بر اساس اسنادی که اخیراً فاش شده است، در اوایل دهه 80 قرن گذشته میلادی روش سرکوب مخفیانه به روشی برنامهریزی شده برای مخالفت با نخبگان مخالف شاهزادگان آل سعود تبدیل شده و آنها از ابتدای سال 1979 تلاش کردند مخالفان خارجی خود را یکی پس از دیگری حذف کنند. در این گزارش به بیان لیستی از افرادی که در کشورهای خارجی توسط رژیم آل سعود کشته یا ربوده شدهاند، اشاره میشود.
ناصر السعید الشمری
در 17 دسامبر سال 1979 ناصر السعید الشمری از رهبران مخالف عربستان سعودی از بیروت پایتخت لبنان ربوده شد. این اتفاق پس از آن افتاد که یکی از دوستان الشمری از رهبران جنبش فتح به بهانه برگزاری چند مصاحبه با وی توسط روزنامه های اروپایی او را به کمینی کشید که سرویسهای جاسوسی عربستان سعودی برای وی تدارک دیده بودند.
الشمری ملقب به ابو جهاد در شهر حائل متولد شد. او از اولین رهبران مخالف رژیم آل سعود به شمار میرود که فعالیتهای خود را از سال 1932 و دوران حاکمیت عبدالعزیز آل سعود آغاز کرده بود. او در سال 1947 به ظهران رفت تا در شرکت آرامکو مشغول به کار شود. او نیز مانند بقیه کارگران سعودی اوضاع معیشتی سختی را داشت که باعث شد آنها مجموعهای از اعتصاب ها را برای بهبود شرایط معیشتی و مسکونی خود انجام دهند.
طولی نکشید که الشمری به نمادی از اعتصابات کارگری تبدیل شد. او در سال 1953 انتفاضه کارگران برای مطالبه حمایت از فلسطین را برپا کرد، اما مدتی بعد بازداشت شد و به زندان العبید در الاحساء منتقل شد.
بعد از مرگ عبدالعزیز و به قدرت رسیدن سعود بن عبدالعزیز، وی در شهر حائل سخنرانی را برگزار کرده و خواستار اعلام قانون اساسی پادشاهی و اصلاح و تنظیم منابع مالی دولت و حمایت از حقوق سیاسی و آزادی بیان برای شهروندان شد.
الشمری نهایتا در سال 1956 وقتی خبرهایی مبنی بر صدور دستور بازداشت و اعدام خود را دریافت کرد، از حائل به مصر فرار کرد. وی در قاهره فعالیتهای خود را در جبهه معارض رژیم آل سعود از طریق رادیو صوت العرب ادامه داد.
وی در سال 1963 به یمن جنوبی رفت و دفتری را برای مخالفان رژیم آل سعود در آنجا تاسیس کرد. او بعد از مرگ جمال عبدالناصر به دمشق و از آنجا به بیروت رفت، اما در بیروت حامیان رژیم آل سعود در درون جنبش فتح او را در دام عناصر جاسوسی عربستان گرفتار کردند و آنها او را ربودند.
از این زمان به بعد ربایش مخالفان به یکی از روشهای سرکوب مخالفان توسط رژیم آل سعود تبدیل شد.
علال الفاسی
در آگوست سال 2010 گزارشهای مصری نشان میداد که علال الفاسی شهروند سعودی - مغربی بعد از رحلت خواهرش که همسر شاهزاده ترکی بن عبدالعزیز بود، ناپدید شده است.
هند خواهر علال الفاسی از زمان ازدواج با شاهزاده ترکی در دهه هفتاد قرن گذشته میلادی جنجال زیادی به پا کرده بود و همین موضوع باعث شد این شاهزاده از مقامات عالی که در اختیار داشت، خارج شده و به مصر تبعید شود.
با این وجود روابط این شاهزاده سعودی با همسرش و خانواده او مناسب نبود، تا جایی که علال الفاسی بعد از مرگ خواهرش، ترکی را به قتل او متهم کرد.
