به گزارش پایگاه 598، عباس آخوندی که به اعتقاد بسیاری از ناظرین سیاسی، یکی از ضعیف ترین وزاری
پس از انقلاب اسلامی بوده، باخروج از دولت ضمن ارائه نظریات عجیب و غریب،
انتقادات خود از دولت را هم علنی تر کرده است.
وی که چندی قبل، درباره مدیریت بولدزری در وزارتخانهها سخن گفته بود، اینک نظریات خود درباره برجام و آینده دولت و اصلاحطلبان نیز بیان کرده است.
به گزارش جهان نيوز، گزیده اظهارات این وزیر سابق دولت تدبیر و امید در گفتگو با شرق به شرح ذیل است:
*در برجام، سخن من این بود که توافق برجام توافقی امنیتی بود نه اقتصادی؛
پس وقتی آمريکا از برجام خارج شد، ما بیشتر باید برای مراقبت از برجام
هوشیاری بهخرج بدهیم؛ پس چرا اعلام شد چند هفته نیاز به بررسی داریم؟ در
این مدت میخواستیم چه چیزی را بررسی کنیم؟ من با موضع اعلامشده از سوی
رئیسجمهور کاملا مخالف بودم و میگفتم ما باید بهصراحت اعلام میکردیم در
برجام باقی میمانیم، حتی اگر دیگران همه از برجام بیرون بروند؛ مسئولیت
نقض عهد باید بر عهده دیگران باشد، نه ایران. این اولین علامت تردیدآمیزی
است که متأسفانه از سوی رئیسجمهور به بازار داده شد. ما در این شرایط
بههیچوجه نباید بازار را با نااطمینانی و عدم قطعیت روبهرو میکردیم.
قاعدتا در پاسخ گفته خواهد شد این کار برای چانهزنی و دریافت امتیاز بیشتر
از اروپا انجام شد؛ ولی باز پاسخ روشن است. مگر ما چه ارزیابیای از اروپا
داشتیم؟ آیا واقعا تصور این بود که در معادله قدرت مادی، اروپا میتواند
در برابر آمريکا بایستد؟ جدایی اروپا از آمريکا برای ما ارزش سیاسی و
امنیتی داشت و دارد؛ بنابراین تعیین سطح انتظاری بیش از این در درون و در
خارج، فقط میتواند هم در سطح روابط بینالملل و هم در سطح افکار عمومی
درونی، سوءتفاهم ایجاد کند و اکنون عدهای بیایند و بگویند نگفتیم از اروپا
کاری برنمیآید؟ ما که از ابتدا این را میدانستیم که حوزه مانور اروپا
بسیار محدود است. نکته دوم هزینه-فایده این موضع است. در واقع دولت
میخواست از اروپا امتیاز بیشتری دریافت کند؛ ولی در برابر آن یک علامت
نااطمینانی به بازار داد، آنهم با این همه هزینه. در نتیجه هزینهاش بسیار
بیشتر از منافعش شد. از نظر من این موضوع را میتوانستیم از ابتدا
پیشبینی کنیم. بحث دیگرم این بود که شما بههیچوجه نمیتوانید وارد
هیچگونه قیمتگذاری ازجمله ارزی شوید؛ پس چرا وارد میشوید؟ من اساسا
همواره با سیاست قیمتگذاری دولت مخالف بودم؛ بنابراین از حیث اخلاقی
نمیتوانستم این روند را که در سال جاری تشدید شده بود، همراهی کنم.
* اساسا دولت نسبت به مسائل بنیادین حوزه سیاست، اقتصاد و اجتماع نظریهای
نداشت و اقدامی جدی نکرد؛ ازهمینرو وقتی با یک غول نخراشیده و نتراشیده
مثل ترامپ مواجه شد، تمام ضعفهای کارکردی یکباره روی میز آمد.
