به گزارش پایگاه 598، ۱۳ آبان ۱۳۵۸ گروهی از دانشجویان پیرو خط امام، سفارت آمریکا در تهران را
تسخیر کردند و ۶۶ دیپلمات آمریکایی را به گروگان گرفتند. تلاش آمریکا برای
نجات گروگانها با مذاکره به نتیجه نرسید و دولت آمریکا تصمیم گرفت با
عملیات نظامی در خاک جمهوری اسلامی ایران ماجرا را تمام کند. هرچند
تندروها در کنگره پیشنهاد حمله نظامی و گسترده به ایران را مطرح کردند،
اما کارتر تصمیم گرفت عملیاتی مخفیانه و بی سروصدا اجرا کند. نیروی دلتا
شامل زبدهترین نظامیان آمریکایی تازه در ارتش آمریکا شکل گرفته بود و
سرهنگ چارلز بکویس، فرمانده این نیرو که در ویتنام هم جنگیده بود مسوول
اجرای آن شد. این عملیات که پنجه عقاب نام داشت آنچنان سری طراحی و
برنامهریزی شده بود که بسیاری از سازمانهای آمریکایی و حتی برخی از
مدیران سیا از وجود آن بی خبر بودند. حال مرور کنیم که این عملیات چه بود و
چطور شکست خورد؟
نقشه و طرح عملیات پنجه عقاب
شب اول
۱، ۸ هلیکوپتر RH ۵۳D که به رنگ خاکی درآمده و روی آن پرچم ایران نقش
بسته، از ناو اتمی نیمیتز که در دریای عمان لنگر انداخته عازم صحرای یک،
محلی بین یزد و طبس که قبلا تعیین شده میشوند.
۲، ۳ هواپیمای باری MC ۱۳۰ شامل ۱۲۰ نیروی دلتا به
همراه ۳ هواپیمای EC۱۳۰ پر از سوخت برای سوخترسانی به هلیکوپترها از
پایگاه آمریکا در مصیره عمان به سمت صحرای یک پرواز میکنند.
۳ پس از پیاده شدن نیروها و سوخترسانی به هلیکوپترها، هواپیماها به
عمان بازمیگردند و نیروهای دلتا با حداقل ۶ هلیکوپتر عازم محلی نزدیکی
گرمسار میشوند. هلیکوپترها مخفی شده و نیروهای دلتا با ماموران مخفی
داخل ایران که وسیله نقلیه آماده کردهاند، با ۶ کامیون عازم انباری در
تهران میشوند.
شب دوم
۴ نیروی دلتا به سمت خیابان تختجمشید (طالقانی فعلی) حرکت میکنند. یک
تیم ۱۳ نفره دلتا هم به سمت وزارت امور خارجه در خیابان کوشک (حوالی میدان امام خمینی) برای نجات ۳ گروگان آمریکایی میشود که در آنجا نگهداری میشوند. عملیات نجات گروگانها برای ۴۵ دقیقه طراحی شده است.
۵ ساعت ۱۱ و نیم یک تیم دلتا، با اسلحه کالیبر۲۲ مجهز به صداخفه کن، باید
نگهبانان خیابان روزولت (مفتح فعلی) را از پادرآورده و دو پست نگهبانی واقع
در این خیابان را تصرف کنند. در این زمان کامیونها خود را به سفارت
رسانده و نیروها بیسر وصدا از دیوار سفارت بالا میروند و وارد محوطه آن
میشوند. یک تیم ۴۰ نفره، باید بخش غربی محوطه را تصرف کنند، نگهبانها را
از پای دربیاورند و هر گروگانی را که در محل سکونت کارمندان و معاون سفیر
است، آزاد کنند.
یک گروه
دیگر ۴۰ نفره دلتا باید شرق سفارت را بگیرد و گروگانهای مستقر در محل
اقامت سفیر، انبار و دفتر سفیر را آزاد کنند. یک تیم ۱۳ نفره هم مسوول
تامین امنیت خیابان روزولت و ایجاد پوشش آتش برای عقب نشینی به سوی ورزشگاه
امجدیه میشوند که در مجاورت سفارت است.
۶ هم زمان با آغاز عملیات در سفارت، تیم اعزام شده به وزارت خارجه هم وارد
عمل میشود. آنها باید از پنجرههای طبقه سوم وارد ساختمان شده، نگهبانان
را از بین برده و ۳ گروگان مورد نظر را آزاد کنند. یک هلی کوپتر در محلی
اطراف ساختمان که شبیه پارک است، آنها را سوار خواهد کرد.
۷ با شروع عملیات، هلیکوپترهای مخفی شده به سمت ورزشگاه امجدیه برای
سوار کردن نیروهای دلتا و گروگانهای آزاد شده میروند. نیروهای دلتا
برای خروج از سفارت دیوار را منفجر میکنند و پس از رسیدن به امجدیه،
هلیکوپترها مسافران خود را به فرودگاه منظریه نزدیکی قم میبرند.
