سرویس سیاسی پایگاه 598، دکترامیرحمزه مهرابی؛ ”ولادیمیرزیلنسکی” کمدین ۴۱ ساله و «شومن» برنامههای سرگرم کننده تلویزیونی و طرفدار غرب، با کسب ۷۳ درصد آراء رئیس جمهور اوکراین شد.
این چهره تلویزیونی و سینمایی اوکراین، فاقد پیشینه مدیریتی و سیاسی بوده و رسانهها به او لقب «ترامپ اوکراین» را دادهاند.
جالب اینکه او در پیشینه بازیگری خود، سابقه بازی در نقش یک رییس جمهوری «گیج و کودن» در یک سریال تلویزیونی در اوکراین را نیز دارد.
تحولات اوکراین، به دلیل قرار گرفتن این کشور در خط مقدم نزاع غرب با روسیه، از اهمیت ویژهای برخوردار است و بعنوان موفقیت «مدل غربی» بر «مدل روسی» تلقی میشود.
مروری بر طرح های غرب در منطقه و ایران: انقلابهای رنگی (مخملی):یک دهه قبل غربیها با دامن زدن به «انقلابهای رنگی»، توانستند در برخی از کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی حکومتهای دست نشانده خود را بر سر کار بیاورند و روسیه را به انفعال بکشانند.
ولی اجرای این مدل درایران (علی رغم برنامه ریزی وسیع و گسترده) و در جریان فتنه 88 با شکست روبرو شد. هرچند خسارات زیادی را در پی داشت.
دولتهایی هم که با شعار تقلب در انتخابات و در فرایند انقلابهای مخملی در اروپا و آسیای مرکزی روی کار آمده بودند یکی پس از دیگری از صحنه خارج شدند.
انقلاب میدانی: دامن زدن به نارضایتیها و کشاندن مردم به خیابان، یکی دیگر از روشهایی است که غربیها برای به کرسی نشاندن دست نشاندگان خود در کشورهای منطقه از آن استفاده میکنند. در اوکران، مقامات غربی در جریان «انقلاب میدانی» با تحریک احساسات مردم و حمایت و حضورعلنی در میان معترضین، توانستند دولت منتخب مردم و طرفدار روسیه (ویکتور یانوکوویچ) را ساقط و فرد دست نشانده خود را به کرسی بنشانند. (سال 2014)
اما در ایران با طرح «تابستان داغ» و فشارهای بی سابقه اقتصادی – روانی و همراهی تلویحی و علنی برخی از مسئولین داخلی در دامن زدن به نارضایتی عمومی و کشاندن مردم به درگیری خیابانی، نتوانستند مردم را علیه کلیت نظام و رهبری بسیج کنند (اواخر سال 96 و نیمه سال 97)
به صحنه آوردن شومن ها: در گذشتههای نه چندان دور، تصویری که مردم از رهبران خود در ذهن داشتند، مدیرانی قدرتمند، با برنامه، مصمم و سخت کوش با چاشنی کاریزماتیک بود. اما چند سالی است که برنامه ریزان جهانی توانستهاند با بهره گیری از رسانهها و برجسته سازی سلبریتی ها، ذائقه سیاسی- اجتماعی مردم را تغییردهند.
به گونهای که بسیاری از مردم «شومن ها» و «سلبریتی های» بی سواد و بی عرضه را بر افراد با هوش، شایسته، نیرومند، پرتلاش و دلسوز ترجیح میدهند.
نکته ظریف و باریکتر از مو آن است که:
-غربیها برای کشور خودشان، مدیران و روسای قوی اما با ژست و ظاهری «دلقک نما» و دیوانه را به عرصه انتخابات روانه میکنند تا آراء مردم با ذائقه جدید را جلب کنند، که «ترامپ» یک نمونه بارز آن است.
-اما در جهان سوم، شومن های دولتی را به کمک سلبریتی های نادان به مردم قالب میکنند.
انتخاب یک «شومن» بدون هیچ تجربه مدیریتی و سیاسی در اوکران (کشوری با مشکلات اقتصادی عمیق)، زنگ خطری است برای کشورهای در حال توسعه که مردم ندانسته و با دست خودشان، افراد بی کفایتی را بعنوان رئیس جمهور انتخاب کنند. نتیجه طبیعی چنین فرایندی، افزایش مشکلات همه جانبه آن کشور و تشدید وابستگی به ابرقدرتها خواهد بود.
در ایران نیز این تغییر ذائقه مردم و افزایش نقش آفرینی سلبرتی های بی سواد، از مدتها پیش شروع شده است. وقتی رفتارهای آقای حسن روحانی در بدست گرفتن کلیدهای جور وا جور و بیان سخنان بی پایه و اساس در جریان تبلیغات انتخاباتی مشاهده میشد، کمتر کسی فکر میکرد، مردم به ایشان رأی بدهند.
اما با کمال تعجب دیده شده که همان مردمی که با مشکلات شدید اقتصادی، بیکاری و گرانی دسته و پنجه نرم میکردند، به جای انتخاب فردی کمر بسته و پا به کار، به یک شومن رأی دادند. غافل از اینکه دود این بی عرضگی به چشم خودشان خواهد رفت.
این خطر همچنان وجود دارد که باز هم غول رسانهای غرب، در انتخابات آتی «شومن هایی» را به مردم قالب کنند تا اهدافی که با جنگ و تحریم با آن نرسیدهاند، به آن دست یابند.
سپردن قدرت به افراد نالایق، نتیجهای جز افزایش مشکلات، تشدید نارضایتی و از پاشیدگی اجتماعی و در نهایت تسلیم و وابستگی به بیگانگان را در پی ندارد و این همان طرح جدیدی است که آمریکا برای کشورهای منطقه از چمله ایران دارد.
به این جمله پمپئو در نشست با ۱۵ تن از سران دو تابعیتیِ مخالف جمهوری اسلامی دقت کنید:
«در پرونده ایران مداخله نظامی نخواهیم داشت، مأموریت ما ایجاد فرصت و حمایت از روند انتقال قدرت است، بهترین منفعت ما در ایران اینست که گروهی از "رهبران غیرانقلابی"، این کشور را اداره و مدیریت کنند» هشدار:آیا جلوه گری ها و شوآف های افراد مرموزی که دست پروده مکتب نیوریورکی ها است، شک برانگیز نیست؟!
آیا اینها میتوانند «زیلنسکی» ایران بشوند؟
یا اینکه این بار هم مردم ایران مثل «فتنه 88» و «تابستان داغ 97» موفق و سربلند بیرون خواهند آمد؟