای همین
هنوز نمی دانیم چرا کارگزاران پژو و رنو را در کشور رها نمی کنند.
تحقیق و تفحص از خودروسازی به کجا رسید؟
تحقیق و تفحض را دنبال می کنیم. اما موضوع مد نظر ما این است که چرا فقط
رنو و پژو سهم بازار خودروسازی ایران را دارند و چرا مثلا تویوتا هیچ سهمی
ندارد.
خودروسازی سهم فرانسوی ها از برجام نبود؟
برای انجام هر کاری اراداه کردن طبیعی است و بایدتکه های پازل را کنار هم
بچینید. از این رو باید قطعه سازان را جمع کرد و با آنها صحبت کرد که شرکت
های دیگری نیز برای کار وارد شوند و آنها نیز طبق پروسه زمانی خود را تطبیق
دهند اما این اراده به صورت کلی وجودن دارد. البته مجلس پیگیر این موضوع
است.
در زمان آقای شریعتمداری دلار 4200
تومانی و ثبت سفارش آزاد مطرح شد و کار به جایی رسید که بعدها متوجه واردات
کالاهای غیرضروری همچون 28 تن کلاه گیس با دلار 4200 تومانی شدیم. ایشان
بعد از خروج از وزارت صنعت وارد وزارت رفاه شد و مشخص نشد این موضوع تقصیر
کیست؟
این موضوع در دست رسیدگی است. البته کند پیش می رود اما امیدواریم در سال
آینده نتیجه بررسی روشن شود. روال مجلس اینگونه است که بعد از بررسی موضوع
اگر به تخلف رسیدیم پرونده را به قوه قضاییه خواهیم داد.
نظر شما درباره دلار 4200 تومانی معروف به دلار جهانگیری چیست؟ این تصمیم موفق بود یا خیر؟
استدلال دولت را در این مورد قبول ندارم و الان خطابم به آقای جهانگیری
است؛ آیا ایشان از میزان ذخایر ارزی اطلاع نداشت؟ آیا از سوابقی که در
گذشته بعد از انقلاب داشتیم و هر از گاهی هجمه نقدینگی به سمت دلار، ارز،
طلا، خانه یا خودرو می رفت بی اطلاع بود؟ آیا اینکه تقاضا نسبت به ارز
تابعی از میزان نقدینگی است، معادله چهارمجهولی است که دولت از آن بی اطلاع
باشد؟ موضوع این است که نظارت صورت نمی گیرد که عده ای می توانند به راحتی
کالاهای غیرضروری که نیاز دهم کشور هم نیست را با دلار 4200 تومانی وارد
کنند و نظارتی هم نشود.
کاری که جهانگیری درباره دلار 4200 تومانی صورت داد در خور بررسی و حتی
محاکمه ایشان است. خیلی تعلل می کنیم. اگر وزیری این کار را می کرد او را
استیضاح و برکنار می کردیم اما معاون اول رئیس جمهور کارهای خود را به
نمایندگی از رئیس جمهور انجام می دهد. می گویند علت مشکلات نقدینگی است در
حالی که قطعا از نقدینگی مطلع بوده اند. کمیسیون اقتصادی هم در همان زمان
اعلام کرد که این کار غلط است که در نهایت نیز صرفا یک رانت چند 10 هزار
میلیاردی برای عده ای ایجاد شد که دستگاه قضایی باید کلی زمان بگذارد تا
بخشی از این پول بازگردد.
کدام دولت را در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی موفق می دانید و در کدام دولت زمینه بیشتری برای بروز فساد فراهم بود؟
بنا به دلایلی به نظرم فساد از زمان دولت سازندگی شروع شد. آن زمان نگاه
کارگزاران حاکم بود و رسما می گفتند اگر شما هزار میلیارد تومان کار کردید
بپذیرید که بخشی از آن صرف بریز و بپاش می شود، در حالی که اگر در نظام
اسلامی و اعتقادی هزار تومان هدر برود هم سرقت است.
