در ابتدا حضار بازیگران نوجوان فیلم که بیست و سه نفر بودند را تشویق کردند.
در ادامه جعفری در پاسخ به این سوال که چه شد رفتید سراغ بیست و سه نفر گفت: ۱۵_۱۰ سال پیش در مورد این عزیزان مستندی ساختم و بعد از آن دلبسته آنها و داستانشان شدم. داستانشان در ذهنم حک شد و جزو آرزوهایم شد که یک فیلمی درباره این عزیزان بسازم.
وی درخصوص نحوه انتخاب بازیگران و تنوع لهجهها و نسبت آن به واقعیت اظهار داشت: نسبت روایت به واقعیت بستگی به کارگردان دارد و من سعی کردم تا جایی که میتوانم با توجه به شرایط سینمایی به آن نزدیک باشم.
کارگردان فیلم بیست و سه در توضیح نحوه انتخاب بازیگران نوجوان فیلم گفت: ما نگران این بودیم که بچههایی پیدا کنیم که بتوانند داستان فیلم را به واقعیت نزدیک کنند.
وی ادامه داد: خواسته و ناخواسته خدا آن بیست و سه نفر را چیده بود و سمبل کشورمان بودند و ما میخواستیم این در فیلم دیده شود. یک ماه و نیم انتخاب بازیگران طول کشید و یک ماه با آنها برای یکسانسازی بازیها کار کردیم.
تهیه کننده فیلم؛ مجتبی فرآورده درباره طرح شکایت از طرف علیرضا رئیسیان درباره مالکیت فیلم بیان داشت: آقای رئیسیان تهیهکننده مستندی با موضوع بیست و سه بودند که حقوق مادی آن متعلق به تلویزیون بود، اما حقوق معنوی مستند متعلق به ایشان است.
وی ادامه داد: ایشان به دایره اداری ارشاد و خانه سینما شکایت کردند و در نهایت تنها ماکلیت معنوی مستندشان مورد قبول قرار گرفت.
مجتبی فرآورده درباره منابع نگارش فیلمنامه توضیح داد و گفت: آشنایی چندین ساله با ۲۳ نفر حقیقی، کتاب «ملاصالح»، کتاب ۲۳ نفر بوده و در کنار آنها هم مستند ۲۳ نفر منابع ما بوده است و این طور نبوده که منبع فیلمنامه فقط مستند باشد.
در ادامه فرآورده درباره فضاسازی داستان فیلم بیان داشت: در این فیلم یک مقداری از فضای اردوگاهها آشنازدایی کرده.
وی ادامه داد: ما با سیرت فیلم کار داریم نه صورت فیلم. ما فکر میکردیم باید در فیلم روح دینی وجود داشته باشد.
جعفری درباره آشنایی ۲۳ نفر بازیگر با ۲۳ نفر واقعی در سیر تولید فیلم گفت: روز اول فیلمبرداری دیداری بین ۲۳ نفر نوجوان و ۲۳ نفر واقعی داستان تدارک دیدیم که اتفاق جالبی بود.
وی ادامه داد: برایم سخت بود از اسامی واقعی استفاده کنم چون باید عین واقعیت وقایع آنها را به تصویر میکشیدم و ممکن بود بعصی جاها روایت دقیقا عین واقعیت نباشد و این دردسرساز بود و این بیست و سه نفر عزیز به من اجازه دادند و برزگواری کردند اسمها را عوض کنم. اما روح حرکت جمعی این ۲۳ نفر در این فیلم برایشان مهم بود که سعی شد در فیلم موجود باشد.
آلبو
عبادی بازیگر نقش ملاصالح قاری نیز گفت: سعی نکردم نعل به نعل رفتارش را
در نقش بیاورم شخصیت چند صدائه بود و سعی کردم بیشتر صدای درونی ایشان را
بازی کنم تا صدای بیرونی.
فرآورده درباره اکران فیلم گفت: مخاطب
فیلم نوجوانان و جوانان هستند باید شرایطی برای نوجوانان و دانشگاهی فراهم
کنیم تا به راحتتر به تماشای فیلم بنشینند.
جعفری نیز درباره اینکه پیام فیلم چیست، بیان داشت: اگر محتوایی که در این فیلم دیدید نکته و تلنگری زد این مهم است. این تنها برای الان ما نیست حتی فقط برای کشورمان نیست. اگر همذات پنداری درست بین جوانان الان و جوانان دهه شصت داستان انجام شود نیاز نیست بگویم چه کسی چه کاری کند همه راهها روشن میشود.
امیر سحرخیر مسئول جلوههای ویژه درباره صحنهسازی عراق گفت: نتوانستیم برای فیلمبرداری به عراق برویم چون بغداد کاملاً تغییر کرده بود و چهره امنیتی گرفته بود، بخشهای عراق را در خوزستان و اهواز گرفتیم.
وی درباره صحنههای ملاقات با صدام و بخش استخبارات توضیح داد و گفت: عراق و استخبارات بازسازی شد. سکانس ملاقات با صدام ایدهای بود که به ذهن آقای جعفری رسید و فقط و فقط خودم انجامش دادم و برایم سکانس کابوس باری شد. من با بیست و سه نفر واقعی فقط ۷ تا ۸ سال اختلاف سنی داشتم و همیشه فکر میکردم صدام میآید بلای سرم و امروز بغض فرو خوردهام که در سالن شکست.
یوسف زاده مشاور فیلمنامه هم بیان داشت: سی و شش سال پیش ما دقیقاً جلوی این دوربینها بودیم و چقدر زجر میکشیدیم.
وی ادامه داد: امروز با دیدن فیلم هم من هم این بیست و سه نفر نمیدانستیم گریه کنیم یا بخندیم در حالی اشک در چشمانمان بود بلند بلند میخندیدیم و داستان خیلی به واقعیت نزدیک بود.
در ادامه بیست و سه نفر نوجوان فیلم ایستادند و مورد تشویق جمع قرار گرفتند.
در پایان بیست و سه نفر حقیقی داستان با بیست و سه نفر فیلم عکس یادکاری انداختند جلوه زیبایی از روایت یک داستان را خلق کردند.