مدیر رادیو جبهه گفت: برای اولین بار نخستین اطلاعیه رسمی آغاز جنگ تحمیلی توسط آیتالله خامنهای بهعنوان نماینده فرماندهی کل قوا در ساعت ۱۷ و به مدت ۷۰ ثانیه به صورت زنده و مستقیم قرائت شد.
به گزارش پایگاه 598به نقل از فارس، بچههای رادیو «حمیدرضا خزائی» را خیلی
خوب می شناسند. مردی خوشرو و خندان که روزگاری و در دوران حضور «حسن
خجسته» در رادیو، قائم مقام او بود. خزائی از پیشکسوتان رادیو محسوب میشود
و حتی وقتی در سال ۹۳ پس از ۳۶ سال و ۱۰ ماه خدمت به افتخار بازنشستگی
نائل آمد، باز هم رادیوییها دست از سرش برنداشتند و از او خواستند تا
همچنان به عنوان مشاور برخی برنامهها و یا ارزیاب حضور داشته باشد تا این
پیوند قدیمی نگسلد.
«مدیریت بر رادیو جبهه» در دوران دفاع مقدس از جمله مسئولیتهایی است که بر
عهده حمیدرضا خزایی بوده و همین موضوع هم بهانهای شد تا برخی سخنان او را
درباره این رادیو و فعالیتهایی که آن زمان انجام میشده، بشنویم:
-سال ۵۹ که جنگ تحمیلی آغاز شد، یکشنبه روزی بود و مردم در تدارک آغاز سال
تحصیلی بودند که حمله هوایی صورت گرفت و حوالی فرودگاه مهرآباد و چندجای
دیگر موشک باران شده بود. مردم مدام تماس میگرفتند و اطلاعرسانی میکردند
اما ما نمیدانستیم چه شده تا اینکه با شورای انقلاب تماس گرفتیم و گفتند
که جنگ آغاز شده است. آن زمان اولین اطلاعیه را تحریریه پخش داد و متن آن
را هم جواد یاسینی با هماهنگی شهید بهشتی و دفتر امام (ره) نوشتند.
-اطلاعیه آغاز جنگ تحمیلی که در یک صفحه نوشته شده بود حدود ساعت ۱۵ توسط
خانم سرور پاکنژاد قرائت شد. برنامه «برگی از تاریخ» به تهیهکنندگی حسین
ابوترابیان قطع شد و بعد از آن یک مارش نظامی متعلق به جنگ جهانی را به روی
آنتن بردیم و در ادامه اطلاعیه خوانده شد.
-برای اولین بار نخستین اطلاعیه رسمی آغاز جنگ تحمیلی توسط آیتالله
خامنهای بهعنوان نماینده فرماندهی کل قوا در ساعت ۱۷ و به مدت ۷۰ ثانیه
به صورت زنده و مستقیم قرائت شد. در ادامه هم از سرودهایی که داشتیم
استفاده کردیم تا اینکه چههای اهواز مارش «شهریار» را در ۶ قطعه برای ما
فرستادند و قبل از اعلام اطلاعیهها از آنها استفاده میکردیم.
-در سالهای اوایل انقلاب که جنگ تحمیلی رخ داد، فقط ۲ شبکه رادیویی
داشتیم. یکی رادیو سراسری بود و دیگری هم شبکهای بود که گزارشات مجلس را
ارائه میداد و در برخی ساعات هم دروس خارج را پخش میکرد. رادیو سراسری که
آن زمان وظیفهاش چیز دیگری بود و متمرکز بر خانواده بود و صبحها هم
برنامههای خانوادگیاش را روی آنتن میبرد. پس نمیشد روی این شبکه حساب
باز کرد.
-آن زمان یک گروه تحقیقاتی شکل گرفت و پرسشنامههایی میان رزمندگان و
برادران سپاه و ارتش توزیع و مصاحبههایی هم انجام شد.تحقیقات با نظرات
رزمندگان ارتش و سپاه و نیروهای خودجوش انجام شد و ما جمعبندی را به شورای
تبلیغات جنگ سازمان صداوسیما بردیم و آن زمان محمد هاشمی که رئیس وقت
سازمان صداوسیما بود؛ پذیرفت که کانال کوتاه مدتی رادیو جبهه راهاندازی
شود. هم بعد از تکمیل شدن تحقیقات مسئولان سازمان صدا و سیما به این نتیجه
رسیدند که ما برای اطلاعرسانی به شبکهای مجزا نیاز داریم. چون آن زمان
فقط اخبار عملیاتها از رادیو سراسری به روی آنتن میرفت.
-طی تحقیقات انجام شده مشخص شد که ما در جبهههای جنوب و غرب نیاز بیشتری
به برنامههای حماسی داریم و قرار شد رادیو جبهه برنامههایی فقط خاص
رزمندگان داشته باشد. در نهایت نیز این شبکه در سال ۶۵ آغاز به کار کرد. در
ابتدا روزی ۳ ساعت برنامه داشت و از ساعت ۸ تا ۱۱ صبح برنامههای آن در
تهران، کرمانشاه، اهواز و خطوط مرزی روی موج افام قابل دریافت بود. چون آن
زمان امکانات نبود، تمام کشور امکان شنیدن برنامههای این رادیو را
نداشتند. در مواقع حساس هم برنامههای رادیو جبهه روی شبکه سراسری رله
میشد.
-اوایل من، مرحوم بشیر خلقی و محمدحسین حرمی بودیم که از بین آنها قسمت شد
تا من مدیریت را برعهده داشته باشم. نیروهای کل سازمان هم درگیر این ماجرا
بوند. گزارشهایی که از نقاط مرزی گرفته میشد، با ماشین و قطار به دست ما
میرسید و البته روزی یک ساعت هم از طریق ماکروویو ارتباط زنده داشتیم که
مصاحبههای فرماندهان و بچههای عملیات شامل این بخش میشد. آن زمان
بخشهای برونمرزی و خبر سیاسی هم کمکهای بسیاری به ما میکردند و یادم
هست مثلا آقای پاکدل و چند نفر دیگر که در تلویزیون بودند، از این گزارشها
برنامههایی ساختند و همین باعث شد تا کم کم گرههای جبهه و شاهد در
تلویزیون راهاندازی شود.
-دوران دفاع مقدس باعث شد که گوینده، نویسنده، تهیهکننده و برنامهسازان
بسیاری در حوزه دفاع مقدس تربیت شوند. البته آن زمان تصاویر و اخبار از
قرارگاه خانم آماده میشد و به واحد تبلیغات جنگ صداوسیما فرستاده میشد و
آنجا با استفاده از گفتار و موسیقی و ... در برنامهها مورد استفاده قرار
میگرفت. حتی خاطرم هست آن زمان شعرا و نویسندگان بسیاری آثار خود را به ما
میدادند تا از آنها استفاده کنیم. حتی میتوانم بگویم که موسیقی در رادیو
به واسطه رادیو جبهه شکل گرفت، تا قبل از آن موسیقی انقلابی پخش میشد و
ما موسیقی حماسی نداشتیم، اما بعد از راهاندازی این شبکه اسفندیار
قرهیاغی، محمد گلریز و شهرام ناظری با سرودههای حماسی علی معلم دامغانی و
... موسیقیهای حماسی مناسبی را میخواندند.
-مدیریت برنامههای رادیو در زمان جنگ از دشوارترین مسئولیتها در دوران
تاریخ رادیو بود. خیلی چیزها را ما برای اولین بار درک میکردیم و تجربه
قبلی نداشتیم. این کار را خیلی سخت میکرد اما به همان نسبت هم میتوانم
بگویم که باعث میشد تا ما بیشتر تلاش کنیم و همفکری و همدلی بیشتری هم با
هم داشته باشیم.
