به گزارش پایگاه 598، «محمدجواد مرادینیا»، پژوهشگر حوزه کتاب و تاریخ و مدیر اداره کتاب وزارت
ارشاد در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اشاره به
قضایای مشروطه و اعدام شهید شیخ فضل ا... نوری گفته است:
«انقلابی که در نفس و ذات خود، بسیار مفید و پیشرو بود (یعنی انقلاب
مشروطه) بعد از 15 سال اکثریت مردم به بانیان آن ناسزا میگفتند که شما چرا
این غلط بزرگ را مرتکب شدید؟ همه به دنبال یک منجی بودند و او هم سرانجام
با یک کودتا روی کار آمد و استبداد که از در رانده شده بود با لباسی جدید
از پنجره وارد شد. تاریخ مشروطه تا زمان رضاخان تماما درس است. امروز
هم داریم به برخی از آن شرایط دچار میشویم. به گونهای که برخی از مردم
ما دچار پیشداوری و قضاوت شدهاند و میپرسند چرا انقلاب کردید. این یعنی
که مردم ممکن است از انقلابشان پشیمان شوند و این خطر بزرگی است»!
او همچنین میافزاید: ما دو حرکت ملی و بزرگ
در صد سال اخیر داشتیم که اگر در جای خود به آن توجه میکردیم میتوانست
کشور ما را فرسنگها به پیش ببرد. یکی انقلاب مشروطه بود و دیگری انقلاب
اسلامی. انقلاب مشروطه ضد
استبداد بود و انقلاب اسلامی ضد استبداد و استعمار. انقلاب اسلامی حکومت
مردم بر مردم است، اما به دلیل پیامدهایی که بیان کردم انقلاب اول (مشروطه)
رابه ضد خودش تبدیل کرد، انقلاب اسلامی هم
اگر از آرمانهایش مراقبت نشود و تدبیر لازمی برای آن اندیشیده نشود چه بسا
ممکن است خدای نکرده مانند انقلاب مشروطه به ضد خودش بدل شود.
*صحبتهای این فعال حوزه تاریخ و کتاب، متأسفانه صحیح نیستند و از یک نگاه
غیر دقیق به رخدادهای تاریخ و انقلاب اسلامی نشأت میگیرند.
انقلاب مشروطه اگرچه در ساحت کسانی مثل شهید شیخ فضل ا... نوری، داعیه
اسلام ناب را داشت اما در ساحت دیگرانی از روحانیون و روشنفکران فعال در
مشروطه، چنین نگاهی نداشت.
از طرفی مشروطه دارای یک عمر بروز و ظهور کوتاه بود، دیدگاه کسانی مثل شیخ
شهید در آن یک دیدگاه اقلیتی بود، آگاهی مردم در قبال آن همهگیر نبود و
ایضا از میزان خواست اسلام حکومتی هم در میان مردم آن زمان خبر و تحلیل
دقیقی در دست نیست.
این شرایط نشان میدهد که تطبیق دادن تمام اضلاع مشروطه با مفهوم بزرگ و
موسّعی به نام انقلاب اسلامی ایران، یک کار ناممکن است و اساساً این دو مگر
در چند ضلع و زاویه، در مابقی ساحتهای خود به هیچ وجه قابل مقایسه
نیستند.
در انقلاب اسلامی ایران، دیدگاه کسانی مثل شیخ شهید (ولو با در نظر گرفتن
فراز و فرودهای جزئی) در اکثریت است، سطح اطلاعات عمومی نسبت به حرکت دینی و
اسلام حکومتی بالاست، امام راحل، یاران و همراهان فراوانی داشت و دارد و
از همه مهمتر اینکه مردم طی 40 سال گذشته طعم اسلامی حکومتی و انقلاب
اسلامی را در مقولاتی مثل امنیت، پیشرفت، رفاه و اقتصاد چشیدند و با یک
ظهور و بروز کوتاه مواجه نیستند.
اگرچه افرادی مثل آقای مرادینیا معتقدند
انقلاب اسلامی منتهی به پیشرفت نشده و یا ممکن است به ضد خود تبدیل شود!
اما برخی محافل تحلیلی به استناد آمار و ارقام معتقدند این قبیل صحبتها
یکسری سیاهنمایی عمدی یا سهوی از شرایط حکومت و انقلابی است که توانسته
تنها در مدت 40 سال به هجدهمین اقتصاد جهان تبدیل شود، سطح عمومی رفاه را
در ایران افزایش دهد، بیماریهای واگیردار و گرسنگی را در ایران ریشهکن
سازد، کشور را از نظر شاخص بیکاری به جایی برساند که صدها هزار شغل
بلامتقاضی در کشور وجود داشته باشد و بیکاران در شرایط احتیاج به نان شب
نباشند و از همه مهمتر اینکه تمام این اقدامات را در سایهسار نگاه اسلامی
به حکومت و اجرائیات حکومتی انجام داده است.
شاهد مثال همین که یک مدیر خرد دولتی در آرامش
کامل و با اطمینان از وضعیت نان شب و امنیت خود در یک اتاق مینشیند و با
یک نگاه روشنفکرانه، علیه انقلاب اسلامی سخن میگوید، مدعی عدم پیشرفت آن
میشود و حتی از این میگوید که «خدای نکرده مانند انقلاب مشروطه به ضد
خودش بدل شود.»
رخدادی که بنابر مطالعات تاریخی از تمام اعصار ایران و جهان، در هیچ حکومتی
مسبوق به سابقه نیست و صرفاً در سایهسار پیشرفتهای اقتصادی و امنیتی
انقلاب اسلامی و سماحت مسئولان حکومتی و امنیتی است که شاهد امکان و بروز
آن هستیم.
چه در کشور و حکومتی که دغدغه اقتصادی یک دغدغه جدی باشد بطوریکه در صفهای
نانوایی و یا مثلا صف سوخت لمس شود و نیز پیشرفت امنیتی آن هم به حدی
نباشد که از صحبت کردن پیرامون سقوط و شکست نظام خطری احساس نشود؛ طبیعتاً
چنین صحبتهایی هم شنیده نخواهد شد و مردم و مسئولان صرفا به فکر نان و
امنیت خویش خواهند بود!
منبع: مشرق