به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، ماه گذشته «اداره ملی امنیت هسته ای» (کمیسیون انرژی اتمی سابق)
اعلام کرد که اولین نسل جدید سلاح های هسته ای راهبردی تحویل خط مونتاژ
کارخانه سلاح های اتمی پنتکس در منطقه تگزاس داده شده است. این کلاهک که
W76-2نام دارد، به گونه ای طراحی شده تا با یک موشک تریدنت که از زیردریایی
پرتاب می شود و بردی بیش از 12 هزار کیلومتری دارد سازگاری داشته باشد. تا
ماه سپتامبر تعداد فاش نشده ای از این کلاهک ها برای به کارگیری به نیروی
دریایی تحویل داده خواهد شد.
چیزی که این سلاح هسته ای جدید را خاص می کند، این واقعیت است که از نظر
وزنی خرج ویرانگر بسیار کمتری را به نسبت هیولاهای ترمو اتمی حمل می کند که
چندین دهه روی تریدنت نصب بوده است، یعنی خرجی نه معادل حدود 100 کیلوتن
تی ان تی مثل سابق، بلکه معادل 5 کیلوتن. به گفته استفن یانگ از «اتحادیه
دانشمندان نگران»، W76-2 تنها حدود یک سوم قدرت تخریبی بمبی را خواهد داشت
که بمب افکن بی-29 آمریکایی روز 6 آگوست 1945 بر فراز شهر هیروشیما رها
کرد.
با این حال همین کاسته شدن از قدرت تخریبی دقیقا چیزی است که این سلاح هسته
ای را به طور بالقوه به خطرناک ترین سلاحی تبدیل می کند که تاکنون تولید
شده است. در پاسخ به درخواست دولت ترامپ برای «انعطاف پذیری» بیشتر در جنگ
هسته ای، این بمب به عنوان یک عامل بازدارنده علیه یک کشور دیگری که آن هم
سلاح های اتمی خودش را پرتاب می کند طراحی نشده است. این سلاح برای استفاده
شدن طراحی شده است.
این سلاحی است که می تواند «غیرقابل فکر کردن» سابق را قابل فکر کردن کند.
از مدت ها قبل سلاح های هسته ای «کم شدت» در زرادخانه قدرت های اتمی وجود
داشته اند، از جمله سلاح هایی که روی موشک های کروز سوار می شوند، «بمب های
از هوا انداختنی» (که با هواپیما حمل می شوند) و حتی گلوله های توپ هسته
ای، سلاح هایی که به عنوان سلاح های «تاکتیکی» و با هدف استفاده کردن در
شرایط یک میدان جنگ خاص یا در یک میدان جنگی منطقه ای طراحی شده اند.
اکثر این تسلیحات اما در قالب توافقنامه های کاهش تسلیحات اتمی در پی خاتمه
یافتن جنگ سرد نابود شده اند؛ کاهش تعدادی که هم آمریکا و هم روسیه به آن
تن دادند و فرماندهان میدان جنگ با نفس راحتی از آن استقبال کردند، کسانی
که عملا مسئول استفاده بالقوه از چنین تسلیحاتی هستند و بیهودگی
خودویرانگری نهفته در آنها را بهتر از هر کسی دیگری درک می کنند.
رتبه بندی این سلاح ها در رده «کم شدت» بر اساس قدرت تخریبی آنها همیشه
بستگی به یک تمایز داشت که واقعیت آن را بی معنا کرده بود (وقتی آثار
رادیواکتیویته انفجار آنها را در کنار این قرار می دهیم که محتمل نیست فقط
یکی از چنین سلاح هایی مورد استفاده قرار گیرد). در واقع از بین بردن
سلاح های اتمی تاکتیکی مواجهه داغی را در مورد تشدید کم شدت جنگ مطرح کرد
که یکی دیگر از برداشت های فرماندهان محسوب می شد؛ اینکه هر گونه استفاده
از چنین سلاحی علیه دشمنی برخوردار از تسلیحات مشابه، احتمالا زنجیره
اجتناب ناپذیری از تشدید جنگ هسته ای را آغاز خواهد کرد که نقطه پایان آن
را به سختی می توان تصور کرد.
یک طرف که به هیچ قیمتی نمی خواهد چنین ضربه ای را بدون پاسخ بگذارد، روندی
را به اجرا می گذارد که به سرعت می تواند به سمت قهقرای یک تبادل آتش
آخرالزمانی برود.به عبارت دیگر «جنگ اتمی محدود» یک فانتزی احمقانه بود و
در نهایت همگان نیز به احمقانه بودن آن پی بردند ولی اکنون دیگر متاسفانه
چنین نیست.
برخلاف سلاح های تاکتیکی، سلاح های راهبردی بین قاره ای برای هدف قرار دادن
مستقیم خاک یک دشمن در دوردست طراحی شده اند. قدرت تخریبی مفرط آنها
(چندین بار بیشتر از بمبی که بر هیروشیما افتاد) تاکنون تصور سناریوهای
اصلی برای استفاده آنها به طور عملی را ناممکن کرده است، لازم به ذکر نیست
که چنین کاری از نظر اخلاقی نیز قابل قبول نیست. دقیقا برای بی اثر کردن
خودبازداری عملی بود که دولت ترامپ اخیرا روند خروج از پیمان نیروهای اتمی
میان برد دوران جنگ سرد را آغاز کرده، در حالی که یک سلاح «محدود» جدید از
خط مونتاژ بیرون آمده و به همین ترتیب سیستم تریدنت را نیز تغییر داده
است. با این اقدامات چندان جای پرسشی باقی نمی ماند که بشریت در حال ورود
به دوران اتمی خطرناک دوم است.
