کد خبر: ۴۵۳۱۱
زمان انتشار: ۲۰:۳۹     ۲۲ اسفند ۱۳۹۰
آويني فيلم: فيلم سينمايي «چشم» سومين ساخته جميل رستمي پس از فيلم هاي «مرثيه برف» و «ژاني گه ل» است؛ داستان و فضاي هردو اثر قبلي در محيطي بومي و در موقعيتي بكر و ديدني مي گذشت و در اين موقعيت همه چيز به نحوي چشم نواز و تجربي، حالتي بومي گرايانه و تلاشمندانه داشت.

اما در فيلم «چشم» جميل رستمي دقيقا به رويكرد ديگري كاملا متفاوت با فضاي فيلم هاي قبلي اش رو آورده است، به طوري كه داستان و فضاي فيلم جديدش در محيط تهران و بدون كمترين مشابهتي با آن دو فيلم قبلي مي گذرد. ضمن آنكه در «چشم» بازيگران مشهور و حرفه اي به كارگرفته شده و خلاصه همه چيز با آثار قبلي اش فرق اساسي و جدي دارد.

فيلم «چشم» داستان يك كارگردان سينماست كه به خاطر مشكلات مالي به ساخت يك فيلم كمدي مبتذل و بي ارزش رضايت مي دهد. ضمن آنكه روابط عاطفي اين كارگردان سينما با همسرش دچار چالش هاي جدي شده و او تصميم مي گيرد براي حل اين مشكل با تمهيداتي به همسرش وانمود كند كه با يك دختر جوان رابطه اي عاشقانه برقراركرده و به اين نحو تلاش مي كند حسادت همسرش را نسبت به خود و موقعيتش برانگيزاند كه همين امر هم درنهايت منجر به فاجعه مي شود. فاجعه اي كه با روي دادن دو مرگ، دامنگير مرد فيلمساز مي شود.

فيلم «چشم» قطعا در مقايسه با آثار قبلي كارگردانش اثري نازل و يك پسرفت جدي و نااميدكننده به حساب مي آيد. فيلمي كه نه تنها از بكربودن و ارزش هاي نوآورانه و تجربي و ايده هاي خلاقانه دوفيلم قبلي كارگردانش درآن اثر و خبري نيست بلكه ديگر از آن تجربه اندوزي ها و تلاش هاي تحسين برانگيز هم كمتر نشاني با خود ندارد.

شايد بتوان گفت اتفاقي كه براي كارگردان فيلم «چشم» افتاده چيزي شبيه همان اتفاقي است كه براي كارگردان قصه فيلمش هم افتاده و تن دادن به نوعي ابتذال و بساز و بفروشي درعرصه سينما كه گويي حوالت تاريخي بسياري از استعداد هاي اين سينماست كه پس از چندي تلاش حرفه اي و اميدآفرين و چشمگير، به سراغشان مي آيد و از آنها آدم هايي مي سازد كه به سختي و ناچاراً درحصار مشكلات زمانه و مصائب سينماي امروز گرفتارآمده و ديگر نمي توان از آنها همان توقعي را داشت كه خودشان، روزگاري با ديده شدن فيلم هاي اول و دومشان براي مخاطبين و منتقدان پديد آورده بودند.

واقعا افسرده كننده و يأس آلود نيست اينكه كارگردان جواني از فيلمي همچون «مرثيه برف» يا حتي «ژاني گه ل»، به چيزي شبيه «چشم» برسد و مخاطب حرفه اي و پيگير اين سينما اين چنين شاهد افول و سقوط هنري يك استعداد خوب هنر اين كشور باشد؟!

آن نماها و ميزانسن هاي سخت و سترگ و ديدني و حس برانگيز «مرثيه برف» كجا و اين سكانس هاي بي روح و دم دستي و بي حس و حال «چشم» كجا؟ آن بومي سازي بكر و خلاقانه و تلاشمند و اميدواركننده و نويدبخش كجا و اين كپي كليشه رايج فيلم هاي آپارتماني و شمال شهري كجا؟
كاش كارگردان مستعد ما چشم هايش را بشويد و جور ديگر ببيند و بار ديگر مرثيه اي حتي، از برف و باران طبيعت بكري كه بدان تعلق دارد، برايمان بسرايد!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها