به بهانه ارتحال حضرت آیت الله محمد مومن قمی
قال رسول الله (ص): اذا مات العالم الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدها شیء
وقتی عالمی فقیه، فوت کند در اسلام رخنه و حفرهای ایجاد میشود که هیچ چیزی نمیتواند جای آن را پر کند.
خبر رفتنش مات و مبهوتمان کرد.
نمیدانستیم چه باید بکنیم آیا باید به یکدیگر تسلیت بگوییم؟ تسلیت چه چیز و چه کسی را؟
مردی از میان ما رفته بود که امید و آرزوی اهل معرفت بود و صفا، مرد بود به معنای تمام و خود را عبد میخواند، روی رساله توضیحالمسائلش نوشته بود العبد. بقیه السلف صالح علمایی بود که داستانها و کرامات ایشان، نقل محافل اهل عشق و صفا بود، گویی خدا تندیسی زیبا از صفا و معنویت برای دوران ما تراشیده بود تا خلوص و عشق مانند افسانه فقط در داستانها نماند و حجت و برهانی شود برای اهل قرن بیست و یک که نگویند مگر میشود؟ ما که ندیدهایم! چرا ما دیدیم که یک انسان میتواند یک عمر با بندگی و خلوص زندگی کند و لحظه تاریکی در تمام طول زندگی خود به جا نگذارد، عالم فقیهی که سیر کمال خود را آغاز نموده بود و پس از گذر از طوفانهای فراوان و گذرگاههای سخت سرافراز و سربلند به دریای عشق و معرفت بپیوندد.
و اکنون دیگر به دریا رسیده و دریا شده و این دریا دیگر تمجید شدنی نیست زیرا از هر ساحلی به دریا بنگری، دریا می بینی و دریا را نمی توان کشید، از ساحل علم که مینگری دریایش میبینی، از ساحل اخلاق که نظاره میکنی دریا میبینی،از ساحل ولایت و عشق نگاه میکنی دریایی در پیش روی توست و این معنای فناء فی الله است که فانی در خدا بود و دیگر من وجود خود را از میان برده بود و ما شده بود به «انا» پیوسته بود و کارش رنگ و بوی خدا داشت و سنگر روح بلندش هیچگاه با دسایس شیطانی و هوای نفس فتح نشد، وما امروز در سوگ این مرد بزرگ و فقیه عالیقدر نشسته ایم.
از ما برنمیآید عظمت او را درک نماییم، چون جای دریا، در دریاست و بضاعتم در این مقال فقط چشیدن از این دریای بی کران است تا به اندازه فهم محدود خود از بزرگی و عظمت این بزرگوار بگویم و آه دمادم از نهاد برآورم تا انشاء الله تسلای خاطری باشد برای حضرت ولیعصر «ارواحنا فداه» که امروز شاگرد ممتاز مکتب خویش و سلمان زمان خود را از دست داده و داغ عمه معظمهاش با مصیبت فقدان یکی از یاران صدیقش مضاعف گردیده و ما امیدواریم عرض تسلیت ما باری از آلام حضرتش بکاهد و دعا میکنیم وجود مقدسش در پناه حضرت حق سلامت و پایدار بماند.
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سرخم می سلامت شکند اگر سبوئی
سوگ برای خیلیها فقط چند قطره اشک است که بیتاب روی گونهها میلغزد، برای خیلیها، اما بریدن از دنیاست. تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر در کام آنها میماند و آنوقت میشوند آدمهایی که گرچه زنده اند،اما در حقیقت از همان زمان که فرد تاثیرگذار در زندگیشان را از دست دادهاند، مردهاند.
مراسم حج تمتع سال 1362
شبیه شهری بزرگ است با خانههایی خاکی که درهایشان همه افقی است. یک سوی هر کدام از این درهای حکاکیشده عالم مردگان است؛ مردههایی که هر کدام در زندگی، محبوب کسانی بوده و همراه خودشان خاطرههایی تلخ و شیرین را زیر خاک بردهاند.
در سوی دیگر، عالم زندگان است پر شده از سوگدیدههای غمگینی که حالا محبوبهای رفتهشان را کم دارند. همه سوگدیدهها، یکسان با مرگ عزیزانشان کنار نمیآیند و واکنشهایشان نسبت به مرگ با هم متفاوت است. سوگ برای خیلیها فقط چند قطره اشک است که بیتاب روی گونهها میلغزد، برای خیلیها، اما بریدن از دنیاست. تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر در کام آنها میماند و آنوقت میشوند آدمهایی که گرچه حیاتشان از نظر زیستشناسی با بالا و پایین رفتن قفسه سینهشان تائید میشود، اما در حقیقت از همان زمان که فرد تاثیرگذار در زندگیشان را از دست دادهاند، مردهاند.
انگار همین دیروز بود که در بیت الله الحرام بهمراه فقیهی عارف و بیآلایش اعمال حج تمتع را به جا میآوردم و از خرمن وجود ایشان بهره بردم.