-در دوره دفاع مقدس، حساسیتها بسیار بالا بود و ما برای اینکه به هم
بفهمانیم موقعیت چیست، یک مارش نظامی زده میشد. وقتی صدای مارش درمیآمد
همه تیم رادیو جبهه موظف بودند که خود را به دفتر رادیو جبهه برسانند و
سریع برنامهسازی شروع میشد. به عنوان مثال ساعت ۱۰ صبح مارش به صدا
درمیآمد و میگفتند که قرار است ساعت ۱۳ فلان خبر مربوط به عملیاتی خوانده
شود همین باعث میشد که ما سریع فکرهایمان را سر هم بگذاریم و برنامه را در
همان مدت کوتاه ببندیم.
-رادیو در دهه شصت از اهمیت بالایی برخوردار بود و هرکسی در کوچه و خیابان
هم یک رادیوی کوچک جیبی به همراه داشت.همه پیگیر بودند که چه اتفاقی افتاده
و همین وظیفه ما را سنگینتر میکرد. دوستان بسیاری در گرداندن رادیو جبهه
به ما کمک کردند که در نهایت منجر به شهادت ۵ تن از آنها شد. البته رادیو
جانبازان بسیاری هم دارد که آقای نظام اسلامی از جمله آنهاست. اکبر اوریی،
مجید جیرانپور، محمدرضا نظام اسلامی، اسماعیل براری، احمد طبعی، مهدی
فوادیان، عباس سنجری، شهید اکبر سعیدی، اردشیر تفقد راد و محمد امام جمعه
گزارشگرانی بودند که به نوبت به جبهه میرفتند.همچنین مهران دوستی،
محمدحسنی نورشاهی، محمود کریمی، علیرضا کریمی، علیرضا معینی و نصرت الله
اکبری نیز گویندگان این شبکه بودند.
-مهمترین خاطره من مربوط به روز فتح خرمشهر است که از ساعت ۱۱ برنامهها
قطع شد و طی ۳ الی ۴ ساعت تمام گروه طرح و برنامه با هم همفکری کردند که
چطور این خبر مهم را به مخاطبان برسانند و در نهایت متن شنوندگان عزیز توجه
فرمایید... آماده شد. خوشبختانه آن زمان رادیو جایگاه ویژهای میان
رزمندگان داشت و حتی ما برایشان رادیو ترانزیستوری میفرستیم. مردم هم این
کار را انجام میدادند.
در آن سالها روی ماشینها بلندگو نصب شده بود و برنامههای این شبکه از
طریق بلندگو به گوش رزمندگان میرسید و گزارشهای خطوط مقدم هم به سمع مردم
میرسید. رادیو جبهه تجربه جدیدی بود. باید تاکید کنم در رادیو یک نفر کار
نمیکند، بلکه یک گروه فعالیت میکنند و در آن سالها ما سعی میکردیم
گزارشهای مطلوبی از خطوط مقدم تهیه و پخش کنیم.
-رادیو جبهه تا سال ۶۷ و تا مدتی پس از صدور قطعنامه فعالیت کرد اما در
نهایت پس از مدتی کم کم اولویتها تغییر کردند و رادیو جبهه هم به کار خود
پایان داد. دوران دفاع مقدس دوران سختی بود که خوشحالم مردم ما سربلند از
آن بیرون آمدند. به نظرم موفقترین دوره صداوسیما متعلق به دوره دفاع مقدس
است هرچند که الان شیوه کار سختتر و پیچیدهتر شده است.
-یاد همه شهدا و رزمندگان بخیر. آن زمان رادیو تنها دلخوشی بسیاری از
خانوادهها بود و آنها صدای عزیزان خود را در این کانال میشنیدند.
پیغامهای بسیاری از رزمندگان از رادیو جبهه پخش میشد و ما وصیتنامه
بسیاری از این عزیزان را هم از رادیو پخش میکردیم. دهه شصت رادیو جایگاه
بسیار متفاوتتری نسبت به الان در میان خانوادهها داشت، ما تماسهای
بسیاری هم داشتیم که برخی خانوادهها رد و نشان عزیزان خود را از میان
برنامههای ما میافتند و ضمن تماس با ما میخواستند که از وضعیت عزیزانشان
مطلع شوند که در این بین برخی تماسها موفق بود و برخی هم ناموفق.