تنها یک روز پس از اعلام غیر رسمی تنزل محبوبیت حسن روحانی به زیر ۱۰ درصد و ساعاتی پس از آنکه بشار اسد پس از پیروزی های استراتژیک محور مقاومت علیه محور عربی-غربی به ایران آمد، محمد جواد ظریف استعفا داد. به نظرم ظریف جزو ضعیف ترین وزیران خارجه ایران بود که در زمان مسئولیتش:
روابط ایران با همسایگانش، با کشورهای فارسی و عرب زبان منطقه (جز همگرایی هایی که بواسطه محور مقاومت ایجاد شد) کاهش چشم گیری پیدا کرد.
تنها دستاورد سیاسی او یعنی برجام متن از پیش آماده آمریکایی ها بود که در نهایت به یک معاهده ضعیف یک جانبه تقلیل یافت که در آن بدون برنامه ریزی گام به گام تنها ایران ملزم به انجام تعهداتش شد و میزان فروش نفت ایران اینک حتی کمتر از قبل برجام رسیده است.
ظریف با خوشبینی خروج ترامپ از برجام را ناممکن می دانست و مانع از آمادگی کشور برای مواجهه با این بحران شد.
در این شرایط بحرانی فاقد خلاقیت و نواوری برای ایجاد ارتباطات جدید جهت دور زدن تحریم بود و با بی خیالی وزارت امورخارجه حتی مدتها در چین و هند سفیر هم نداشتیم و کانال های دور زدن تحریم ها را هم یکی پس از دیگری از دست دادیم.
روابط استراتژیک مان با آمریکای لاتین و افریقا را از دست دادیم و دیپلماسی عمومی به پست های توئیتری او محدود شد و از این رو برخی او را شایسته سخنگویی وزارت امورخارجه می پنداشتند و نه وزارت!
انفعال وزارت امورخارجه نسبت به بی حرمتی ها به اتباع و نمایندگان سیاسی و فرهنگی ایران در دیگر کشورها باعث سرخوردگی مردم شد.
ارائه چندباره ترجمه های اشتباه از معاهده های بین المللی به مجلس و سواستفاده مذاکره کنندگان خارجی از ضعف دانش زبانی او و همراهانش اعتبار فنی او را زیر سوال برد.
بارها برخلاف منافع و امنیت ملی، در جلسات و نشست های خارجی از رقابت های سیاسی داخلی ایران به عنوان برگ برنده غربی ها برای مذاکره با او یاد کرد.
و....
ظریف، قاضی زاده هاشمی، آخوندی، نیلی، زنگنه و دیگر نمایندگان طبقه نئولیبرال رانتی در دولت نشان دادند که مردان دولت روحانی مردان روزهای بزم هستند و با فشار بیشتر آمریکایی ها فروپاشی این دولت پیر و خسته حتمیست و باید برای روزهای سخت تر آماده باشیم.