در واپسین روزهای سال 1397 خورشیدی، یکی از دغدغههای اصلی ناظران و کنشگران حوزه سیاست، پیشبینی تحولات سال جدید است.
خاصه آنکه در پایان 1398، انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی
برگزار میشود و این مهم، گروههای سیاسی را به حالت آمادهباش
درخواهدآورد؛ چراکه بهارستان 1398، دروازهای خواهد بود برای پاستور 1400.
با مرور وقایع سال 97 درمییابیم که دولت بهواسطه رویارویی با چالشهای متراکم در وضعیت راضیکنندهای قرار ندارد و نهتنها از جانب رقبای سیاسی تحت فشار است، بلکه با کاهش اقبال در جبهه اصلاحطلبی نیز دست به گریبان میباشد.
نارضایتی عمومی در حوزه معیشت و اشتغال هم مزید بر علت شده است تا توفیق نزدیکان و شرکای دولت در انتخابات بعدی، از دورنمای چندان امیدبخشی برخوردار نشود.
چنانکه تازهترین نتایج افکارسنجی هم به کاهش شدید سطح رضایت و حمایت عمومی از دولت گواهی میدهند.
اما برآیند این واقعیتها چگونه در آرایش نیروهای سیاسی اثرگذار خواهد شد؟
* مرثیهای بر یک ائتلاف
آیا اصلاح طلبان خواهند توانست با سوا کردن حساب خود از دولت مستقر، در
انتخابات مجلس بهعنوان یک جناح الترناتیو عرض اندام کنند و به فتح
بهارستان بیندیشند؟
بهنظر میرسد تیم ائتلافی جناح اصلاحات با دولت اعتدال ـ که در مجلس فعلی به لیست امید مشهور شد ـ فروغ و کامیابی قابل اعتنایی نداشته تا از رهگذر آن به پیروزی در انتخابات پیش رو مطمئن باشد.
آنها چه از حیث تحقق شعارهای انتخاباتی معطوف به سیاست خود، چه از لحاظ
کمک به بهبود شرایط اقتصادی و رفاهی رأیدهندگان، عملا دستاوردی
نداشتهاند و در تبلیغات پیشا انتخاباتی مجال مانور نخواهند داشت.
لولوی جنگ و مصرف داخلی آن هم با توجه به نابسامانی بازار و تنفر فراگیر ناشی از بدعهدی امریکا، کارویژه خود را از دست داده و پتانسیل محرّکی برای تعیین خروجی صندوقها ندارد.
شاید جناح فوق که هماکنون در قدرت است اما شیب نزولی را تجربه میکند،
برای احیای خود و جلب دوبارهی آرای عمومی به یک شوک بزرگ اجتماعی در سال
98 نیازمند باشد؛ آنها ثابت کردهاند که در ایجاد موجهای انتخاباتی و
دوقطبیهای مقطعی، از تخصصی کمنظیر برخوردارند!
* دورخیز بهاریها برای بهارستان
در این میان نباید تکاپوی احمدی نژاد و حامیانش را از قلم انداخت.
تلفیق ناکارآمدی دولت روحانی در برآورده کردن مطالبات معیشتی، با
خاطراتی که از خدمات دولت قبلی در اذهان رسوب کرده است، بهعلاوه وعدههای
گاهوبیگاه شخص احمدی نژاد مبنی بر حل فوری مشکلات موجود و افزایش
چندبرابری یارانه نقدی و... در کنار حملات رفت و برگشتی او به دولت، بخشی
از رأیدهندگان را بهسمت این گروه سیاسی متمایل کرده است.
مجموع مواضع و رویکردهای جناح بهاصطلاح بهاری، بهویژه سرعت بخشیدن لیدر آنان به سفرهای استانی و اشتیاق وافری که به نطقهای پرشور شبهتبلیغاتی نشان میدهد، از دورخیز جدی برای بهارستان حکایت دارد.
گروه یادشده برای تضمین موفقیت خود، گوشه چشمی هم به سبد آرای اصلاحطلبان داشته و پالسهای تأملبرانگیزی میفرستند.
* در حسرت اجماع
در زاویهای دیگر از ساحت سیاسی کشور، تشکلهای اصولگرا اردو زدهاند که هنوز در وضعیت ایستا بهسر میبرند.
تحرک معتنابهی که نمایانگر برنامهای هدفمند برای برکشیدن این جناح باشد، لااقل در لایهی رویی مناسبات جاری مشاهده نمیشود.
سابقه کنشهای انتخاباتی اصولگرایان آکنده است از دلخوشی به معجزات دقیقه نودی و تصمیمات خلقالساعه!
دو جبهه "پایداری" و "جمنا" عجالتا در نحوه برخورد با رقبای اصلاحطلب و
بهاری هم از سیاست یکسانی پیروی نمیکنند و معلوم نیست که با درس گرفتن از
خطاهای پشت سر، در کورس انتخابات بعدی موفق عمل کنند.
طبیعی است که اگر«واقعگرایی» و «تنزل از ایدهآلهای انحصاری» چاشنی سوگیریهای اصولگرایان در سال 98 نباشد، لاجرم ـ در خوشبینانهترین فرض ـ اقلیتی منفعل در مجلس یازدهم خواهند بود!
مگر اینکه با سازماندهی حداکثری نیروها، کوشش شبانهروزی، تعامل عاقلانه، هوشیاری در برابر عملیات روانی رقبا و پرهیز از خودمحوری، به یک سیاست جامع انتخاباتی برسند و بر آن اجماع کنند.