به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، «انسان تا به مقام زهد و فراغت نرسد نمیتواند از این شرایط دنیا که دو چیز
هم بیشتر نیست (یا اقبال است یا ادبار، یا پیری است یا جوانی و... و سوم
ندارد)، استفاده کند.
زهد ربطی به «داشتن و نداشتن» ندارد که اگر کسی ثروت ندارد بگوییم زاهد است
و اگر ثروتمند است بگوییم زاهد نیست! جناب سلیمان آن ملک عظیم را داشت،
اما زاهد بود؛ بعضیها هم فقط یک تسبیح دارند، اما زاهد نیستند؛ چون اگر
این تسبیح گم بشود شب خوابش نمیبرد! اما اگر همه ملک حضرت سلیمان را
یکجا از او بگیرند راحت سرش را زمین میگذارد و فرقی برای او نمیکند.
پس زهد یعنی اگر همه دارایی را که امشب داری، از تو گرفتند، سرت را زمین
بگذاری و راحت بخوابی و بازهم بلند شوی و نماز شبت را بخوانی. حضرت
زینب(س)، شب یازدهم هم نماز شبش را خواند، این میشود زهد.
اگر کسی زاهد نشد و مشغول به دنیا شد، دیگر بالاتر از دنیا سِیری نخواهد داشت. او در دنیا میماند و سیرش در همین مرتبه است.»
گزیده ای از بیانات استاد سید محمّدمهدی میرباقری