ترکی بعد از مدتهای طولانی زندگی در مصر تصمیم به بازگشت به ریاض گرفت. او بلافاصله بعد از بازگشت به ریاض در آگوست سال 2010 بازداشت شد و لیست از اتهامات علیه وی صادر شد. بعد از آن رسانههای مصری خبر دادند که علال الفاسی نیز ناپدید شده است.
مدتی بعد شکایتی که وی علیه ترکی در مورد قتل خواهرش مطرح کرده بود، نیز پس گرفته شد. همسر علال در برابر دادستانی مصر گفت که همسرش به صورت ناگهانی به عربستان سفر کرده و از وی خواسته است که به دادستانی مصر برود و شکایت خود ضد ترکی را پس بگیرد.
وجدی الغزاوی
بعد از بروز انقلابهای عربی در سال 2011 و مخالفت عربستان سعودی با این خیزشها، بعضی تلاش داشتند از فضای ایجاد شده برای انجام برخی اصلاحات استفاده کنند. از جمله این افراد وجدی الغزاوی بود که ریاست شورای اداری شبکه ماهوارهای الفجر را بر عهده داشت.
این شبکه ماهوارهای برنامههای خود را با پخش برنامههای قرآنی آغاز کرد، اما طولی نکشید که برنامههایی را پخش کرد که در آن به صراحت از فساد رژیم آل سعود خبر میداد. وی البته تلاش میکرد در این برنامه ها به صورت مستقیم از سرکردگان عربستان سعودی نام نبرد.
همزمان با خیزشهای عربی و شکست این تحولات در کشورهای مختلف، الغزاوی منابع مالی شبکه ماهوارهای خود را از دست داد و همین موضوع باعث شد که از شاهزاده عبدالعزیز فرزند فهد بن عبدالعزیز به صورت علنی درخواست کمک مالی کند.
الغزاوی پیامی را در توییتر خطاب به شاهزاده سعودی منتشر کرده و برای توسعه این شبکه و فعالیتهای قرآنی آن و برگزاری مسابقات و پخش برنامههای قرآنی این شبکه از وی درخواست کمک کرد. اما این درخواست باعث دریافت کمکهای مورد نظر وی نشد و پروژه وی شکست خورد.
الغزاوی به صورت ناگهانی در آگوست سال 2012 ناپدید شد، مدتها کسی از او اطلاعی نداشت تا اینکه ناگهان روزنامه های محلی عربستان سعودی اعلام کردند که در فوریه سال 2014 وی به 12 سال زندان و 20 سال ممنوع السفر بودن محکوم شده است. جرم وی طرح برخی انتقادات ضد رژیم آل سعود از طریق شبکه ماهوارهایش بود.
سلطان بن ترکی
داستان شاهزاده سلطان بن ترکی به ژوئن سال 2003 مربوط می شود. وی در حومه شهر ژنو در سوئیس در حال رانندگی به سمت کاخ عمویش ملک فهد پادشاه عربستان بود.
عبدالعزیز بن فهد شاهزاده سعودی سلطان را برای صرف صبحانه دعوت کرده بود. این اتفاق طی ماههایی رخ داد که وی در ژنو به انتقاد از حاکمیت آل سعود میپرداخت.
عبدالعزیز از وی خواسته بود که به عربستان بازگردد. او تاکید میکرد که منازعه به وجود آمده در نتیجه انتقاد وی از حاکمیت عربستان در آنجا حل خواهد شد، اما سلطان با این درخواست مخالفت کرد. در آن زمان عبدالعزیز به بهانه یک تلفن از اتاق خارج شد.
لحظاتی بعد مردانی نقابدار به اتاق حمله کردند و شروع به کتک زدن سلطان کرده و بعد از اینکه دست و پای او را بستند، با آمپولی او را بیهوش کردند و به ریاض منتقل کردند.
عبدالعزیز بن فهد یکی از مهمترین افرادی است که مخالفان خارجنشین عربستان سعودی را به دام میاندازد. این موضوع در فیلمی مطرح شده که شبکه بی بی سی در رابطه با شاهزادگان ربوده شده آل سعود تهیه کرده است. او همان رفتاری را داشت که در حال حاضر محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی آن را دنبال میکند.
