یکی از سختترین سوالهایی که این روزها با آن مواجه میشوم و
پاسخ دادن به آن نه فقط برای من، بلکه ممکن است برای بسیاری دیگر از اهالی
رسانه و احتمالا خود اهالی سینما سخت باشد، پاسخ به این سوال مخاطبان عام
سینما و دوستداران هنر هفتم درباره این موضوع است که ما به عنوان اهالی
رسانه پیشنهاد میکنیم کدام یک از فیلمهای در حال اکران سینماها را
ببینند؟ سوالی که شاید در ظاهر ساده به نظر برسد ولی با نگاهی به فهرست
آثار سینمایی در حال اکران این روزها و اطلاع از محتوا و کیفیت این آثار،
بدون شک متوجه این موضوع خواهید شد که سبد اکران آثار سینمای ایران در
پاییز امسال یکی از بدترین دورههای خود را پشتسر میگذارد. سبدی که در
ظاهر با انبوهی از آثار متنوع سینمایی پر شده ولی ضعف شدید محتوایی و فنی
این آثار این سبد را خالیتر از همیشه کرده است!
فیلم چه ببینیم؟ هیچی!
با نگاهی به فهرست بلندبالای فیلمهای در حال اکران سینمای ایران یک نکته
را میتوان به عنوان ویژگی مشترک همه این آثار مطرح کرد. نکتهای که البته
وجود آن در این آثار مایه افتخار نیست و آن «بیکیفیت» بودن این آثار است.
«خانم یایا»، «لسآنجلس- تهران»، «وای آمپول»، «گامهای شیدایی»، «عرق
سرد»، «هشتگ»، «سوفی و دیوانه»، «جاده قدیم»، «لازانیا»، «پیشونی سفید 2»،
«در مسیر باران»، «گرگبازی» و «مغزهای کوچک زنگزده» همه فیلمهایی هستند
که این روزها در سینماهای کشور به نمایش درآمدهاند که جز 2 اثر آخر این
فهرست پرتعداد، بقیه فیلمهای موجود در آن از حداقل کیفیت لازم در یک اثر
سینمایی بهرهای نبردهاند. فیلمهایی که بعضی از آنها را در بهترین حالت
ممکن فقط میتوان در حد و اندازه فیلمهای ویدئویی قابل عرضه در شبکه
نمایشخانگی دانست و برخی دیگر از آنها همچون «خانم یایا» یا «لسآنجلس-
تهران» را حتی در همین دستهبندی نیز نمیتوان قرار داد! جالب آنکه بهترین
فیلم در حال اکران این روزهای سینماهای ایران یعنی «مغزهای کوچک زنگزده»
هم که از لحاظ کیفی اثر قابل توجه و تاملی محسوب میشود، به لحاظ محتوایی
فضای مناسبی برای تماشای خانوادگی ندارد و در نتیجه مخاطبی که این روزها
میخواهد همراه با خانواده خود به سینما برود، حتی یک گزینه مناسب و
باکیفیت برای تماشا در سینما ندارد!
کلاغهایی که به جای گنجشک به مردم قالب شد!
