ابنقولویه در «کتاب کاملالزیارات» بابی باز کرده است به نام زیارت مشتاقین (با ثوابهای شگفتانگیز).
زیارت اربعین یکی از جلوههای زیارت مُشتاقین است؛ یعنی کسانی که اربعین به کربلا می روند، قرض، فقر، بیماری و حتی جهنم و بهشت را در نظر ندارند بلکه مقصدشان خود امام حسین(ع) است.
کسانی که در اربعین به زیارت کربلا میروند، خواب و غذا برای خودشان در نظر نمیگیرند؛ آنها دنبال امام حسین(ع) هستند؛ در این صحنهها اشتیاق به امام حسین(ع) میجوشد.
هم این زائرین، مشتاق هستند و هم کسانی که از این زائرین پذیرایی میکنند. گاهی یکسال زحمت میکشند که بتوانند یک روز از زائرین امام حسین(ع) پذیرایی کنند. در این پذیرایی همه حول محور امام(ع) جمع شدهاند و همه تعلقات دیگر رنگ میبازد؛ مثل نژاد و رنگ و عرب و عجم بودن. فرد پذیراییکننده، شأن خودش را فراموش میکند.
گاهی او رئیس یک قبیله است ولی شئون خودش را کنار میگذارد و پای زائر را میشوید و خدمات میدهد. پس کسانی هم که پذیرایی میکنند دنبال چیزی نیستند و فقط دنبال شوق به امام حسین(ع) هستند. زائر هم در این مکانها احساس غربت نمیکند و آنجا را مثل منزل خودش میداند...».
بعضی از منورالفکران میگویند: امام حسین (ع) دنبال گسترش دموکراسی بود؛ چون حکومت یزید یک حکومت دموکراتیک نبود؛ روی دوش مردم نبود و مردم راضی به آن نبودند و امام حسین(ع) میخواست دموکراسی، توسعه پیدا بکند! یعنی حکومت یزید، مردمی نبود، امام حسین(ع) میخواست دموکراسی پیدا بشود.
به نظر من اگر این طوری تحلیل کنند، لابد باید بگویند که دموکراسیِ قبل از وقت میخواست ایجاد کنند؛ یعنی دوره دموکراسی نرسیده بود و هنوز دوره سلطنت بود؛ عجله کردند و شکست خوردند!
پیداست که این ادعا باطل است! اکثریت مردم برای یزید سر و دست میشکستند و سیدالشهدا(ع) «الْوِتْرُ الْمَوْتُور» (تنهای تنها شده) بود؛ با این همه دعوت، کسی نیامد! آنها حداقل سیهزار نفر را در کربلا آوردند.
منهای اینکه این ادعا اصلاً با وقایع تاریخی نمیسازد، این ادعا، تحریف حادثه عاشوراست. اینکه حادثهای به این عظمت را _ که به دنبال اصلاح تاریخی یک امّت و اقامه کلمه توحید و معروف حقیقی (یعنی تحقق ولایت حقه امیرالمؤمنین(ع) در تاریخ و حاکمیت ولایت نبی اکرم (ص) است) بود_ در حد دموکراسیخواهی تنزل بدهند، چیزی جز تحریف نیست.
شک بر امام حسین(ع)، گناهان را پاک میکند. وعده به توبه، تشجیع به گناه نیست. همینطور وعده پاکشدنِ گناهان با بکاء بر سیدالشهدا(ع)، تشجیع به گناه نیست. گریهکننده برعاشورا، لاابالی نیست.
گریه بر امام حسین(ع)، خشم انسان را فرو نمینشاند، بلکه خشم را تهذیب میکند و در خدمت ولی الله قرار میدهد. توحید، در «حب و بغض» تجلی پیدا میکند و عاشوراست که حب و بغض انسان را تراز میکند. تا شیعه گریه تاریخی نداشته باشد، روح و جانش صیقل نمیخورد. اگر عاشورا را فقط حماسه بدانید، از آن اشک در نمیآید؛ در عاشورا عاطفه و اخلاق با میدان جنگ ترکیب شده.
حکومت دینی بر دوش «اشک» سوار میشود؛ امواج طوفانی گریه است که حکومت را تضمین میکند. زیارت اربعین، بستر اقامهٔ توحید و ولایت در فرد و در جامعه شیعه و حتی در مقیاس جامعه جهانی است. شما این [واقعه] را با کارناوال های جریان باطل مقایسه کنید و فرقشان را دریابید.