به گزارش پایگاه 598، رسول خضری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با تاکید بر اینکه رقم خط فقر با توجه به تورم باید تغییر پیدا کند اظهار کرد: خط فقر را ۳ میلیون تومان تعریف کردند که به نظر من خط فقر الان با این وضعیت گرانی باید تغییر پیدا کند و من فکر میکنم خط فقر به ۵ میلیون در شهرستانها و در تهران به ۱۰ میلیون نزدیک میشود و این واقعیت را باید بپذیریم. هرچند دولتمردان این خطوط را برای آرامش جامعه پایینتر میآوردند، ولی آرامش جامعه را رفاه و جیب مردم تعیین میکند نه حرف و گفتهی مسوولان. ما اصرار داشتیم بسته حمایتی داده شود و اگر بشود هر ماه و اگر بودجه دولت نرسد تاریخی را تعریف کند که حداقل ۲ یا ۳ بار در بازده زمانی مختلف به مردم داده شود.
احمد میدری، معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته امروزه ۱۸ تا ۳۵ درصد مردم زیر خط فقر هستند.
وحید شقاقی شهری، اقتصاددان نیز به فرارو گفت: در محاسباتی که داشتم در سال ۹۶ برای یک خانواده سه یا چهار نفره در شهر تهران حدودا به سه و نیم میلیون تومان درآمد برای تامین حداقل مایحتاج و یک زندگی آبرومندانه نیاز داشتیم. در سایر شهرستانها این رقم حدودا دو و نیم میلیون تومان بود که باید ۵۰ درصد (افزایش هزینه اقلام پرمصرف) را به این ارقام اضافه کنیم. یعنی در شهر تهران حدودا این رقم حدودا به پنج میلیون تومان و در شهرستانها به سه میلیون و ۷۰۰ هزار تومان میرسد. فراموش نکنید که این رقم خط فقر نیست بلکه هزینه یک زندگی با حداقل امکانات است.
حسین راغفر درباره خط فقری که در تهران و شهرستانها اعلام میشود به فرارو میگوید: اینکه این محاسبات دقیقا بر چه مبنایی به انجام شده مشخص نیست. اما به دست آمدن خط فقر یک روش متعارف دارد و قاعدتا باید فرایندهای آن طی شود.
این استاد دانشگاه در ارتباط صحبتهای یکی از نمایندگان مجلس که گفته بود: اینکه در تهران خط فقر به ۱۰ میلیون تومان و در شهرستان به ۵ میلیون تومان نزدیک میشود استنباط نماینده نماینده مجلس از هزینه زندگی است. با این حال در بین همه این تحلیلهایی که ارائه میشود این نکته اساسی وجود دارد که بین تهران و شهرستانها فاصله بسیاری زیادی وجود دارد. این فاصله در خود استانها هم هست.
راغفر ادامه میدهد: مولفههای دیگری مثل فرهنگ یا قیمتها نباید فراموش شوند. این مولفهها ترکیب مصرفی خانوارها و هزینه زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. نکته دیگر در تحلیلها که کمتر مورد اشاره قرار میگیرند این است که خانوارها معمولا از چه خانواری هستند. وقتی ابعاد خانوارها بزرگتر میشود هزینههای آن نیز بالاتر میرود. یعنی اگر میگوییم هزینه خانوادهای در تهران ۱۰ میلیون تومان است باید بگوییم این هزینه برای خانوادهای با چند عضو است. اما معمولا خطوط فقر را برای خانوارهایی اندازه گیری میکنند که فراوانی آنها بیشتر از دیگر خانوارهاست. البته این رقم در استانهای مختلف متفاوت است.
این اقتصاددان میگوید: از آنجایی که هزینههای اساسی زندگی خانوادهها دست کم در شهر تهران در بسیاری از موارد بین ۳ و نیم تا ۴ برابر افزایش پیدا کرده است انتظار میرود که فقر به نسبت بسیار قابل توجهی افزایش پیدا کرده باشد. البته باید بر حسب دادههای هزینه درآمدی که مرکز آمار تولید میکند محاسبه شود. اما چون این آمار امسال منتشر نشده باید آخرین آمار یعنی آمار سال ۹۵ را در نظر بگیرم و با لحاظ کردن تورم خط فقر را به صورت تخمینی محاسبه کنیم که محاسبه ما به اینکه چه تورمی را اعمال میکنیم نیز بستگی دارد.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: آنچه نهادهای رسمی درباره تورم اعلام میکنند با واقعیتهای روزمره زندگی مردم تفاوت فاحشی دارد. گروههای مختلف سبدهای مختلف کالایی مصرف میکنند؛ بنابراین احساس تورم در بین خانوارهای مختلف با هم متفاوت است. در یکی از ماههای گذشته تورم نقطه به نقطه نسبت به سال گذشته ۲۸ درصد اعلام شد، اما من معتقدم در واقعیتهای زندگی مردم این عدد حتی میتواند بالاتر باشد. به این ترتیب میتوان انتظار داشت که بالغ بر ۵۰ درصد جمعیت کشور امروز زیر خط فقر رفته باشند.
او ادامه میدهد: فکر میکنم برای کلانشهر تهران خط فقر باید به بالای ۶ میلیون تومان رسیده باشد. به این ترتیب جمعیت بزرگی از افراد زیر خط فقر میروند که البته این رقم میتواند فراتر از ۵۰ درصد جمعیت ساکن تهران باشد. در شهرستانها هم این رقم بستگی به استان و نوع شهرستان دارد. تفاوت شهری یا روستایی بودن جمعیت هم وجود دارد. در شهرهای دیگر اگر خط فقر ۶ میلیون تومان باشد در شهرستانهای دیگر خط فقر از سه و نیم تا چهار میلیون تومان کمتر نخواهد بود. در روستاها هم مقوله به کلی متفاوت است.