وزیر مخابرات و شهردار وقت تهران در زمان دولت نخست مرحوم آیت الله هاشمی
پیش قراول نهادینه کردن نوع نگاهی در دستگاه اداری بودند که حساسیت ها را
نسبت به سوءاستفاده از بیت المال از بین می برد و برای 10 درصد ریخت و پاش
مسأله ای قائل نمی شد و با آن برخورد نمی کرد.
به طور کل در دولت آقایان هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی هیچ باور و
اراده جدی برای برخورد با مفاسد اقتصادی ندیدم. دلیل آن این بود که افراد
به سمت توجیه امور خود می رفتند و زمانی که به منبعی از پول می رسیدند اگر
دستگاه قضایی ورود می کرد سریعا داد و قال می کردند.
آیا قبول دارید که در زمینه مبارزه با فساد به شکل جناحی برخورد شده است؟
سم مهلک برای مبارزه با فساد، جناحی دیدن قضیه است چرا که می گویند فلانی
از خودمان است کوهش را کاه کن و فلانی از ما نیست، کاهش را کوه کن.
اوایل دولت اصلاحات مناظره ای داشتم که طی آن گفتم از زمان اراده برای
مبارزه با فساد اباید روی اجرای قانون پافشاری داشته باشیم. فساد بدون پول
امکان پذیر نیست. پس من اگر جای رئیس جمهور باشم بخشنامه می کنم مردم ایران
در هر اداره و نهادی وارد شدند و اگر برای انجام کاری از آنها پول خواسته
شد رسید دریافت کنند و اگر این کار را نکرند پول ندهند. اگر رئیس جمهور
چنین حرفی می زد دیگر «خودیاری» شکل نمی گرفت و نهادینه نمی شد.
همه دولت ها بعد از مدتی مقابل دستگاه قضایی، سازمان بازرسی و دستگاه های
نظارتی گارد گرفتند البته دستگاه قضایی معصوم نیست اما کوبیدن این دستگاه
ها نیز به نفع دولت و مبارزه با فساد نیست. البته رؤسای جمهور آلوده نبودند
و با صراحت می گویم آیت الله هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی دستپاک
ترین رؤسای جمهور دنیا هستند و این افراد برای شخص خود کاری نکردند اما مهم
این است که قاطعانه با مفسدان برخورد نشد و بیش از حد به اطرفیان اعتماد
کردند. اعتمادی که هیچ نظارتی پشت آن نبود.
برای مثال در موضوع اعطای مجوزها اصلا روند مشخصی در کشورمان دنبال نمی
شود. در کشورهای غربی برای اعطای مجوز به خوداظهاری افراد اعتماد و مجوز
داده می شود اما نظارت هم دقیق است و اگر مشخص شود نقطه سیاهی در خوداظهاری
وجود دارد با فرد برخورد جدی می شود. از خوداظهاری هیچ کس ضرر نکرده است.
در کدام یک از اصول انقلاب کوتاهی شده است که با این مشکلات مواجه شده ایم؟ به بن بست که نخورده ایم؟
به این مطلب معتقد نیستم. مشکل ما این است که کرم داران عالم را درم نیست و
درم داران عالم را کرم نیست. وقتی صداوسیما از یک استاد دانشگاه برای حضور
در برنامه اقتصادی دعوت می کند و او می گوید توافقی میان دولت و مجلس شده
است تا قیمت ارز تصنعی بالا برود و از محل مابه التفاوت آن پول موسسات مالی
را جبران کنند، یک جای کار ایراد دارد. پس کسانی که افرادی که صاحب کرسی
در دانشگاه هستند به صرف درس خواندن و تحقیق کردن با واقعیت های ملموسی که
ریشه در فرهنگ عمومی مردم دارد آشنا نیستند.
