این اتهام البته هنوز توسط عدهای از جمله خود موسویان رد میشود...
در واقع او اگرچه در جریان این دستگیری و اثبات جرم خود، شامل حکم قضایی هم شد اما برخی میگویند که این حکم بخاطر اتهام جاسوسی نبوده است.
مثلا علیاکبر صالحی، رئیس فعلی سازمان انرژی اتمی و از اعضای تیم روحانی در سالهای 84 و 92، زمانی گفته بود که در تیم مذاکرهکننده سال 84 جاسوس نداشتیم! (او خود از اعضای تیم مذاکرهکننده سال 84 نیز بود) اما این صحبتهای صالحی با واکنش وزارت اطلاعات مواجه شد و این وزارتخانه در اطلاعیهای اعلام کرد که موسویان را جاسوس میداند.[1]
شخص موسویان نیز هنوز در اینجا و آنجا از تبرئه خودش از اتهام جاسوسی میگوید.[2]
اما واقعا اصل ماجرا چیست و چرا طی سالهای اخیر مجدداً شاهد تکرار «شبه موسویانها» هستیم؟!
*شبهموسویانهایی که در دولت روحانی دستگیر شدند یا تحت پیگرد قرار گرفتند/ تیپولوژی جدیدی که سرویسهای امنیتی کشور با آن مواجه شدهاند
دستگیری پیاپی برخی چهرههای حاضر در ستاد دولت و تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت رئیسجمهور روحانی و جنجالسازی بر سر اثبات جاسوس بودن یا نبودن برخی از آنها؛ نوستالژی تکرار موسویان بود.
جاسوسها و شبهموسویانها طی 6 سال گذشته بارها و بارها در دولت اول و دوم رئیسجمهور روحانی دستگیر شدند و یا تحت پیگرد قرار گرفتند:
_دستگیری جیسیون رضائیان در ستاد دولت
_دستگیری یک جاسوس در دفتر حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهور
_دستگیری و تحت پیگرد قرار گرفتن درّی اصفهانی و چند تن دیگر در تیم مذاکرهکننده هستهای
_دستگیری یک جاسوس که بعنوان خدمتکار در منزل یکی از اعضای تیم مذاکره هستهای دولت رفت و آمد داشته است.
_تحت پیگرد قرار گرفتن «میثم نصیری احمدآبادی»، رئیس بخش مبارزه با پولشویی وزارت اقتصاد و ممنوع الخروج شدن او از کشور
و غیره...
اما چرا این اتفاقات رخ میدهد و تیپولوژی جدیدی که سرویسهای امنیتی کشورمان با آن درگیر شدهاند چه شکل و شمایلی دارد که شاهد تکثیر و جنجالهای گسترده پیرامون آن هستیم؟!
*جاسوسهایی که اصطلاحاً جاسوس نیستند!/ اژهای: باید ببینیم نسخه قرآنی ما در مقابله با این امر چیستشاید باید اشاره کرد که قانعکنندهترین توضیح درباره این تیپولوژی جدید از جاسوسی یا هر اسم دیگری که باید روی آن گذاشت! را نخستینبار حجتالاسلام محسنی اژهای، وزیر اسبق اطلاعات و معاون اول فعلی قوه قضائیه ارائه کرد.
اژهای در دو مقطع پیرامون این مسئله صحبت کرده است که ما به هر دو اشاره میکنیم:
یکم_ در نشست خبری هشتاد و ششم سخنگوی قوه قضائیه در سال 94: نفوذ دشمن و همکاری از دو طریق است، یکی جاسوس اصطلاحی است که تعریف شده و مواجب بگیر است و اطلاعات و اخبار طبقه بندی شده را در اختیار دشمن می گذارد و از طریق لطمه می زند. یک عده دیگر بستر را برای دشمن فراهم می کنند ولی جاسوس اصطلاحی نیستند و در بسیاری موارد ضررشان بیش از جاسوس اصطلاحی است. آنها مواجب بگیر نیستند. اینطور نیست که اطلاعات طبقه بندی شده را از طریق رمز و نامرئی نویسی در اختیار دشمن بگذارد. اما کاملا جهت رسیدن دشمن به هدف خود، همراهی میکند...
