خودرسازان پس از افزایش قیمت ارز و افزایش هزینهها به دنبال افزایش قیمت بودند و دولت برسر میزان افزایش قیمتّا اختلاف داشتند، پس از اینکه شورای رقابت را از میدان قیمت گذاری خارج کردند، قرار شد سازمان حمایت از مصرف کننده و تولید کننده با بررسی رشد هزینهها، میزان افزایش قیمتهای خودروسازان را اعلام کند و در نهایت پاشنه در بر روی نظر خودروسازان چرخید و آنها در هفته گذشته قیمتهای خود را بالا بردند و پراید ۲۲ میلیون تومانی به ۳۰ میلیون تومان رسید و قرار شد برای کاهش قیمت در بازار اقدام کنند. خودروسازانی که تا دیروز از نبود قطعه و... برای عرضه خودرو دلیل میآوردند، به یکباره اقدام به فروش فوری کردند.
اما آنها بعد از چند روز دوباره قیمت خودروهای تولید خود را بالا بردند، خودروهایی که در نگاه مردم مونتاژ است و کیفیت لازم را ندارد، مردم امروز به این خودروسازان وطنی اعتراض دارند اما خودروسازان گوش به حرف مردم نمیدهند و میگویند پراید ارزانترین خودروی دنیا است.
از ابتدای سالجاری همزمان با ایجاد نوسانهای ارزی در اقتصاد کشورمان اولین بازاری که نسبت به این نوسانها واکنش نشان داد، صنعت خودروی ایران بود. صنعتی که هربار نامش به میان میآید ناخودآگاه به یاد بدقولیها، کیفیت پایین و بهانههای مختلف در راستای افزایش قیمت خواهیم افتاد، نه اینکه منتظر ارایه دستاوردهای نوین و به روزی در راستای تحقق حقوق مصرفکنندگانش باشیم.
به راستی مشکل صنعت خودروسازی ایران چیست که از ابتدای شکلگرفتنش حتی یک روز خوش هم نداشته و همواره خون به دل مخاطبان (خریدارانش) خود چه در سوی تامین کنندگان قطعات مربوطه و چه در صف خریداران چهار چرخ وطنی کرده است؟
اگر بخواهیم واقعیت مشکلات صنعت خودرویی ایران یا همان جاده مخصوصیهای خودمانی را بدانیم، بد نیست نیم نگاهی به روند شکلگیری زنجیره تامین قطعات و همچنین سیستم فروش این خودروسازان داشته باشیم. زنجیرهای که همانند کلافی سردرگم آنقدر به دور خود با شرکتهای مختلف اقماری پیچیده است که حتی متخصصان دولتی و کارشناسان خبره صنعت خودرویی نیز نمیتوانند سر رشته را بیابند و با دنبال کردن آن، پی به گرههای ایجاد شده در میانه راه ببرند تا مشکلاتش را برطرف کنند.
درحالیکه کلاف در هم پیچیده صنعت خودرویی کشورمان قرار است در انتهای مسیر کالایی با کیفیت به نام خودرو که با سلامت جامعه و سرنشینانش سروکار دارد، تحویل بازار مصرف دهد، اما ظاهرا در میانه این کلاف سردرگم رازهایی مثل رانتهای گسترده و لابیهای قدرتمند دیده میشود که گویی هرگز نمیتوان پی به واقعیت صنعتی به نام خودروسازی در کشورمان برد و نسخهای برای شفایش ارایه کرد.
برآیند رویه یاد شده این است که ظاهرا قرار نیست هرگز حال صنعت خودرویی کشورمان بهبود یابد؛ چون به قول معروف گرفتن ماهی از آب گلآلود سادهتر است و هرچه این صنعت بیشتر به دور خود پیچیده باشد و خبری از شفافیت در آن نباشد، امکان سوء استفاده بیشتری برای اهالی جاده مخصوص پایتخت ایجاد خواهد شد.
سوءاستفادهای که نهتنها باعث دلسردی مصرفکنندگان از آینده این صنعت شده، بلکه با توجه به انحصاری بودنش به نوعی عاملی در افزایش زیادهخواهی مدیران و سیاستگذاران آن نیز شده تا رسما به این باور برسیم که قرار نیست چرخ این صنعت در راستای حقوق خریداران بچرخد و تنها قرار است جیب گروهی خاص را پرتر کند.
اما واقعا برای درمان صنعت خودروی ایران چه باید کرد تا بتوانیم از مزایای واقعی آن در اقتصاد کشورمان استفاده کنیم؟ برای رسیدن به پاسخ این سئوال شاید نیازی نیست زیاد به خودمان سخت بگیریم؛ چون تنها یک پاسخ مشخص دارد و باید ارادهای جدی برای تحققش داشته باشیم و آن کلمه «شفافیت» است.
شفافیتی که برای رسیدن به آن ابتدا باید سایه سنگین دولت از این صنعت دور شود و درپی آن بخش خصوصی واقعی در بازاری غیر انحصاری برآن حاکم باشد و بتوانیم ادعا کنیم چرخ این صنعت در راستای منافع تولید کنندگان و مصرفکنندگان همزمان به حرکت در آمده است.