فدریکا موگرینی، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی اعلام
کرده است طرح این اتحادیه برای تسهیل تبادلات مالی با ایران پیش از نوامبر
(آغاز دور جدید تحریمهای نفتی آمریکا علیه کشورمان) اجرایی میشود.
موگرینی در این باره عنوان کرده: «با اروپاییها و البته با روسها،
چینیها و دیگران در جهان، سازوکار و کانالهایی را به منظور حفظ تجارت با
تهران ایجاد کردهایم؛ سازوکاری که میتواند ادامه این تجارت را صرفنظر از
تحریمهای ثانویه اعمالی از سوی آمریکا تضمین کند. ما مشغول بررسی جزئیات
این سازوکار هستیم».
1- چندی پیش «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان برای نخستین بار از ایجاد یک
ساختار «شبهسوئیفت» یا همان «سوئیفت اروپایی» برای تسهیل مراودات تجاری با
ایران خبر داد. با این حال بلافاصله «آنگلا مرکل» صدراعظم ژرمنها مخالفت
صریح خود را با این موضوع اعلام و بر مناسبات امنیتی خاص اروپای واحد و
ایالات متحده آمریکا تاکید کرد. اگرچه صدراعظم آلمان پس از آن دیگر موضعی
در قبال ایجاد ساختار مالی مستقل اروپایی اتخاذ نکرده، اما این سکوت
میتواند به معنای «ابتر بودن ساختار مالی مدنظر» یا «کارکرد حداقلی آن»
باشد! به عبارت بهتر، سکوت افرادی مانند مرکل، مکرون و ترزا می که حفظ و
گسترش مناسبات امنیتی با دولت ترامپ را دنبال میکنند، نباید بهمثابه
«ایستادگی آنها در برابر کاخ سفید» مورد تفسیر قرار گیرد.
2- همانگونه که خانم موگرینی و دیگر مقامات اروپایی اعلام کردهاند، آنها
همچنان در حال بررسی جزئیات ساختار مالی مدنظر و آزمون و خطا درباره
کارکرد آن هستند. به عبارت شفافتر، «موضوع ایجاد کانال ارتباطی با ایران»
نخستین و شاید آخرین تجربهای باشد که اروپاییان قصد دارند درباره ایجاد
ساختار ادعایی جدید به آن تمسک جویند. براستی چگونه میتوان از کارآمدی
سیستمی سخن گفت که در عمل هنوز اجرا نشده و هنوز بانیان ایجاد آن نیز در
حال بحث درباره جزئیات و کارکرد آن هستند؟! حتی اگر این ساختار روی کاغذ
بتواند نیازهای حداقلی ما(که تعیین آنها در حوزه اختیارات مقامات اروپایی
نیست) را برطرف کند، در عرصه عمل با معضلاتی در اجرای آن مواجه خواهیم شد.
زمانی میتوان بر یک ساختار تکیه کرد که «بازخورد اولیه»، «ضمانت اجرایی» و
«هوشمندی ساختاری آن» مشخص و محرز باشد. آیا چنین فاکتورهایی در قبال
«ساختار مالی مستقل اروپایی» لحاظ شده است؟
3- همانگونه که بارها عنوان شده، مقامات اروپایی نسبت به برجام نگاه و
رویکردی مستقل نداشته و آن را بهمثابه ابزاری برای مذاکره یا معامله و در
موارد بالاتر، چانهزنی و امتیازگیری از آمریکا تلقی میکنند. همگان به یاد
دارند در ابتدای سال 2017 میلادی و در حالی که تروئیکای اروپا نسبت به حفظ
توافق هستهای با ایران (بدون اعمال تغییر در آن) متعهد بودند، چگونه بازی
در زمین ترامپ را ترجیح داده و یک سال به صورت علنی و غیرعلنی با مقامات
کاخ سفید درباره اعمال موارد چهارگانه در برجام (توان موشکی، فعالیتهای
منطقهای، بازرسی از اماکن نظامی و نامحدود و ابدی ساختن محدودیتهای
هستهای) به مذاکره پرداختند. هماکنون مقامات اروپایی نسبت به خروج
واشنگتن از برجام ناراضی هستند اما این نارضایتی به معنای ایستادگی تمام قد
اروپای واحد در مقابل واشنگتن نیست! نارضایتی کلی مقامات اروپایی از خروج
یکجانبه واشنگتن از برجام، به معنای ابطال و از بین رفتن نگاه ابزارگرایانه
آنها نسبت به توافق هستهای با تهران نیست. بازیگران اروپایی کماکان
«برجام» را در مدار «بازی تاکتیکی خود» با ایران و آمریکا تعریف کرده و
هرگز از آن به عنوان یک «خط قرمز استراتژیک» یاد نمیکنند.