ما نظامی داریم که انقلاب آن از دل اختناق و عقب ماندگی بیرون آمد. انقلاب
برای مردم و مسئولان حکم یک بچه را دارد. اینکه مردم در 22 بهمن به خیابان
می آیند به خاطر این است که فرزند خود را در خط می بینند البته باید جایی
برای حفظ این بچه سخت گیری هم می شد.
معتقدم از نظر تئوری هیچ مشکلی نداریم و فقط برخی افراد قصد القای این
موضوع رادارند. یکی از اساتید دانشگاه می گفت فرق میان هاشمی، خاتمی، احمدی
نژاد و روحانی چندان زیاد و صفر و صد نیست بلکه رؤسای جمهور باید به این
جمع بندی برسند که فرهنگ عمومی را اصلاح کنند.
نظرتان در مورد مفاسد اقتصادی در پیش از انقلاب چیست؟
تفاوت در این است که پیش از انقلاب، رژیم شاه می گفت کسی که با مردم در
ارتباط بوده و کارمند آخر خط است باید با مردم درست برخورد کند و اگر کسی
کلاهبرداری می کرد حتما بررسی می شد چرا که می گفتند او در چشم مردم است و
مردم این را فساد می دانند لذا قبل از انقلاب به این شیوه بود که همه در
سرچشمه می خوردند و فساد همانجا بود مثل هم اکنون عربستان سعودی اما بعد از
انقلاب در سرچشمه کسی نمی خورد اما هرچه پایین می رود فساد بیشتر می شود و
کسی با آخر خط برخورد نمی کند.
فرهنگ عمومی را تا چه میزان در این موضوعات موثر می دانید؟
زمانی به هند سفر کرده بودم. آن زمان حدود 240 میلیون نفر در این کشور زیر
خط فقر بودند، یعنی در خیابان به دنیا آمده، زندگی می کردند و می مردند.
سوال کردم خب برای آغاز یک حرکت در یک کشور مگر چه تعداد افراد لازم است که
240 میلیون نفر نمی توانند کاری کنند؛ پاسخ این بود که این افراد در فرهنگ
عمومی هند به این باور رسیده اند که به این شیوه زندگی می کنند و این نوع
زندگی جزء فرهنگ آنها شده است.
هم مسئولان و هم مردم بعد از انقلاب نسبت به فرهنگ عمومی به خطا رفته و در
حال آسیب هستیم. این در حالی است که زمانی که کشور همسایه ما ترکیه با کاهش
ارزش ارز مواجه شد اردوغان اعلام کرد و از مردم خواست هرچه ارز و طلا
دارند لیر بخرند و همین کار را هم کردند و مشکل حل شد.
به نظر می رسد زمانی که مردم در فشار
اقتصادی قرار می گیرند معمولا به سیاستمدارانی که شعارهای پوپولیستی می
دهند اقبال بیشتری نشان می دهند. شما خطر بازگشت پوپولیست ها را حس نمی
کنید؟
سفری به آلمان داشتیم و برای بازدید از کارخانه بنز و بی ام وی می رفتیم.
معاون بازرگانی بنز همراهمان بود. خانم مرکل به تازگی رأی آورده بود. از او
پرسیدم چرا تنها 38.5 درصد مشارکت مردمی در انتخابات شد چنانچه اگر در
ایران این اتفاق بیفتد اروپایی ها اعلام می کنند باید نظام زیر سوال برود.
او گفت مردم آلمان چند ده سال است فهمیده اند فرق میان زندگی خانم مرکل و
آقای کوهن فقط 5 درصد است در حالی که در ایران برعکس است.
زمان انتخابات ریاست جمهوری کاندیداهای ما به نوعی حرف می زنند که مردم این
برداشت را دارند که او می تواند تمام مشکلات را حل کند. کاندیداها واقعیات
را نمی گویند و اگر کسی هم پیدا شود که بگوید حوزه اقتصاد را به
اقتصاددانان می دهم و ممکن است برای حل مشکلات اقتصادی اندکی سختی بکشیم
اما قول می دهم طی سال های آتی این موضوعات حل شود، دیگر کسی به او رأی نمی
دهد. این چنین است که معمولا خوش استقبال و بد بدرقه هستیم و تمام رؤسای
جمهور در ایران به این شکل کار می کنند.
