یزدانیان با بیان اینکه ۵۸ ساله است و امکان ندارد برای کارهایش از کسی تأثیر نداشته باشد، گفت: تا به حال هر چیزی که خواندم و نوشتم در زندگیام تأثیر گذاشته است.
وی درباره اهمیت شهر رشت در این فیلم گفت: نگاه من به رشت در این فیلم ارتباطی به کار در «دنیای من ساعت چند است» ندارد. تلاش دارم با تماشاگر خودم کُدهایی را رد و بدل کنم. اسب در این فیلم نشانهای برای من بوده که البته آن را نمیگویم.
یزدانیان با بیان اینکه رگه مادریاش رشتی است، گفت: من هم دوست دارم خودم را رشتی جا بزنم. البته پیمان معادی هم یک رگه رشتی دارد.
سپس پیمان معادی با اشاره به اینکه این دومین فیلمی است که تهیهکنندگی آن را برعهده دارد، گفت: با این حال من دخالتی در فیلمنامه نداشتم. زمانی هم که فیلمنامه به دستم رسید کامل بود و به دلیل جذابیت تصمیم به قبول کار گرفتم.
صفی یزدانیان نیز سپس گفت: من همه فیلمنامههایی که کار کردم برایم مهم است و اینکه موسیقی از بیرون کار آمده را قبول ندارم.
کریستف رضاعی، آهنگساز با بیان اینکه خودش گیلک نیست در این باره گفت: آنچه تجربهاش در «در دنیای تو ساعت چند است» رخ داد، قابل پیش بینی نبود و ما را هیجان زده کرد. وقتی فیلمی اکران میشود، تولد جدیدی برای موسیقی آن است. فکر میکنم در این فیلم موسیقی قدری بیشتر در خدمت پیچیدگی و لایههای مختلف روایی است. من قدری روی رنگها کار کردم و به نظر نسبت به کارهای قبلی شاید عامهپسندتر شود. امیدوارم مردم هم این کار را دوست داشته باشند.
پیمان قاسمخانی نیز با اشاره به اینکه خیلی در این سن به دنبال تجربه جدید نیست، گفت: هر چند کار برایم هیجانانگیز و جذاب بود، خیلی با ترس وارد این کار شدم، اما واقعا کار کنار این تیم به من خوش گذشت.
وی در جای دیگری به طنز گفت: من خیلی هنر کنم مینویسم. دیگر به دنبال کار دیگری نیستم.
مهناز افشار نیز در سخنانی عنوان کرد: پیمان معادی در دو اتفاق در زندگی من تاثیرگذار بود. زمانی که مرا برای «برف روی کاجها» انتخاب کرد و پای من ایستاد و الان هم برای این کار که مرا حمایت کرد. صفی یزدانیان روز اولی که مرا دید به من گفت «میشه اینایی که هستی نباشی؟» و من بعد فهمیدم که باید طور دیگری باشم.
وی در پاسخ به سوال خبرنگاری که بازی او را در این فیلم دوست نداشت، گفت: شما این روزها نمیدانید که چقدر به امثال من کمک میکنید. چون شما به من کمک میکنید که مصرتر و بهتر و بهتر بشوم. این روزها برخی واژهها افتخار است. خیلی خوشحالم که من هم اینجا اعلام کنم که یکی از پیرزنهای ایران هستم و در ارتباط با خانم معتمدآریا هم بگویم که منتقدان عزیزی که برخی اوقات با واژههای تلخ فکر میکنید قلبی را میشکنید و ریشهای میزنید نمیدانید که چقدر به ما کمک میکنید.
افشار اظهار داشت: بخشی از سینما سلیقه است و من خوشحالم جزو مخاطبانی هستم که از نگاه کردن به فیلم افرادی چون صفی یزدانیان لذت میبرم.
پیمان معادی با تأکید بر اینکه انتخاب خانم افشار قطعا با کارگردان بوده است، گفت: زمانی که ما لیست عوامل را با صفی نوشتیم، لیست فوقالعادهای بود، حقیقتا ما اسامی را داشتیم که میبایست آنها را نگه داریم.