البته شاید عدهای در مواجهه با این انتقاد به فروش بالای برخی از این
آثار استناد کنند. این در حالی است که بخش عمدهای از این فروش بالا در
واقع مرهون تبلیغات فریبنده این فیلمها و همچنین ترکیب بازیگران پرشمار
آنهاست. برای مثال تصور کنید مخاطبی که تبلیغات شاد فیلمی همچون «خانم
یایا» را در فضای مجازی دیده در مراجعه به سینما و روبهرو شدن با اسم 3
ستاره سرشناس سینمای کمدی ایران یعنی «رضا عطاران، حمید فرخنژاد و امین
حیایی» که هر سه در این فیلم ایفای نقش میکنند، آیا ناخواسته به دیدن چنین
اثری ترغیب نمیشود؟ آن هم در شرایطی که او خاطرات بسیاری از حضور این سه
بازیگر در کمدیهای پرفروش سینمای ایران داشته و طبیعتا دیدن هر سه آنها در
کنار هم در یک اثر سینمایی برای هر مخاطبی جذاب است. غافل از اینکه آخرین
ساخته عبدالرضا کاهانی اساسا نه کمدی است و نه حتی میتوان واژه «فیلم
سینمایی» را به آن اطلاق کرد! نمونه دیگر این موضوع را میتوان در ارتباط
با فیلم «لسآنجلس-تهران» گفت. در تازهترین ساخته تینا پاکروان، پرویز
پرستویی بازیگر کمدیهای مهمی همچون «مارمولک»، «لیلی با من است»،
«مومیایی3» و «مرد عوضی» پس از سالها حضور در نقشهای جدی یک بار دیگر در
قالب یک نقش کمدی حضور پیدا کرده و این طبیعی است که دیدن پوسترهای فانتزی
فیلم از تصاویر مختلف پرستویی در کنار مهناز افشار، گوهر خیراندیش و ماهایا
پطروسیان مخاطب را به دیدن اثر تشویق کند. هر چند این بار نیز نه خبری از
کیفیت است و نه حتی قرار است خندهای هر چند کوتاه بر لبان مخاطبان اثر نقش
ببندد.
این حربهها هر چند در مرحله اولیه توانست باعث جذب برخی مخاطبان شود ولی
در ادامه موجی فراگیر از انتقاد مخاطبان را در پی داشت؛ مخاطبانی که از
دیدن چنین آثار ضعیف و حس اسراف هزینه مادی و معنویای که بابت تماشای این
آثار متحمل شدهاند، ناراحت بودند و در صفحات شخصی عوامل این آثار
اعتراضات بسیاری را درباره این دو فیلم مطرح کردند. هرچند در این میان برخی
عوامل این آثار در مواجهه با این انتقادات به نوعی این انتقادات را
غرضورزانه و جهتدار معرفی کردند ولی در نهایت واکنش منفی گسترده مخاطبان و
کاهش شتاب فروش اولیه این آثار خود دلیلی بر اثبات ضعف شدید فنی این آثار
شد.
سکوت سینماگران و فرصتهایی که از دست میرود
اما نکته قابل توجه در این میان، نه فقط انتقاد به سازندگان این فیلمها و
کیفیت پایین آنها، بلکه عدم مدیریت درست نهادهای متولی در زمینه اکران
آثار سینمایی و گستردهتر شدن عیوب چرخه معیوب سینمای ایران است. نهادهایی
که بیش از همه مخاطبان از کیفیت آثاری که قرار است وارد چرخه اکران
سینماها شوند، اطلاع دارند ولی با چینش نادرست چنین آثاری در چرخه اکران هم
فرصت تماشای آثار ارزشمند را از مخاطبان سینما میگیرند و هم در عمل به
چرخه اکران آثار سینمایی و در نتیجه اقتصاد نحیف سینمای ایران لطمه
میزنند. در شرایطی که فصل پاییز به دلیل آغاز سال تحصیلی دانشگاهها و
مدارس از یکسو و همچنین سردتر شدن هوا و کاهش سفرهای بینشهری و بیشتر شدن
مراجعه مردم به سینماها از سوی دیگر، یکی از بهترین فرصتها برای اکران
آثار سینمایی به شمار میرود، متولیان این حوزه با ورود بدون قاعده آثار به
چرخه اکران و همچنین چینش نامناسب این آثار، عملا هم زمینهساز بحث مهم
«فیلمسوزی» میشوند و هم مخاطبان را نسبت به سینما و تولیدات آن دلزده
میکنند.
انبوهی از فیلمهای کمکیفیت در حالی به یک باره در پاییز امسال و در کنار
هم وارد چرخه اکران سینمای ایران شدهاند که هنوز آثار ارزشمند بسیاری پشت
خط اکران ماندهاند و فرصتی برای نمایش در سینماها پیدا نکردند. به نظر
میرسد در این شرایط بیش از مخاطبان، این خود سینماگران هستند که باید نسبت
به وقوع چنین شرایطی اعتراض کنند تا هم از اقتصاد سینما دفاع کنند و هم
مانع دلزدگی مخاطبان در مواجهه با تولیدات سینمای ایران شوند.