به گزارش پایگاه 598، «محمد توسلی»، فعال اصلاحطلب و دبیر کل تشکل منحلّه «نهضت آزادی» طی
یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه سازندگی با اشاره به مشکلات اقتصادی
پیش آمده از سوی دولتِ اصلاحطلبان نوشته است: ما باید در راستای منافع ملی
خود عمل کنیم و در این چارچوب نباید با هیچ کشوری قهر کنیم و باید این را
بدانیم که مذاکره به معنای تسلیم شدن نیست.
او سپس در اثبات کنایهی خود مبنی بر ضرورت مذاکره با آمریکا به ماجرای موسی(ع) و فرعون نیز احتجاج و سپس تصریح میکند:
«اگرچه در این میان صحبتهای روحانی و ترامپ –در سازمان ملل- تأثیر مثبت
روانی در وضعیت اقتصادی ما نداشت و باعث بالا رفتن نرخ دلار شد. به نظر
میرسد علت آن احتمالا انتظار دیدار و آغاز مذاکره بوده که با محقق نشدن آن
شاهد چنین اتفاقی در بازار هستیم.»
*این تشویق به مذاکره دوباره با آمریکا و نوشدارو دانستن آن برای مشکلات
اقتصادی پیش آمده توسط دولتِ اصلاحطلبان؛ آنهم از سوی نماینده یک تشکل
اپوزیسیون داخلی است که امام راحل زمانی دربارهاش فرموده بود: «نهضت به
اصطلاح آزادی طرفدار جدّی وابستگی کشور ایران به آمریکا است و در اینباره
از هیچ کوششی فروگذار نکرده است» جای تأملات زیادی دارد.
نکتهای که بر تزویر این اظهار نظر صحه میگذارد این است که کثیری از
دلسوزان کشور این روزها تأکید دارند که مشکلات اقتصادی پیش آمده از سوی
دولتِ اصلاحطلبان، عامدانه و در جهت سوق دادن کشور به سمت مذاکره با
آمریکا و امضای توافق FATF است. مذاکرهای که همانطور که مشاهده میشود در
کلام کسانی مثل توسلی با صراحت تمام نیز مورد اشاره قرار میگیرد.
توسلی و همراهان او در این تئوری، پاسخی به این قید آشکار نمیدهند که مگر
برجام چه آورده اقتصادی جز «خسارت محض» برای مردم ایران داشت که قرار باشد
اکنون مذاکره دوباره با آمریکا یا امضای FATF داشته باشد؟!
ترامپ به اوباما چه ارجحیتی دارد و چه اتفاقی قرار است با او بیافتد که با اوباما نیافتاد؟!
و جالب آنکه آقایان در این زمینه ساکتند که دولت اعتدال از صبح روز اجرایی
شدن برجام نیز با سیلی از تحریمهای جدیدتر آمریکا مواجه شد و مجبور بود به
یک یادداشت دستنویس جان کری دل ببندد که البته همان هم چیزی جز خذلان
نبود.
اظهارات توسلی مبنی بر تأثیر مذاکره با آمریکا در اقتصاد ایران در حالیست
که آمریکا در طول 40 سال گذشته همواره شدیدترین تحریمها را علیه ایران
اِعمال کرده و در هیچ مقطعی هم هیچ تخفیفی نداده است...
اما ایران اسلامی نه تنها هرگز در مقابل این تحریمها زمین نخورد بلکه به
جایگاه هجدهم اقتصاد جهانی رسید، ضریب جینی خود را از آمریکا هم ارتقای
بیشتری داد و توانسته نرخ بیکاری خود را در 8 سال گذشته ثابت نگه دارد و از
طرفی این میزان بیکاری را نیز به گواه چند صد هزار شغل بلامتقاضی وزارت
کار[2] به یک نرخ غیر بحرانی برساند.
جالب آنکه در عین همین تحریمها که کارشناسان میگویند اثر آنها در بدترین
حالت تنها 30 درصد است؛ جمهوری اسلامی ایران توانست آمریکا را در جنگهای
مستقیم و غیر مستقیمی مثل جنگ نفتکشها در خلیج فارس، نبرد 33 روزه و جنگ
در سوریه شکست دهد و سیطره حمایتهای سیاسی، نظامی و البته اقتصادی خود را
از متحدانش در منطقه غرب آسیا و حتی در قلب اروپا (بوسنی و هرزگوین) نیز
بگستراند.
چند سال قبل از توسلی، سعید لیلاز نیز -که اصلاح طلبان او را اقتصاددان
میخوانند- مدعی شده بود که تماس تلفنی روحانی با اوباما، توانسته از نرخ
تورم مواد غذایی بکاهد!
مسئله جالب دیگری که پوشالی بودن اظهارات توسلی را برملا میسازد گزارشی
است که روزنامه سازندگی دور از چشم توسلی و در صفحه نخست همین شماره منتشر
کرده است.
در بخشی از این گزارش اقتصادی میخوانیم:
«همگی این اتفاقات در حالی رخ میدهد که هنوز تحریمهای آمریکا آغاز نشده و
کشور از نظر تأمین منابع ارزی دچار بحران نیست...در حالی که درد و درمان
مشخص است ولی هیچ مسئول دولتیای جرأت تصمیمگیری قطعی در مورد نرخها را
ندارد.... مدیران دولتی در دهه هفتم عمر خود دچار بحران بیتصمیمی شدهاند.
تعدادی از آنها بهانهگیریهای نهادهای نظارتی را دلیل رفتار خود میدانند
و عدهای دیگر هم تدبیری برای این روزهای اقتصاد ایران ندارند.»
برخی محافل تحلیلی معقتدند بخش اعظمی از مشکلات اقتصادی این روزهای کشور؛
پروژهای عامدانه از سوی «ستاد مشترک اعتدال_اصلاحات» است که قصد دارد با
کارشکنی قیمتی و تخریب روانی ذهن مردم، دست به ایجاد «سابوتاژ و فتنه
اقتصادی» بزند.
گزارهای که از 7 سال قبل مورد پیشبینی قرار گرفته و زوایای امروز آن ترسیم شده بود.
ستاد جریان خاص در نظر دارد که با این «خرابکاری عمدی»، نظام را بر سر
دوراهی خشم مردم یا کرنش در مقابل آمریکا مخیّر سازد و کار ناتمام خود در
سال 88 را بالاخره تمام کند.
منبع: مشرق