خطری که در این شیوه خودبازداری 70 ساله نهفته - گرچه بی شک سیاره زمین را
نجات داده – این است که به طور بالقوه از این ایده سر در آورده که در یک
دنیای جدید، سلاح های اتمی ظاهرا «قابل استفاده» هستند. البته سلاحی با یک
سوم قدرت تخریبی بمبی که بر هیروشیما انداخته شده و 150 هزار تن را به کشتن
داد، می تواند 50 هزار نفر را در حمله ای مشابه پیش از آنکه حتی روند
تشدید جنگ آغاز شود به قتل برساند. جرج شولتز وزیر امور خارجه اسبق آمریکا
که وقتی مذاکرات بر سر کنترل تسلیحاتی بعد از خاتمه جنگ سرد به اوج خود
رسید حکم دست راست پرزیدنت رونالد ریگان را داشت، در مورد همین سلاح های
اتمی گفته بود: «یک سلاح اتمی یک سلاح اتمی است. شما از یک کوچکش استفاده
می کنید، بعد به سراغ نمونه ای بزرگ تر می روید.. به نظر من سلاح های اتمی
سلاح اتمی هستند و ما باید آن خط را در همین جا ترسیم کنیم.»
چقدر به نیمه شب نزدیکیم؟
تاکنون یکی از بی قاعدگی های عصر اتمی این بوده که برخی از شدیدترین
منتقدان چنین تسلیحاتی، از میان همان افرادی برخاسته اند که آنها را آفریده
اند. بر اساس همین بی قاعدگی بود که بعد از بمباران هیروشیما و ناکازاکی
کهنه دانشمندان پروژه منهاتان که نخستین سلاح های اتمی را تولید کردند،
«بولتن دانشمندان اتمی» را که نشریه ای دو ماهه است تاسیس کردند. (امروز 14
تن از برندگان جوایز نوبل از جمله حامیان این نشریه محسوب می شوند.) این
بولتن که چاپ آن در سال 1947 آغاز شده، کارکرد نوعی هشدار اتمی را دارد که
به طور سالانه انتشار می دهد و اصطلاحا با عنوان ساعت روز قیامت از آن نام
برده می شود و عقربه های آن همیشه به «نیمه شب» (که لحظه فاجعه اتمی تعریف
شده است) نزدیک می شوند.
در سال اول عقربه های این ساعت هفت دقیقه به نیمه شب را نشان می داد. در
سال 1949 بعد از آنکه اتحاد جماهیر شوروی به اولین بمب اتمی خود دست یافت،
این عقربه روی سه دقیقه به نیمه شب قرار گرفت. طی این مدت هر سال در ماه
ژانویه این ساعت دوباره تنظیم می شود و سطوح خطر هسته ای را به ثبت می
رساند. در سال 1991 بعد از خاتمه جنگ سرد، عقربه های این ساعت روی 17 دقیقه
به نیمه شب تنظیم شد و به مدت چند سال سرشار از امیدواری، روی هم رفته
دیگر نام چندانی از این ساعت شنیده نمی شد.
در سال 2005 عقربه این ساعت دوباره روی 7 دقیقه به نیمه شب قرار گرفت. از
سال 2007 دانشمندان تخریب های زیست محیطی را نیز در ارزیابی خود لحاظ کردند
و عقربه ها را باز هم جلوتر بردند. تا اینکه در سال 2018 یک سال بعد از
روی کار آمدن دونالد ترامپ، عقربه های این ساعت دو دقیقه به نیمه شب را
نشان می دهند، هشداری شدید که به معنای نشانه ای از بازگشت بزرگ ترین خطری
است که در سراسر تاریخ فراروی بشریت قرار داشته است: این ساعت تاکنون فقط
یک بار آن هم 65 سال پیش روی دو دقیقه مانده به نیمه شب تنظیم شده بود.
ماه گذشته ظرف چند روز بعد از اعلام تولید اولین W76-2 شماره سال 2019 این
بولتن منتشر شد که هنوز دو دقیقه مایوس کننده مانده به حاشیه روز قیامت را
نشان می دهد.
دانشمندان هسته ای این نشریه با تاکید کامل بر اینکه وضعیت امروز ما چه
اندازه مخاطره آمیز است، از ما دعوت می کنند که پیش از رسیدن به نیمه شب،
ساعت را دو دقیقه دیگر به عقب بازگردانیم. اگر تولید یک سلاح اتمی جدید کم
شدت تر علامتی تعیین کننده از حرکت به سمت مخاطرات پیشین است، جالب است به
خاطر بیاوریم که چنین لحظه ای زمانی فرا رسیده بود که نوع به کلی متفاوتی
از سلاح اتمی تولید شده بود: یک «سوپر» سلاح یا آنطور که در آن زمان می
نامیدند یک بمب هیدروژنی. این سلاح در سال 1953 ساخته شد و هم اکنون اتفاقی
که شاید مقدرترین چرخشی باشد که تاکنون در داستان هسته ای اتفاق می افتد،
بار دیگر رخ داده است.