4- «ترزا می» نخستوزیر انگلیس مانند بسیاری از مقامات اروپایی دیگر اصرار
دارد به جای بروز اختلاف میان آمریکا و اروپا بر سر برجام، لازم است
بازیگران 2 سوی آتلانتیک با یکدیگر درباره توافق هستهای با ایران وارد
مذاکره ـ بخوانید معامله ـ شوند. معنای این جمله و دیگر جملات مشابه، تلاش
برخی مقامات اروپایی برای همافزایی با سیاستهای ضدایرانی آمریکاست. از
سوی دیگر، اختلافی که میان جریانهای راست میانه و سوسیال دموکرات در اروپا
بر سر نحوه مواجهه با «آمریکای بدعهد» وجود دارد، به اندازهای نیست که
بتوان آن را بهمثابه یک «شکاف عمیق» در کالبد اروپای امروز تشبیه کرد.
باید اذعان کرد اروپای واحد تا رسیدن به نقطه «استقلال کامل» در نظام
بینالملل مسیر زیادی در پیش دارد و اصلیترین مانع در این مسیر، بیارادگی
و سلطهپذیری اغلب بازیگران اروپایی از آمریکاست.
5- دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان در برهه فعلی باید رویکرد و
نگاه واقعبینانهای نسبت به بسته پیشنهادی اروپا و ساختار مالی مدنظر آنها
داشته باشد. «ابتدایی» و «بدیع» بودن این ساختار قاعدتا نباید جایی را
برای مصالحه ما با اروپا باز بگذارد، زیرا تجربه قبلی ما در برجام نشان
میدهد چنین تساهلی منجر به «بیتعهدی نظاممند» مقامات اروپایی خواهد شد.
متاسفانه طی هفتههای اخیر شاهد انتشار اخباری دال بر خوشبینی وزارت امور
خارجه کشورمان نسبت به اقدامات برجامی اروپا(خصوصا ایجاد ساختار مالی مستقل
اروپایی) هستیم. این در حالی است که حتی تجربه اخیر برجام و عقلانیت
راهبردی اقتضا میکند نسبت به بسته پیشنهادی اروپا گاردی بسته، نگاهی
بدبینانه و رویکردی سختگیرانه اتخاذ کنیم. تجربه برجام نشان میدهد هرگونه
خوشبینی نسبت به بازیگران غربی (هم در پروسه تعیین و هم در پروسه اجرای
تعهدات) مانع تبدیل شدن «تعهدات» آنها به «تضمین» خواهد شد. فراتر از آن،
باید مراقب سوءتفاسیر مغرضانه بازیگران اروپایی نسبت به تعهدات خود در قبال
کشورمان نیز باشیم. همانگونه که مشاهده میشود، دستگاه دیپلماسی ما وظیفه
خطیری در این باره بر عهده دارد و این وظیفه بزرگ ملی، سنخیتی با «خوشبینی
نسبت به اروپا» ندارد. از این رو لازم است هر چه سریعتر و در فاصله اندکی
که تا ماه نوامبر ـ زمان ایجاد سازوکار اجرایی مدنظر اروپاییان ـ وجود
دارد، این نگاه خوشبینانه با نگاهی سلبی و بدبینانه جایگزین شود، در غیر
این صورت آفاتی که در جریان تصویب و اجرایی شدن برجام بر کشورمان وارد شد،
بار دیگر دامانمان را خواهد گرفت.