کسانی سعی می کنند قدرت دشمن را بزرگ جلوه دهند به رخ دوست بکشند و مردم را بترسانند. کسانی دشمنی دشمن مانند آمریکا را کم رنگ جلوه دهند و بگویند آمریکا آنقدرها بد نیست. دیگر شیطان بزرگ نیست. سعی می کنند جنایتهای دشمن فراموش شود. آمریکا از کودتای ۲۸ مرداد درباره ایران چه جنایتها کرد و چه نکرد. برخی افراد سعی می کنند این جنایتها را بپوشانند. سعی میکنند قدرت و توان مردم را کم اهمیت جلوه دهند. میگویند ما نمی توانیم در مقابل دشمن قدرتمند مقابله کنیم. «نمیتوانیم» را تبلیغ می کنند...
اما آیا این افراد در کشور مصداق ندارد؟ قطعا در کشور جاسوسان اصطلاحی داریم که مواجب بگیر هستند و اطلاعات میدهند و هم کسانی داریم که از جاسوس اصطلاحی خطر بیشتری دارند و راه را برای دشمن باز می کنند و به مردم و نظام ضربه می زنند...این که به دسته دوم چه بگوییم جاسوس هستند یا نه، بحث است. در اوایل وزارت اطلاعات میخواستند روی دسته دوم اسم بگذارند برخی گفتند «جاسوس طبعی». ولی این تعریف نشده. یعنی طبعشان جاسوس میکند. اینها از جاسوس اصطلاحی ضرر بیشتری دارند.[3]
دوم_ در نشست «بررسی ابعاد حقوقی نفوذ در عرصه اقتصاد سیاسی» در سال 95: زمانی در دولت نهم با یکی از کسانی که در تیم هستهای آن زمان بود کار اطلاعاتی شده بود. بنده معتقد بودم که آن فرد جاسوس اصطلاحی است و وی دستگیر شد. این فرد یکی از کارهایش این بود که به طرف مقابل یاد میداد که اگر شما می خواهید پیروز شوید چه بگویید و در نظام ما افراد روی چه چیزی حساس هستند و آنها را راهنمایی میکرد که چگونه مذاکره کنید و در نظام ما چه کسانی می خواهند این مساله هستهای صلح آمیز به عنوان مساله ملی جلو برود و چه کسانی میخواهند که جلو نرود...
این فرد دستگیر شد و زمانی که بنده در وزارت اطلاعات بودم در مرحله اول و در بازپرسی با من تماس گرفتند و گفتند که در گزارش کارشان چه چیزی نوشتهاند. بنده گفتم که کلمه جاسوس را ننویسید؛ بلکه اتهام وی را ارائه اطلاعات غیر مجاز به بیگانه بنویسید که آنها مطرح کردند بازپرس می گوید این فرد جاسوس است البته ایشان قاضی پرونده است و اینگونه تشخیص می دهد، اما من از آنها خواستم که به بازپرس بگویند که فلانی می گوید عنوان جاسوس را به وی تفهیم نکنید؛ بنابراین باید ببینیم امروز چگونه می توانیم با این قضیه برخورد کرده و نسخه قرآنی ما در مقابله با این امر چیست.[4]
توضیحات این چهره با سابقه اطلاعاتی یک شِمای کلی را از شبه موسویانها ترسیم میکند.
آدمهایی که پول و مواجب نمیگیرند، عینک دودی و کلاه شاپو ندارند و دستکش چرمی و پالتوی بلند هم نمیپوشند اما رفتاری دارند که منجر به پاس گلهای جانانه به دشمن میشود و بدین لحاظ به مراتب از جاسوسهای اصطلاحی خطرناکترند.
جالب است که هنوز خبر رسمی در این زمینه وجود ندارد که بالاخره تکلیف آن تعالیم قرآنی در مواجهه با این افراد، که محسنی اژهای گفته بود چه شد؟ و دو دیگر اینکه افکار عمومی بالاخره باید نام این تیپ آدمهایی که جاسوس نیستند اما از جاسوسها خطرناکترند را چه بگذارد؟!
نامی که ما فعلاً عبارت «شبه موسویان» را برای آن انتخاب کردهایم.