۸ چند هواپیما قبلا فرودگاه منظریه را تصرف کرده و در انتظار رسیدن
نیروهای دلتا و گروگانهای آزاد شده میمانند تا آنها را به سمت مصر
ببرند.
۹ گروگانها و
نیروهای دلتا با هلیکوپتر به منظریه میرسند و با یک هواپیمای C۱۴۱ که از
عربستان سعودی آمده ایران را ترک میکنند. هلیکوپترها در همان محل منفجر
و تخریب میشوند. هواپیماهای پشتیبانی هم برای سوخترسانی در هوا
آمادهاند.
تدارکات پیش از عملیات
۷ فروردین ۱۳۵۹ آخرین تمرینات مستمر و شبانهروزی ۴ ماهه گروه دلتا در پایگاه فورت استوارت آریزونا در
محیطی که با تمام جزئیات سفارت آمریکا در تهران ساخته شده بود به پایان
رسید. ۱۱ فروردین ۱۳۵۹ یک هواپیمای کوچک با دستور کاخ سفید راهی ایران شد و
در کویر فرود آمد. سه سرنشین آن اوضاع را بررسی کردند، تعداد زیادی عکس
گرفتند و مقداری از خاک منطقه را هم با خود آوردند. میزان تحمل زمین منطقه
آزمایش شد. از نظر آنها کویر طبس میتوانست سنگینی هواپیماهای حامل سوخت
را تحمل کند. آنها چراغهای مخصوصی هم در منطقه کار گذاشتند. این چراغها
کنترل از راه دور بودند. وقتی هواپیماها به چند کیلومتری محل میرسیدند،
آنها با سیستمی که برایشان طراحی شده بود فعال میشدند و محل فرود را مشخص
میکردند.
ماموران سیا
در ایران کوچکترین اتفاقات در تهران و اطراف سفارت بهطور منظم گزارش
میکردند. گزارشها هر روز تجمیع و تحلیل میشد. گزارشهای تلویزیونی از
تهران هم خیلی مفید بودند. تقریباً هر روز مقابل سفارت تظاهرات بود. تعداد
نگهبانها، اسلحه آنها، پراکندگی شان و خیلی از ریزهکاریها مشخص بود.
جوانهایی با تفنگهایی مثل ژ-۳ و حداکثر مسلسلهای یوزی که مشخص بود
حرفهای نیستند. هواشناسی آمریکا و پایگاههای منطقهای بهطور دقیق روی
اوضاع جوی منطقه کار کرده بودند.
عملیات بدفرجام
یکشنبه
۳۱ فروردین نیروهای دلتا به پایگاه پاپ منتقل شدند. در آنجا دو تیمسار
ایرانی که بعد از انقلاب فرار کرده بودند، به آنها پیوستند. نیروها به
راه افتادند. شب هنگام، در فرانکفورت فرود آمدند. ۱۳ نیروی ویژه آلمانی به
آنها پیوستند. آنها همان نیروهایی بودند که باید به وزارت خارجه یورش
میبردند. آلمانیها هم با استفاده از ساختمانی مشابه، بارها تمرین کرده و
کاملاً آماده بودند. تیم ۱۳۲ نفری کامل بود. ۲ تیمسار ایرانی، ۱۲ راننده، ۱۲
مترجم، تیم ۱۳ نفره ضربت آلمان غربی و نیروهای دلتا. مقصد مصر بود. ۱۲
نفر از ستاد فرماندهی عملیات در مصر میماندند و ۱۲۰ نفر راهی ایران
میشدند.
دوشنبه نیروها
وارد وادی قنا در مصر شدند و فردایش ساعت ۱۴ هواپیماها در مصیره به زمین
نشستند. کمتر از ۳ ساعت بعد نیروها آماده پرواز به ایران بودند. ۲۴ آوریل
۱۹۸۰ (۴ اردیبهشت ۱۳۵۹) ساعت ۱۸ اولین هواپیمای ام سی-۱۳۰ پرواز کرد. وقتی
وارد حریم ایران شدند، ارتفاع کم شد و هواپیما حرکتهای مارپیچ میکرد تا
راداری موفق به رهگیری آن نشود. ۵ هواپیمای دیگر، یک ساعت بعد پرواز کردند.
هواپیما به نیمه راه رسیده بود که هلی کوپترها هم از ناو بلند شدند.
اولین هواپیما قبل از ساعت ۲۲ در صحرای یک فرود آمد. نیروها پیاده شدند و موضع گرفتند.
چند
دقیقه بعد یک اتوبوس پیدا شد. نیروها شروع به شلیک کردند. اتوبوس ایستاد و
محاصره شد. مسافران پیاده و تفتیش شدند. اغلب یزدی و عازم مشهد بودند. کمی
بعد یک کامیون حمل سوخت که احتمالا متعلق به قاچاقچیان بود هم سر رسید.
