خدا رحمت کند عزتالله انتظامی را. درخشش او در فیلم «گاو» هرگز از حافظه سینما و مردم هنرپرور ایران نخواهد رفت. این روزها هرچه به وضعیت خودمان و نسبت آن با برجام، SPV، دلار، پوشک، رب گوجهفرنگی، جلیقهزردها، سازمان خصوصیسازی، استعفای وزیر بهداشت، غیره و غیره نگاه میکنم، بیشتر و بیشتر یاد فیلم گاو در ذهنم زنده میشود. داستان فیلم از این قرار است که گاو مشحسن مرده و اهالی ده جنازهاش را در چاه انداختهاند، مشتی اما نمیتواند واقعیت را بپذیرد و مدعی میشود من خودم گاو مشحسن هستم! نسبت ما با دنیای غرب هم طی سالهای گذشته مدام در چنین وضعیتی بوده است. در حالی که «فرانسیس فوکویاما» از پایان نئولیبرالیسم سخن میگوید، اینجا کسانی با ژست باسوادی و مفروض گرفتن نئولیبرالیسم به عنوان جامعه ایدهآل بشر، مکرر توصیههای سیگانه یک شهروند تراز آن دنیای موهوم و رو به فروپاشی را برای ما فهرست میکنند!
این
در حالی است که دانشجویان علوم انسانی ما اکنون بیش از آنکه در
دانشگاهها، علوم انسانی غرب را بخوانند، با «تاریخ علوم انسانی غرب» سر و
کار دارند. فصل فلاسفه و متفکران بزرگ در غرب سپری شده و حتی روشنفکری غرب
هم در جرگه اموات قرار دارد و دیگر خبری از امثال «ژان پلسارتر» و «راسل»
در میان نیست. فوکویاما نیز با آنکه میفهمد غرب در بنبست تاریخ گیر
افتاده، دورنمای روشنی از جوشش تفکری نو به مخاطبانش ارائه نمیکند و تنها
از نوعی بازگشت به سوسیالیسم سخن میگوید که چیزی جز ارتجاع و یک دور باطل
نیست. اساس غرب بر قدرت سرمایه بنا شده و خلاف نظر کسانی که امثال ترزا می
و ترامپ را با تاچر و ریگان قیاس میکنند، واقعیت این است که اگر بابای
تاچر و ریگان هم اکنون حاضر بودند، همین قدر مانند ترامپ، ترزا می و مکرون
حقیر و قابل ترحم جلوه میکردند، چرا که بحران از کلیت سیستم است و نه از
اشخاص!
ما در ایران اما کسانی را داریم که سالهاست به همین غرب رو به
موت دخیل بستهاند تا مشکل آب خوردن ما را حل کند؛ غربی که بیش از آنکه در
اختیار اوباما یا ترامپ باشد، در سلطه سرمایهدارانی است که نئولیبرالیسم
آنقدر دست آنها را باز گذاشته که به دولتها هم پاسخگو نیستند. آنها تنها
به افزایش سود و سرمایه خود میاندیشند، نه به نگرانیهای ما، آقای ظریف و
جلیلی پیرامون برجام یا مثلا سخنان جلیقهزردها!
غرب مانند گاو مشحسن
در چاه افتاده، ولی غربپرستان اینجا اصرار دارند آن را نه گاو مشحسن، که
«کدخدا» معرفی کنند. وقتی هم که افسانه کدخداییشان رنگ میبازد،
دستبردار نیستند و به هر صورتی سعی دارند با خصوصیسازی آموزش، بهداشت،
مسکن و همهچیز، خودمان را تبدیل به غرب کنند تا به هر حال اثبات کنند گاو
مشحسن زنده است! غربگرایان در این راه حتی شکستهای غرب را پیروزی جلوه
میدهند و اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را هم تهدیدی برای جمهوری
اسلامی جا میزنند! مشحسنها اما سرانجام چارهای جز دیدن حقیقت نخواهند
داشت. حقیقت همین است که: «رژیم صهیونیستی که در 2 جنگ قبلی با گروههای
مقاومت، در برههای بعد از ۲۲ روز و در برههای دیگر بعد از ۸ روز درخواست
آتشبس کرد، در آخرین درگیری، بعد از ۴۸ ساعت خواستار آتشبس شد و این یعنی
به زانو درآمدن رژیم غاصب صهیونیستی».
گاو مشحسن از این چاه بیرون
آمدنی نیست ولی مشحسنها از فرط دلبستگی به گاو توان دیدن حقایق پیرامونی
خود را هم ندارند. شکست غرب در لبنان، سوریه، عراق، یمن و فلسطین، واقعیاتی
نیست که عواقب آن در ادامه قرن 21 برای گاوهای در چاه افتاده قابل جبران
باشد. لذا وقتی رهبر انقلاب میفرمایند: «تشکیل دولت فلسطینی در تلآویو
محقق خواهد شد»، از حقیقتی مبتنی بر واقعیات میدانی سخن میگویند، نه از
آرزویی دور و دراز. خروج نیروهای آمریکا از سوریه را نیز نمیتوان فارغ از
این فضای کلی بررسی کرد، ولو اینکه ترامپ با لجبازی و تنها بهخاطر عمل به
وعدههای انتخاباتیاش دست به این کار زده باشد. خروج نیروهای آمریکایی
از سوریه برای کسانی که حضور آنها هم تاثیری در شلیک موشک به 5
کیلومتریشان نداشته، تهدید نیست، فرصت البته شاید باشد!
حسن رضایی