عالمی بیریا و ساده که در اولین برخورد مجذوب سادگی و صداقت او میشدی.
"إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَیستَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ"
"هنگامی که اجل آنها فرارسد نه ساعتی تاخیر می کنند و نه پیشی می گیرند." مرگ دیر و زود ندارد.
سخن از عزیز سفر کرده ای است که با کمند ایمان و عمل صالح، دل هر آن کس که با او حشر و نشری داشت را ربوده بود. و این از سنن الهی است که قرآن در باره آن می فرماید: "إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا"
"مسلما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار می دهد."
در طول عمر شصت و دو سالهام بسیار روحانیون و بزرگانی را دیدهام که هرکدام اوصاف و حالات خاص خودشان را داشتند اما آیه ا... مومن برایم یک آیه ا... دیگری بود.
نمیدانم در این سیاهه قلم از زهد و بیاعتنایی او بدنیا بنگارم یا از بدهکاریاش به انقلاب اسلامی و نظام و شهیدان و یا از چهره علمی که هزاران دالان تو در تو داشت و ادعایی تا آخر عمرش ننمود.
وقتی مراسم تشییع جنازه ایشان را از قاب جادویی تلویزیون مشاهده میکردم بخوبی میدیدم که چهرهها و مردم و شاگردان عزادار او بغض کرده و بلاتکلیف هستند. اشکها روانه صورت هاست و کسی حواسش به دیگری نیست و تنها آن مرکب چو بین بود که به سوی آخرت راهی میشد.
آن روز قم که ایران با شنیدن خبر ارتحال این مرد مومن، شوک و بهت نخستین و مهمترین واکنش به مرگ آیت اللهی بود که بیشک فقدان اودر عرصه انقلاب و نظام اسلامی از مهمترین رخدادهای تاریخ سیاسی کشور به شمار میرفت.
گریههای مردم وفادار و عزیز قم و نماز پر هیمنه او در جوار کریمه اهل البیت همه و همه حکایت از آن داشت که آیه ا... مومن قمی عضو فقهای شورای نگهبان و عضو مجلس خبرگان رهبری دیگر برنخواهد گشت.
او که امام خامنهای در توصیف او فرمود: مقام علمی و پرورش شاگردان برجسته در کنار تقوا و اخلاص این عالم بزرگوار و نیز وفاداری و تعهد انقلابی و اجتماعی شخصیت جامعی از ایشان ساخته بود، دنیا محل گذر و عبور است و چه بسیار بلند مرتبه از این دنیا فانی عبور کردند و به سرای جاوید روانه شدند.
توصیف این مرد بزرگرابارها اززبان شاگرد ایشان دوست خوبم حجه الاسلام دکتر محمد مهدی بهداروند شنیده بودم. ازاووخلق وخوی وصفای باطنش چه حرفها که نشنیدم.
در توصیف این شخصیت ارزنده همین بس که بنویسم: آیت الله محمد مومن قمی فقیهی بود که در اولین برخورد دلها را تسخیر میکرد.
آیهالله محمد مومن قمی ،فقیهی بود که قلم ناتوان من و ما حسابی در مقابلش قاصروناتوان است.
آیهالله محمد مومن قمی، فقیهی بود که با خدمات خود ادای دین به انقلاب اسلامی را به بهترین وجه انجام داد و سبکبال بر امام عزیزشوارد شد.
اسفندماه 1397 در آستانه ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام چقدر جای آن عزیز سفرکرده خالی است، او که مومن واقعی است.
اسفند 1397 برای ما، ماهی مملو از اندوه و اشک و آه بود اما برای مومنان پلی بود که زمستان کهنه را به بهار نو ابدیت پیوند میداد و زمستان فانی را به بهار جاودانه میرساند.
سخن کوتاه کنم که بزرگانی همچون ان عالم ربانی بما اموختند که تقوی توشه این دنیا و آخرت است. امیرالمومنین امام علی علیه السلام هنگام بازگشت از صفین و در حین نزدیک شدن به گورستان کوفه سخنان حکیمانه ای خطاب به مردگان درباره مرگ و زندگی فرمودند که ناظر به اتفاقاتی است که پس از مرگ انسان ها در مورد امور دنیایی آنها رخ می دهد. سپس ادامه دادند: "هذا خَبَرُ ما عِندَنا فَما خَبَرُ ما عِندَكُم ؟ ـ ثُمَّ التَفَتَ إلى أصحابِهِ ـ فقال : أما لَو اُذِنَ لَهُم في الكَلامِ لأَخبَرُوكُم أنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى".
"اين خبرى است كه ما داريم؛ حال شما چه خبر داريد؟ امام سپس رو به ياران خود كرد و فرمود: بدانيد كه اينان (مردگان) اگر اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر مى دادند كه : بهترين ره توشه، تقوا است"
برای آن عزیز سفر کرده با تمام وجود از درگاه الهی آرزوی علو درجات و حشر با شهیدان و امام عزیز راحلمان را دارم.
محمد صادق اهنگران
اسفند 1397