وی درباره اکران عمومی کار گفت: اساسا وقتی فیلمی تولید میشود به بازخوردهای منفی و اکران آن فکر میکنم. این فیلم قرار نیست ۲۵ میلیارد فروش کند. هزینهای هم که برای آن شده ملاحظاتی نداشته که به سوددهی برسد. صد درصد مالکیت فیلم برای من است و من عاشق آن هستم و الان هم که فیلم را دیدم بیشتر عاشق آن هستم. این فیلم سلیقهای است؛ حتی اگر در هنر و تجربه هم برود، اشکالی ندارد. ما از روز اول به ۱۰ درصد مخاطب سینما فکر کردیم. کارهای قبلی من هم همینطور است. جنسش اینطور است و عدهای میآیند که عاشق آن هستند.
معادی اظهار داشت: در چند سال اخیر سینمای ما فیلمهایی داشت که بعدتر دیده شدند. ما از روز اول هم به این فکر کردیم که به خاطر دیده شدن فیلم، ما نه تا امروز کاری کردیم و نه از این به بعد میکنیم. تبلیغات عجیب و غریب هم نداشتیم. به جرأت میتوانم بگویم که کمتر کسی جرأت و جسارت تهیه این فیلم را داشت، اما من با کارگردان آن قدر نزدیک شدم که دغدغههایمان مشترک شد. صفی یزدانیان سراسر دغدغه و شعر و عشق به سینما است و سالها نقد فیلم نوشته و کتاب دارد و بعد میبینید که دینهایمان زیاد است. من تمام دغدغهام برای تهیهکنندگی فیلمهای این چنینی است.
وی افزود: فیلمنامه جنس کار سینمایی من است و همه میدانند که من با وسواس کارم را انتخاب میکنم و اگر کار، مورد علاقه من نباشد، آن را قبول نمیکنم. زمانی که راجع به نقش مقابلم صحبت شد، گزینههایی مطرح شد و صفی اعتقاد داشت که در بین بازیگران مدنظر به سمت خانم افشار برویم. البته من تجربه قبلی با او داشتم اما انتخاب آخر با صفی یزدانیان بود.
معادی در پاسخ به این سوال که غیر از آزار مخاطب هدف دیگری هم داشتید به طنز گفت: خیر تنها قصدمان همین بود.
سپس یزدانیان با اشاره به اینکه ما سینمای شخصی نداریم و نمیتوانیم در آن فیلم بسازیم، گفت: من میتوانم خوشبخت باشم و کسی پول بگذارد و فیلم بسازیم. این بخت فیلم من است. در کار قبلی من هم از من پرسیدند که آیا این فیلم در هنر و تجربه کار میشود. آنجا هم گفتم که این فیلم به هنر و تجربه نمیخورد الان هم میخواهم بگویم که نمیدانم فیلم هنر و تجربه یا اکران عمومی کار میشود.
وی با بیان اینکه از بچگی یاد گرفته که به فیلم تمام شده چیزی نگوید، گفت: من در همه سالها دو ساعت هم علیه فیلمی ننوشتم. از من برنمیآمد که فیلمی را کامل نقد کنم؛ چون کار تمام شده است. چرا همه هنرها به عنوان اثر تمام شده تمام میشوند، اما سینما اینطور نیست؟ سینما برای من ریتم کند و تند ندارد. این فیلم باید به این ریتم میآمد که به سکانس آخر برسد و تأثیر خود را بگذارد.
شقایق دهقان نیز در صحبتهایی گفت: آقای یزدانیان از کارگردانهایی هستند که با اشراف و حساب شده کار میکنند و در نهایت خوب و بدی در کل جریان وجود ندارد.
وی افزود: من فکر میکنم جانمایه فیلم حالت شاعرانگی است. انگار که یک شعر قشنگ میشنویم. ما در بخشی از فیلم، شعر لورکا را باصدای شاملو میشنویم و برای من کل فضای فیلم چنین حسی را دارد.