* سرنوشت دولت دوازدهم بسیار سخت است. دولت دوازدهم هنوز هیچ نشانهای
برای اینکه توانسته باشد منحنی روند سیاسی-اقتصادی را عوض کند، از خودش
نشان نداده و هنوز در همان مسیر منحنی قبلی پیش میرود.
* من ازجمله کسانی بودم که همواره معتقد بودم در سال 95 این فرضیه را که
همه دولتها باید دودورهای باشند، قبول نداشتم. این چه فرضیهای است که
بهصورت نانوشته در ایران فرض شده است؟ به نظر من هیچ دلیلی ندارد حتما
دولت دودورهای باشد اما متأسفانه اصلاحطلبان این را نپذیرفتند. حتی سال
94 میگفتم دلیلی برای این اتفاق نیست. یکی از گرفتاریهای ایران این است
که دورههای ریاستجمهوری دودورهای است. سال 94 به اکثر بزرگان اصلاحطلب
گفتم غیرممکن است با این فرمان به موفقیت دست پیدا کنید. نمیتوانستند
شرایط دیگری را تصور کنند. از ترس بههمخوردن اوضاع در ادامه وضع موجود
تردید نمیکردند و فکر میکردند ممکن است اتفاقات بدتری رخ دهد و میگفتند
همین را حفظ کنیم که بدتر نشود؛ اما برای من مثل روز روشن بود که اشتباه
میکنند و این وضع نمیتواند تداوم داشته باشد.
* همه سرخوش از دستاورد برجام بودند که دستاورد بسیار بزرگی هم بود؛ اما یک
فرد اقتصادی میتوانست متوجه شود که برجام بدون FATF فاقد کارایی اقتصای
است. درهرصورت در حوزه اقتصادی اتفاقی در سطح انتظارات، بهویژه انتظاری
که دولت از خودش ایجاد میکرد و مخالفان دولت نیز به آن بیشتر دامن میزدند
تا بعدها دولت را ناتوان نشان دهند، رخ نداد. همینطور در حوزه سیاسی و
اجتماعی؛ بنابراین پیشبینیپذیر بود که دستاورد برجام روزی فرسوده و
کماثر خواهد شد. برای من خیلی روشن بود که این دستاورد دائمی نیست؛ حتی
اگر ترامپ هم نبود؛ چون درباره دیگر چالشها، اقدام درخوری صورت نگرفته
بود. درنهایت این دستاورد با فرسایش مواجه میشد.
* اینکه من میگویم اندیشه ایران را داشته باشید، محملی میخواهد.
اندیشهای که آقای خاتمی داشت، جامعه مدنی بود. حول و حوش آن اندیشه توانست
جریانی را خلق کند. اعتدال که گفتمان نیست. اعتدال یک روش است که میگوید
من افراطی و تند و کند نیستم. شما میتوانید چپ یا راست باشید و تند و کند
هم نباشید. اعتدال مفهومش گفتمانی و جریانی نیست؛ بنابراین از اعتدال به
هیچ نظریهای نمیرسید. حزب اعتدال و توسعه در ایران درباره چه مسئلهای
نظریه دارد؟ فقط میگوید ما معتدلیم.
* جریان اصلاحطلب روی اسبی سرمایهگذاری کرده؛ ولی اسب را کس دیگری برده
است. این بیاعتمادی هست که اگر دوباره روی یک اسبی سرمایهگذاری کنیم و
کسی دیگر ببرد، چه خاکی به سرمان بریزیم؟ مشکل این است که شما سرمایه
اجتماعیتان را فروختهاید و کسانی که به شما اعتماد کردهاند، میبینند
آن اسب که شما راجع به آن دادِ سخن داده بودید، اساسا یا در اختیارتان
نیست یا اصلا وجود ندارد. به جای شرطبندی روی اسب، باید روی مواضع
شرطبندی کرد. دراینصورت شکست هم با شرافت خواهد بود. الان پیروزیاش هم
خیلی قابل دفاع نیست.