متولی این فرهنگ عمومی که اجازه ندهد رفتارهای پوپولیستی بر مردم اثر بگذارد، کیست؟
رسانه و مسئولان باید بگویند و مردم نیز باید مطالبه گر باشند. با سخنرانی و
بخشنامه چیزی تغییر نمی کند. روزی فردی به من مراجعه کرد که فرزندش بیماری
صعب العلاج دارد و نیاز به کمک داشت. پرونده بیمارستان او را که دیدم در
گرانقیمت ترین بیمارستان خصوصی شمال تهران فرزند خود را بستری کرده بود. به
او گفتم من خودم در بیمارستان دولتی شهرستان ها عمل جراحی کرده ام. چرا به
چنین بیمارستانی مراجعه کرده اید.
خانواده دیگری مراجعه کرد که 7 پسر بیکار در خانه دارد در حالی که این یک
فرصت است. آنچه مسلم است امروز راحت ترین شغلی که می توان پیدا کرد کارگری
است و آنها به راحتی می توانند چند کارگر باشند. پذیرش این موضوع نیاز به
فرهنگ دارد.
مورد دیگری سراغ دارم که خانمی در روستایی در لنجان سبزی خشک کرده و به
آلمان صادر می کند. این افراد مغزشان دو برابر سایرین نیست بلکه از کمترین
ظرفیت ها بیشترین استفاده را می کنند.
شما با استانی شدن انتخابات موافقید؟
صد در صد. البته وضعیت موجود محاسن و معایبی دارد و نباید صفر و صد دید.
وضعیت موجود محاسن کمتری نسبت به استانی شدن انتخابات دارد. معتقدم کشوری
که دو سال یک بار انتخابات دارد نمی تواند بدون حزب باشد. باید دو سه حزب
قدرتمند در کشور داشته باشیم که نتیجه این نشود که فردی مثل احمدی نژاد
رئیس جمهور شود و افرادی را شخصا دور خود جمع کند. اگر احزاب قوی باشند
دیگر شاهد این اتفاقات نخواهیم بود.
به نظر شما شورای نگهبان با این موضوع مخالفت نمی کند؟
شورای نگهبان مشکلی با آن ندارد مگر اینکه استدلال هایی بشود که موضوع خلاف
قانون اساسی است. مثلا اگر سن برای کاندیداتوری میان 60 تا 70 متغیر شود،
شورای نگهبان ایراد نمی گیرد اما اگر به 40 سال برسد ایراد می گیرد چرا که
بند 9 اصل 3 را زیر سوال می برد و تبعیض ناروا تشخیص می دهد. شورای نگهبان
زمانی محدودیت لیسانس را برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس نمی پذیرفت چرا
که تعداد آنها کم بود اما اکنون شاهدیم که کاندیداهای مجلس باید فوق
لیسانس داشته باشند چرا که تعداد آنها زیاد است. تبعیض شاید باشد اما تبعیض
ناروا نیست.
اخیرا مجلس مصوبه ای برای ممانعت از
کاندیداتوری نمایندگانی که سه دوره متوالی در مجلس حضور داشتند، داشت به
نظر شما تصویب آن توسط شورای نگهبان مجلس را از شیخوخیت نمی اندازد؟
اگر نظام دو مجلسی باشد خوب است. یعنی نماینده ای سه دوره با رأی مردم به
مجلس بیاید اما بعدها در مجلس دیگری فارغ از دغدغه رأی، اندیشه و تجربه خود
را به اشتراک بگذارد البته به نظرم شورای نگهبان به سه دوره متوالی حضور
در مجلس ایراد بگیرد.
