به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، امیر حمزه نژاد: ایران در سالی که تنها یک چهارم آن باقی مانده با مشکلات
اقتصادی بسیاری دست و پنچه نرم کرده است. درسالی که قرار بود از تولید ملی
حمایت شود، با مشکلاتی که در این عرصه بوجود آمد رکود بیشتر بر اقتصاد کشور
مستولی شد. تنگ تر و کوچکت تر شدن سفره مردم با توجه به گرانی انواع
کالاها و اقلام مورد استفاده آنها موضوعی است که به کررات در اخبار اقتصادی
می شنویم. مردم هم در انتظار به سر می برد که ببینند چه اتفاقی در دولت
تدبیر و امید برای آینده اقتصادی آنان رخ می دهد. دراین شرایط اما دولت
کماکان سخنگو ندارد. «محمود واعظی» رئیس دفتر رئیس جمهور هم که این روزها
در غیاب سخنگو نقش نصفه و نیمه ای در این راستا ایفا می کند، در حوزه
اقتصادی چندان به سئوالات پاسخی نمی دهد.
رئیس جمهور هم بیشتر به طور رسمی سخنرانی می کند و چند وقتی است که «حسن
روحانی در گفتگوی تلویزیونی شرکت نکرده است و البته در گفتگوهای تلویزیونی
نیز چندان به این سئوالات پاسخی داده نمی شود. این موضوع حتی مورد انتقاد
اصلاح طلبانی چون «صادق زیباکلام» استاد دانشگاه قرار گرفته است که در این
گفتگوها پاسخی به سئوالات اساسی مردم داده نمی شود وبازهم یک گفتگوی رسمی
در این زمینه شاهد هستیم.
اما سوالات اساسی که این روزها ذهن افکارعموی را به خود مشغول ساخته است،
چیست؟ یکی از موارد مهم نوسانات قیمت ارز است. دلار در سال جاری قیمتی
بالای 18 هزار تومان را تجربه کرد و رکودی حبابی زد. نوسانات قیمت ارز هنوز
به اتمام نرسیده و قیمت دلار در کانال 11 هزار تومان باقی مانده است. این
درحالی است که سه ماه و اندی بیشتر به پایان سال باقی نمانده و بازار و
تولید کنندگان با چنین قیمتی و تاثیری که دلار بر روری دیگر اجناس گذاشته
نمی توانند به تولید و سود فکر کنند.
سئوال اینجاست دلار تا به چه زمانی در این کانال باقی خواهد ماند. دولت
قیمت 4200 تومانی را برای این فضا برگزیده است و مشخص نیست که در بودجه
آینده چه قیمتی برای این ارز تعیین کننده، مشخص کرده است. اما این سئوال
دیگری است که قیمت واقعی دلار برای دولت چه میزان است؟ این در شرایطی است
که کارشناسان اقتصادی بیان می کنند که اگر دلار تا 5 هزار تومان کاهش نیابد
تولید و عرضه چندانی صورت نمی گیرد و رکود همچنان در بازار تداوم خواهد
یافت.
از سوی دیگر قیمت دلار تا 11 هزار تومان کاهش یافت چرا در این زمینه دیگر
اجناسی که با قیمت دلار 18 هزار تومانی بالا رفته بود کاهش نیافتند. البته
اگر فاصله میان دلار 4200 تومانی و 11 هزار تومانی را حساب کنید چندین
برابر است اما بازهم در این عرصه شاهد آن هستیم که مواردی مانند قیمت مسکن
چندان به قیمت واقعی خود باز نگذشته است.
همینطور کالاهای اساسی خردتر که در سبد خانوارها برای مصرف روزانه قرار
دارد در این عرصه بسیار افزایش قیمت داشته است. این افزایش قیمت به نحوی
است که سفره خانوارها کوچکتر و کوچکتر شده است. با این اوصاف دولت چه قیمتی
را برای این کالاها تعیین کرده است و آیا اساسا قیمت گذاری این کالاها با
دولت است یا صنوف مختلف به خودی خود اقدام به افزایش قیمت این کالاها کرده
اند. دولت در این عرصه برای واقعی سازی اجناس مصرفی روزانه مردم چه تدبیری
دارد؟
همچنین در حوزه گرانی نرخ بنزین سئوالی که این روزها با توجه به اخباری که
از سوی دولتمردان برای احیای دوباره کارت سوخت به گوش می رسد، این است که
بنزین که کالایی تاثیرگذار در قیمت اجناس دیگر است، در آینده تا چه میزان
گران خواهد شد؟ البته اقتصاددانان و کارشناسان مطرح می کنند که در این
زمانه که افزایش قیمت دلار به اندازه خاص خود بر زندگی مردم تاثیر منفی
گذاشته است، آیا افزایش قیمت بنزین به صلاح است؟ اگر به صلاح نیست و دولت
نیز در این زمینه اقدامی نمی خواهد انجام بدهد چرا در این زمینه اطلاع
رسانی درست و کامل انجام نمی شود. جالب اینجاست که اخبار افزایش قیمت بنزین
و حتی احیای کارت سوخت که یک هزینه دیگری را به مردم و دولت تحمیل کرد،
استرس بیشتری به مردم وارد شده است.
مردم هم اعتقاد دارند که این اخبار به طور روانشناسی منتشر می شود تا آنها را برای افزایش قیمت سوخت آماده سازد. به نوعی یک «مدیریت استرس»
وجود دارد که مردم در ابتدا در استرس این موارد قرار می گیرند و بعد از
مدتی این موضوع با خبرسازی های مختلف عادی و اعمال می شود. عدم پاسخگویی
دولت و مسئولان در این عرصه این نظریه را بیشتر قوت می بخشد، وگرنه لزومی
ندارد که دولت در این عرصه اطلاع رسانی دقیقی انجام ندهد و جامعه در بی
اطلاعی و استرس باقی بماند.به هر جهت سئوالات اساسی مختلفی در زمینه زندگی
واقعی مردم وجود دارد که نه تنها دولت سخنگویی ندارد که به آن پاسخ دهد
بلکه با خبرسازیهای مداوم استرس و نگرانی جامعه را نیز بیشتر کرده است.