یکی از نیروها با سلاح ضد تانک، آن را هدف گرفت و منفجرش کرد. تانکر در
آتش سوخت. راننده تانکر هم با وانتی که کامیون را دنبال میکرد، گریخت.
بقیه
هواپیماها هم رسیدند. حالا نوبت هلیکوپترها بود. آنها باید ۳۰ دقیقه
بعد میآمدند، ولی با یک ساعت و نیم تاخیر رسیدند. یکی از بالگردها در ۱۲۰
کیلومتری راور کرمان در اثر توفان شن دچار نقص فنی شده و به اجبار فرود
میآید و سرنشینان آن به بالگردی دیگر منتقل میشوند، اما همان بالگرد نیز
دچار نقص فنی شده و به ناچار به ناو نیمیتز بازمیگردد.
هلیکوپترها
مشغول سوختگیری شدند. در همین شرایط معلوم شد یک هلی کوپتر نقص هیدرولیک
داشته و قابل پرواز نیست. با ۵ هلی کوپتر عملیات غیر ممکن بود. با مصر تماس
گرفته شد. فرماندهی مصر میخواست عملیات انجام شود، ولی بکویس درخواست
آنها را رد کرد. او معتقد بود ادامه عملیات فاجعه آمیز است.
قرار
شد نیروها با هواپیماها برگردند و هلی کوپترها منفجر شوند. گرد و غبار
شدید حاصل از توفان و موتورهای هواپیماها و ملخ هلیکوپترها، منطقه را
فرا گرفته بود و دید را محدود کرده بود. ناگهان انفجاری مهیب رخ داد. یکی
از هلیکوپترها با هواپیمای حامل سوخت برخورد کرده و منفجر شد. اندکی بعد
هواپیما هم در آتش غرق شد. ساعت تقریباً سه نیمه شب بود. نیروها سوار
هواپیماها شدند و دلتا پس از ۵ ساعت صحرای یک را ترک کرد. ۴ هلی کوپتر جا
مانده بود و ۸ نظامی آمریکایی کشته شدند. نیروهای دلتا حتی جسد همقطاران
خود را هم جاگذاشتند.
گافهای یک عملیات
گرچه به تعبیر امام خمینی (ره) شنها در ماجرای شکست آمریکا در صحرای طبس
مامور خدا بودند، اما همان خدایی که میتواند باد و شن را به این کار
وابدارد میتواند در دل آمریکاییها هراس بیاندازد یا بنا به مشیتش کاری
کند که ناخواسته آنها دچار خطاهایی غیرقابل باور شوند و با دست خودشان
زمینه شکست خود را فراهم کنند.
پس
از شکست عملیات پنجه عقاب کارشناسان بسیاری در این زمینه تحقیق کردند و
یادآور اشتباهاتی در این عملیات شدند که به زعم آنها ارتکاب چنین خطاهایی
بسیار عجیب است. برخی از این اشتباهات چنین ذکر شده است.
برای
پنهان ماندن عملیات نیروهای کمی در آمریکا از آن خبر داشتند، تمرینهای
انجام شده جداگانه بود و نیروها تا آخرین لحظه از وجود یکدیگر خبر
نداشتند. برای همین هماهنگی لازم بین نیروهای مختلف زمینی و دریایی و
هوایی وجود نداشت.
هلیکوپتر RH۳۵ برای چنین ماموریتی مناسب نبود این نوع پرنده برای عملیاتهای آبی مناسب است نه برای عملیات در صحرا فیلترهوای هلیکوپترها برای سبکتر شدن آنها و توان طی مسافت زیاد از روی آنها باز شده بود. برای خنکسازی موتور هلیکوپترها بهجای آب شیرین از آب شور استفاده شده بود که خوردگی را افزایش داده بود.
سوختگیری در صحرا با سوختگیری در عرشه ناو متفاوت است، اما بدین مسأله توجهی نشد. حرکت ملخ هلیکوپترها و موتور هواپیماها خاک نرم اطراف را تبدیل به گردباد میکند.
خلبانان
هلیکوپترها تجربه عملیات نداشتند و چون از عینک دید در شب استفاده
میکردند آتش تانکر سوختی که نیروهای دلتا در محل منفجر کردند موجب کوری
لحظهای خلبان هلیکوپتر و برخورد با هواپیمای سوخترسان شد.
پس
از ناموفق بودن عملیات به دلیل عجله و هراسی که در نیروها بود پاکسازی
صورت نگرفت و برخی اطلاعات طبقه بندی شده آنها از جمله نام ایرانیهایی که
برای آمریکا کار میکردند به دست نیروهای انقلابی ایران افتاد. هرچند با
تصمیم شبیه خیانت ابوالحسن بنیصدر در بمباران بقایای هلیکوپترها و
هواپیمای بهجامانده، کار ناتمام آمریکاییها در از بین بردن اسناد تاحدی
انجام شد و البته یک پاسدار از یزد به نام محمد منتظرقائم به شهادت رسید.
منبع: صبح نو