ترکی بن بندر
شاهزاده ترکی بن بندر از مسئولان ارشد سرویسهای امنیتی بود. منازعه سخت حاکمیتی و مسایل مربوط به ارث در میان خاندان آل سعود باعث زندانی شدن وی شد. او در سال 2012 و بلافاصله بعد از آزاد شدن از زندان به پاریس فرار کرد و از طریق ویدیویی در سایتهای اجتماعی بر ضرورت اجرای اصلاحات در عربستان تأکید کرد.
شاهزاده ترکی بن بندر دولت عربستان را به غارت اموالش و مصادره اموال مادرش متهم کرد. وائل الخلف دوست وبلاگ نویس وی است که اظهارات ترکی را منتشر کرده است.
او میگوید که شاهزاده سعودی هر یک یا دو ماه با وی تماس میگرفته است، اما ناگهان به مدت 4 یا 5 ماه ناپدید شد. او نسبت به وضعیت ترکی مشکوک شد، تا اینکه در نهایت از یک افسر عالیرتبه در عربستان شنید که ترکی بن بندر ربوده شده و به عربستان منتقل شده است.
این بار محل ربایش این معارض سعودی در کشور مراکش بوده است. ترکی در سال 2015 به این کشور سفر میکند، اما مقامات مراکش او را بازداشت و زندانی میکنند و سپس بنا به درخواست حاکمیت آل سعود او را به ریاض منتقل میکنند. او قبل از ناپدید شدن نسخهای از کتاب و یادداشتهایش را به وائل الخلف داده بود. کتابی که در آن پیشبینی های ترکی بن بندر در خصوص فروپاشی آل سعود آمده است.
سعود بن سیف النصر
بعد از آنکه جایگاه محمد بن سلمان در حاکمیت عربستان، سیر صعودی به خود گرفت، سیاست ربایش مخالفان خارج نشین نیز با تمرکز بیشتری دنبال شد و وی با تشکیل یک سیستم هرمی وابسته به خود و دور زدن مراکز نفوذ تاریخی شاهزادگان آل سعود سیستمی مستحکم را برای خود طراحی کرد.
یکی از کسانی که مخالف محمد بن سلمان بودند، سعود بن سیف النصر آل سعود بود که در همان زمان ربایش ترکی بن بندر وی نیز ناپدید شد.
این شاهزاده سعودی انتشار کامنتهای اینترنتی خود را در انتقاد از نظام پادشاهی عربستان سعودی در سال 2014 آغاز کرد. سعود در برخی کامنتهای خود خواستار مجازات مسئولان آل سعود شد که کنار گذاشتن محمد مرسی را تایید کردند.
او در سپتامبر سال 2015 در کامنتهای خود از دو نامه مربوط به یک شاهزاده ناشناس سعودی حمایت کرده بود که خواستار کودتا در خاندان آل سعود برای براندازی ملک سلمان شده بود.
مدتی بعد از انتشار این مطلب وقتی شاهزاده سعودی با یک هواپیمای اختصاصی قصد عزیمت به ایتالیا را داشت تا در یک نشست کاری جهت امضای قرارداد مشارکت با اتحادیه کارگران روسیه و ایتالیا شرکت کند، ناپدید شد و تاکنون هیچ خبر یا نشانهای از وی به دست نیامده است.
عبدالعزیز بن فهد
عبدالعزیز بن فهد که خود یکی از عوامل مهم ربایش مخالفان بود، بعد از روی کار آمدن محمد بن سلمان به یکی از مخالفان در داخل خاندان حاکمیت تبدیل شد. در همین رابطه وی به انتقاد از محمد بن زاید متحد محمد بن سلمان پرداخت و او را شیطانی خواند که مسلمانان را فریب میدهد.
با وجود اینکه فهد بن عبدالعزیز هیچ انتقاد قابل توجهی از ملک سلمان یا محمد بن سلمان انجام نداده بود، اما انتقادات تند وی از متحدان محمد بن سلمان در امارات کافی بود که او نیز در زمره شاهزادگان ربوده شده وارد شود. او در سپتامبر سال 2017 در جریان حمله عناصر ناشناس به قصرش در جده ربوده شد.