*چرا شبهموسویانها در دولت روحانی تکثیر شدهاند؟!در وَرای این توضیحات اما چند سؤال اساسی هست که مدام خود را به رخ میکشد و آن اینکه چرا شبهموسویانها و این تیپولوژی جدید رفتار علیه منافع نظام اسلامی، در دم و دستگاه دولتهای یازدهم و دوازدهم زیاد شدهاند؟!
چرا از قضا کسانی در دولت یازدهم و دوازدهم دستگیر شدهاند که نوعاً دستی هم در مذاکرات هستهای داشتهاند و یا نزدیک به وزارت خارجه بودهاند؟!
جالب آنکه یکی از این افراد حتی از رئیسجمهور مدال هم دریافت کرده است. (البته فرض آشکار این است که رئیس جمهور در هنگام اهدای مدال، خبری از رفتار این فرد علیه منافع ملی نداشته است)
از طرف دیگر چرا پروژههایی که این افراد در آنها دخیل بودهاند تماماً منجر به تحریم بیشتر مردم ایران شدهاند؟!
بدیهیست که میتوان به هر یک از این سؤالات پاسخی داد و پیرامون آنها به بحث نشست.
ما پاسخ این سؤالها را به عهده مخاطبان محترم میگذاریم اما برای جواب یکی از آنها که میپرسد: «چرا شاهد تکثیر این تیپولوژی جدید در دم و دستگاه دولت یازدهم هستیم؟» بایستی برخی نشانهها و امارهها را بیان کرد...
یقینا این سرویسهای امنیتی کشورمان هستند که اطلاعات پروژه نفوذ، مارکدار کردن افراد و زد و بندهای رابطان با عناصر ضد امنیتی را در اختیار دارند.
اما با مطرح شدن تیپولوژی جدید فعالیت علیه منافع کشورمان، بایستی اشاره کرد کدهایی وجود دارد که برخی از آنها از درون دولت به گوش رسیدند و بعداً کسانی از درون همین دولت تصریح کردند که این حرفها «گِرا دادن به دشمن» بوده است.
جالبتر آنکه برخی رفتارها در حالی از درون ستاد دولت پمپاژ میشوند که ارکان دیگری از درون ستاد دولت، این کدها را «خیانت بزرگ» نامیدهاند.
و البته غیر از این کدها، حرفها و ایما و اشارههایی نیز وجود دارد که هیچگاه هیچ توضیح مدللی برای آنها داده نشد!
تأکید بر خروج حزبالله از سوریه، امضای مصوبهای که قرار بود مانع فعالیتهای سپاه قدس شود، اصرار بر پرفشار بودن تحریمهایی که تنها 30 درصد اثر دارند، خروج از خطوط قرمز کشور و قس علی هذا.
جالب آنکه برخی محافل تحلیلی از 5 سال قبل هشدار دادند که در تیم رئیسجمهور روحانی شاهد حضور «شبه موسویانها» خواهیم بود.در این میان البته بایستی یک سؤال را هم از شخص رئیسجمهور روحانی پرسید؟!
چرا عموم این افراد از داخل تیم آقای روحانیِ دبیر شورایعالی امنیت ملی و آقای روحانیِ رئیس جمهور، بیرون کشیده شدهاند و چرا عمده فعالیتهای آنها در مجاری و کانالهایی بوده است که مرتبط با حسن روحانی و رئیسجمهور روحانی بودهاند؟!
شاید آقای روحانی باید در برخی برنامهها و رفتارهای خود تجدید نظر کند...
***
پینوشت اول: ذکر این نکته گفتنیست که در قضایای برجام فاش شد که حسین موسویان بصورت علیالرأس از کاخ سفید پول نقد دریافت کرده است.
پینوشت دوم: برخی رسانههای اصلاحطلب گزارش دادهاند که میثم نصیری احمدآبادی، از منصوبان دولت احمدینژاد است!
منهای درست و غلط این ادعا اما بایستی اشاره کرد که تأکید بر ادامه یک اشتباه بیش از خود اشتباه محل تأمل است...
***
1_https://www.khabaronline.ir/news/86813
2_https://khabarfarsi.com/u/33403779