به نظر شما اینکه موضوعاتی همچون CFT و پالرمو را
به سطح جامعه بکشانیم و آن را دستاویز کشمکش های سیاست داخلی قرار دهیم،
درست است؟ مثلا درباره برجام موضوع حیثیتی شد و عده ای زلف را به ادامه
برجام گره زده اند و عده ای نیز از اساس با آن مشکل دارند.
این اشتباه وزارت امور خارجه ما است. وزارت های خارجه در تمام دنیا باید از
هر شرایطی برای افزایش قدرت چانه زنی استفاده کنند از این رو به نظر من
وزیر خارجه باید نسبت به انتقادات در فضای داخلی سکوت کرده و در مذاکرات
خارجی از اینها به عنوان بالا بردن اهرم فشار و افزایش قدرت چانه زنی
استفاده کند.
درباره برجام از رئیس جمهور تا وزیر خارجه اشتباه کردند. کم حوصلگی بسیاری
شد، زود قضاوت کرده و مسیر را به سرعت طی کردند. به مخالفان نیز حمله
کردند. خروج آمریکا از برجام اقدامی نبود که به وزارت خارجه شوک وارد کند
بلکه تحلیل و تفسیر خودشان باعث شد که به کمای سیاسی بروند و تا آمدند به
خود بیایند و وضعیت ارز، خودرو و بانک مرکزی را کنترل کنند طول کشید و زمان
برد.
من اگر جای رئیس جمهور بودم در صحبت های عمومی خود می گفتم زمان بررسی
برجام بیش از حد خوشبین بودیم و به مخالفان بسیار پریدیم پس از مردم
عذرخواهی می کنیم که این اقدام قطعا جایگاه رئیس جمهور را بالا می برد.
الان این اتفاقات درباره CFT و پالرمو نیز در حال تکرار است.
معتقدم حاکمیت به خاطر تجربه برجام درباره لوایح چهارگانه، زمان را تلف نمی
کند بلکه با زمان خریدن قصد دارد شرایط را سنجیده و عملکرد اروپا را مورد
ارزیابی قرار دهد.
پیش بینی شما از سال ۹۸ چیست؟
علیرغم همه مشکلاتی که در کشور وجود دارد و برای عده ای وضعیت شکننده است،
اما حتی اپوزیسیون هم معتقد است که این نظام فاقد جایگزین است چرا که هیچ
فرد درست و حسابی تا کنون نماینده اپوزیسیون نشده است که مردم پشت سر او
بایستند، از این رو انقلاب سرمایه اجتماعی را دارد و اگر مردم دست روی
زانوی خود بگذارند و بایستند همه چیز حل می شود.
ظرفیت سازی هایی در سال 98 می توانیم داشته باشیم و به تولید برسیم. باید
پای درد دل تولیدکننده بنشینیم. تولیدکننده معتقد است قربانی تحریم داخلی
شده است نه خارجی. چند تصمیم درست اقتصادی می تواند به تولید حرکت دهد.
همچنین باید در فرهنگ عمومی مردم همسان سازی صورت گیرد و مردم همانند موضوع
خودرو باید به دولت تلنگر بزنند.
در حوزه سیاسی نیز آمریکایی ها تمام زور خود را زدند تا نظام را ساقط کنند
اما نشد. البته در بخشی از آن نیز خودمان مقصر هستیم چرا که در ریل آنها
حرکت کردیم با این حال اتفاقات مبارکی در حال رخ دادن است. در فرهنگ مردم
اروپا است که با افزایش قیمت و کاهش تقاضا، قیمت ها متعادل می شود. این
موضوع در ایران نیز کم کم شکل گرفته که خوب است.
سال آینده انتخاباتی را نیز در پیش داریم که مردم باید با تغییر در روش
انتخاب نمایندگان، سطح مطالبات خود را بسیار افزایش دهند و فراتر از
مطالبات حوزه انتخابیه ای از او در سطوح کلان مطالبه کنند.
