به گزارش پایگاه 598، ۲۹ آبان ۹۵ و در آستانه اربعین حسینی بود که خبر درگذشت
حاج حسن شایانفر گنجینه اسرار انقلاب، سردار گمنام عرصه جنگ نرم و مشاور فرهنگی روزنامه کیهان منتشر شد.
هرچند هیچگاه تمایلی برای طرح نام خود در ذیل فعالیتهای فرهنگی و سیاسی
که با مدیریت وی در روزنامه کیهان و محافل فکری انجام داده، نداشت اما
بهدلیل افشای ماهیت واقعی پردهنشینان و دستان پنهان و پیدای افراد
پشتپرده جریانهای معاند با انقلاب اسلامی از جمله فراماسونها مورد غضب
فتنهگران داخلی و خارجنشین بود و تا آنجا که توانستند وی را آماج
ناسزاها و فحاشیهای خود قرار دادند.
سابقه مطالعاتی او درباره محافل ضدانقلاب بسیار طولانی است اما سال 1372
بود که به جمع نویسندگان کیهان پیوست و بهعنوان مدیر دفتر پژوهشهای مؤسسه
کیهان تا روز آخر مشغول شد. تیزهوشی و درایتش در شناخت حلقههای پنهان
جریانهای انحرافی سیاسی و فرهنگی سبب شد تا سلسله کتب "نیمه پنهان" شکل
گیرد که امروز به عنوان یک مرجع دقیق مطالعاتی مورد استفاده است.
حمله بیوتروریسیم
حسین شمسیان، از نویسندگان برجسته کیهان در اردیبهشت 95 به بهانه عیادتی که
از مرحوم شایانفر انجام داده بود، یادداشتی منتشر کرد و در بخشی از آن به
حمله بیوتروریسم علیه مرد شماره 2 کیهان اشاره کرد. در نوشته شمسیان که
خبرگزاری مهر هم آن را منتشر کرد، آمده بود: «مرد متواضعی که دریایی از
اطلاعات ناب و دست اول در سینه اش موج میزند ولی هرگز در طول همه سالهای
آشنایی ندیدم لب به غیبت کسی باز کند.دانایی با اخلاق،رازدانی خاموش و
سیّاسی تیزهوش که معمولا دقیق ترین پیش بینی هارا از زبان او شنیده
ام.دستگیری از راه گم کردگان و هدایت افراد،حقیقتا دو واژه ای است که کمتر
کسی چون اون،خاموش و مجاهد به آن کمر همت بسته و می شناسم عده زیادی را که
با این صفت حسنه او،در جبهه انقلاب باقی مانده اند. حالا چند سالی است که
این مرد الهی،با عوارض ناشی از
بیو تروریست درگیر است»
چگونه شایانفر «گنجینه اسرار انقلاب» شد؟
قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر و همکار قدیمی مرحوم:
در سپاه ما یک بخش اسناد داشتیم که مرکز آن در پایگاه "خلیج" در خیابان
پاسداران بود. آقای شایانفر در دوره حضور در سپاه فرصت خوبی پیدا کرد که
اسناد ساواک درباره احزاب، گروهها و شخصیتها و جریانات را بخواند و علاوه
بر کار اجرایی که میکرد سندخوانی نیز کردند
در دفتر سیاسی سپاه یک بخش تحلیل اوضاع سیاسی، نقشههای آمریکا و توطئههای
حزب دموکرات، چریکهای فدایی، سازمان پیکار، حزب رنجبران و اوضاع کردستان
وجود داشت.
یک بخش هم اخبار سری و خیلی محرمانه از اکناف کشور برای دفتر سیاسی میآمد.
مثلاً پشت پرده مجاهدین خلق، حزب توده و جبهه ملی چه توطئههایی را شروع
کرده بودند که این موضوع از اواخر 1368 بود. در این دوره هم ایشان توانست
که آگاهیهای خوبی پیدا کند و در کنار آقای شریعتمداری، محمدزاده،
صفارهرندی به فعالیت بپردازد.
برنامهریزی فرهنگی در زندان قزلحصار شروع شد و مسئول اجرای آن هم آقای
شایانفر شد. در زندان برخی پشیمان، برخی هم بر سر موضع خودشان و برخی دیگر
حیران و سرگشته بودند. در این زمان کلاسهایی برگزار شد که بخشی از این
کلاسها پرسش و پاسخ بود که آقای پرویز جنتی، آقای حسین شریعتمداری و خود
آقای شایان فر داخل بند میرفتند که این کلاسها گاهی 3 یا 4 ساعت طول
میکشید. زندانیها سوالاتشان را در بخشهای سیاسی، ایدئولوژی و اجتماعی
میپرسیدند و بخشی کلاسهای نهج البلاغه بود که آقای محمدزاده برگزار
میکردند و آقای شریعتی سبزواری هم کلاس معارف گذاشت. تعدادی هم کلاسهای
تاریخ معاصر، هر کدام از این کلاس ها بخشی از بچه ها را جذب و از گروه ها
جدا کرد.
زندان هم یک محیط مناسبی بود که آقای شایانفر مطالعات و مشاهدات خود را
تکمیل کند. این بچههای زندانی گاهی اوقات خاطره و مقاله مینوشتند که
ایشان مجموعه خاطرات زندانیها را به روزنامهها میدانند تا چاپ کنند و
حتی این مجموعه خاطرات را بعنوان کتاب چاپ کردند که 3 یا 4 جلد تحت عنوان
داستانهای زندان شد.
در این دوران ایشان بدنبال آزادی زندانیهایی که پشیمان بودند و گذشته خود
را مخدوش اعلام میکردند، بود. با خانواده زندانی ها هم جلساتی را برگزار
میکرد یعنی هم به لحاظ عاطفی و سیاسی و هم فکری و تربیتی عمل میکرد.
یک کتابخانه بزرگ هم تاسیس کرد که شاید بالغ بر چند هزار کتاب داشت از کتاب
های عربی و انگلیسی گرفته تا کتاب های فارسی در موضوعات مختلف در آنجا
وجود داشت.
در موسسه کیهان آقای صفارهرندی، محمدزاده، شریعتمداری که در دفتر سیاسی
سپاه با هم بودند، با توجه به این که در دهه 70 یک تحولی ما داشتیم و
تشکیلات علنی ضدانقلاب به تشکیلات مخفی تبدیل شده بودند و یک مقدار هم
جریانات داخلی و خارجی بحثهای جدیدی را مطرح میکردند، آقای شایانفر وارد
کیهان میشود و بخش پژوهش ها را آغاز میکند.
وی با استفاده از تجربیات یک دهه و بینش و نگرشی که داشت تحولات را میدید
مثلاً آقای فلانی که با آن تفکر در زندان بوده الان در فلان نشریه و
روزنامه دارد چهکار میکند حتی افراد را به مشخصات میشناخت یکسری از
نویسندگان را به کار گرفت که نتیجه آن 70 و چند جلد کتاب و مقالاتی بود که
در روزنامه چاپ میشد.