سعد حریری
موضوع ربایش سعد حریری نخست وزیر لبنان در عربستان و استعفای اجباری وی از ریاض پایتخت عربستان نزدیک بود به بحران روابط دیپلماتیک میان دو کشور منجر شود. این اتفاق در نوامبر سال 2017 روی داد.
رویترز در آن زمان به نقل از منابع خود اعلام کرد که محمد بن سلمان به این نتیجه رسیده است که نخست وزیر لبنان باید از عرصه سیاسی این کشور خارج شود، چرا که آمادگی لازم برای مقابله با حزبالله به نحو مطلوبِ عربستان را از خود نشان نمی دهد. ریاض برای جایگزینی بهاءالحریری برادر بزرگتر سعد به جای وی تلاش می کرد.
بر اساس این اطلاعات در هنگامی که سعد حریری بنا به دعوت ولیعهد به عربستان سفر کرد، بهاء در ریاض بود و از افراد خانواده حریری نیز خواسته شده بود به این کشور سفر کنند تا با وی بیعت کنند. اما بعد از اینکه سعد حریری بازداشت و مجبور به قرائت بیانیه استعفا شد، آنها این موضوع را رد کرده و با بهاء بیعت نکردند.
منابع نزدیک به سعد حریری در آن زمان اعلام کردند که نخست وزیر لبنان موفق شد مسئولان سعودی را قانع کند که نیاز دارد نوعی از توافق را در روابط با حزب الله ایجاد کند تا ثبات در لبنان باقی بماند.
نواف طلال الرشید
نواف الرشید فرزند شاهزاده طلال بن عبدالعزیز الرشید است. نواف چند سال مقیم دوحه پایتخت قطر بوده است. پدرش طلال الرشید چند دهه قبل تاریخ طولانی از مخالفت با خاندان آل سعود را تجربه کرده است که در نهایت در نوامبر سال 2003 در الجزایر ترور شد.
بسیاری از تحلیلگران سعودی معتقدند که قصیدهای که طلال در انتقاد از خاندان حاکم عربستان بعد از گرفتن لقب شاهزاده از وی سروده بود، باعث ترور وی و اقامت اجباری خانوادهاش در قطر شده است. حضور نواف در کویت با استقبال گسترده مواجه شد و همین موضوع باعث خشم مقامات عربستان شد. آنها فشارهای زیادی برای تحویل گرفتن و انجام دادند که این فشارها در نهایت نتیجه داد.
جمال خاشقجی
تازه ترین اقدام رژیم آلسعود در سرکوب مخالفان خارجی ربایش و ترور جمال خاشقجی در استانبول بود. وی در زمان ورود به کنسولگری عربستان سعودی در استانبول در روز 21 اکتبر ماه جاری ربوده شد و مدتی بعد منابع امنیتی ترکیه اعلام کردند که خاشقجی در داخل کنسولگری کشته شده است.
او سردبیر سابق یک روزنامه سعودی و مشاور ترکی الفیصل رئیس سابق سرویس اطلاعات عربستان بود که از بیش از یک سال قبل در تبعید زندگی میکرد.
او مقالاتی را در انتقاد از سیاستهای عربستان در قبال قطر و کانادا و جنگ در یمن و هجمه گسترده ضد اصحاب رسانه و فعالان حقوقی در روزنامه واشنگتن پست نوشته بود. خاشقجی در سپتامبر سال 2017 میگوید: من، خانواده و کارم را رها کردم تا صدایم را به اعتراض بلند کنم.
تحلیلگران اعتقاد دارد که سکوت بین المللی در خصوص کشته شدن خاشقجی در داخل کنسولگری عربستان در استانبول به معنی تشویق حاکمیت آل سعود به تکرار این جنایتها است.
در همین رابطه البته فشارهای رسانهای گستردهای از سوی اصحاب رسانه و نمایندگان موسسات حقوق بشر در رد این جنایت انجام شده است، اما دولتهایی نظیر آمریکا و کشورهای غربی که در قبال کوچکترین اتفاقات از این دست در دولتهای مخالف خود جنجال به پا می کنند، برای بهره مندی از دلارهای نفتی ریاض در این زمینه سکوت در پیش گرفتهاند.