سیاستمدار مورد علاقه شما کیست؟
آقای باهنر. از این جهت که در انتخابات دوره گذشته ریاست جمهوری با او صحبت
کردم و 13 دلیل آوردم که شما برای ریاست جمهوری گزینه خوبی هستید و جمعی
هم از جمله مرحوم حبیبی شاهد بودند. چند مورد را می گویم. بین داوطلبان کسی
نبود که صفر تا صد 5 برنامه توسعه کشور را مثل کف دست بشناسد. ایشان مثل
برخی کاندیداها صرفا از یک دستگاه اطلاع نداشت بلکه در همه زمینه ها
اطلاعاتی داشت. دوم اینکه تا کنون در آقای باهنر علاقه ای به ریاست و ریاست
طلبی ندیده ام که نمونه آن انتخابات هیأت رئیسه مجلس است که در فراکسیون
ها انتخاب می شدند. آقای باهنر یک سال در مجلس هشتم نایب رئیس نشد تا فرد
دیگری بشود با اینکه حتی اگر ایشان به تنهایی و مستقل هم کاندیدا می شد رأی
می آورد.
وی از اصولگراترین افراد در مجلس بود و به خاطر جلوگیری از جوسازی ها به چیزی تن نداد. ایشان همچنین فرد بسیار زیرکی است.
ایشان به صورت فعال به صحنه سیاسی باز می گردد؟
از این تریبون به ایشان می گویم که یک دوره به مجلس نیامدید حالا فکر کنید
این به ضرر مجلس بود یا به نفع مجلس. منِ کوهکن اگر یک دوره به مجلس نیاییم
طوری نمی شود و این مجلس است که به من اعتبار می دهد اما برخی افراد مثل
آقای باهنر خودشان به مجلس اعتبار می دهند.
رابطه شما با فرهنگ و هنر چگونه است؟
برای اصلاح نظام باید به سمت فرهنگ عمومی رفت و بخش اعظم آن در هنر انجام می شود و این هنر گاهی از پند و موعظه بیشتر اثر می کند.
اهل سینما، تئاتر و موسیقی هستید؟
تئاتر و کنسرت نه اما سینما می روم و دنبال پیام فیلم ها هستم. عموما فیلم
های هندی پیام بیشتری برای منفعت جامعه خودشان دارد. «قانون» یکی از فیلم
های هندی بود که چند بار دیده ام و باز هم خواهم دید. فیلم های ژاپنی مثل
«اوشین» نیز نمونه ای است که روحیه استقامت و ساده گرفتن زندگی را گسترش می
داد.
لطفا نظرتان را درباره افرادی که نام می برم بفرمایید.
مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی: فردی تیزهوش و با ظرفیت فکری بالا بود اما احساسات رقیق او اجازه نداد در مقاطعی تصمیماتی بگیرد که به او لطمه نزند.
سردار قاسم سلیمانی: مایه عزت نظام در منطقه و جهان.
محمدجواد ظریف: جلوپنجره لبخند، امیدواری و اعتماد در مذاکرات.
سیدمحمد خاتمی: حیف شد.
محمود احمدی نژاد: ای کاش هیچگاه استاندار، شهردار و رئیس جمهور نمی شد.
علی لاریجانی: انسان خدومی که به خاطر نظام تصمیماتی گرفته که گاهی باید هزینه آن را بدهد.
حجت الاسلام رئیسی: انسان دستپاکی که امیدوارم در حوزه قوه قضاییه موفق باشد.
در پایان از آنجایی که این گفتگو در زمان عید منتشر می شود، پیام خود را برای مردم ایران بفرمایید.
از عمق وجود برای مردم ایران که مردم خوبی هستند و خودم را نیز جزء آنها می
دانم زندگی توام با آرامش و رفاه و رفع تمام سختی ها آرزو کرده و برای همه
دنیا خواستار صلح و ثبات هستم.
منبع:خانه ملت