اظهارات اخیر «ریک پری»، وزیر انرژی آمریکا مبنی بر جبران کاهش صادرات نفت ایران توسط آمریکا، روسیه و عربستان، در حالی مطرح شد که نزدیک شدن به زمان اجرای تحریم های نفتی علیه ایران و به دنبال آن، افزایش قیمت نفت با حذف نفت ایران در بازار جهانی و کمبود عرضه موجی از نگرانیها را در سطح جهانی پدید آورده است؛ به طوری که وضعیت بازار انرژی که با افت و خیزهایی در قیمت و میزان صادرات نفت مواجه بوده کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی را با پیشبینیها و فرضیات متعددی روبرو ساخته است. از جمله این فرضیات بازی آمریکا با کارت عربستان سعودی در بازار انرژی است.
در شرایطی که عربستان سعودی برای نخستین بار از اواخر سال ۲۰۱۷، مبادرت به افزایش صادارت نفت خود به آمریکا به میزان یک میلیون بشکه در روز کرده است، برخی تحلیلگران معتقدند که این کشور در بازه زمانی طولانی مدت قادر به ادامه روند افزایش تولید نفت به صورت قابل توجه نخواهد بود؛ چراکه این کشور جهت استمرار صادرات نفت، نیازمند تثبیت منابع انرژی است، لذا باید ظرفیتهای نفتی خود را افزایش دهد. اما به نظر میرسد عربستان به دلیل وجود برخی عوامل، نمیتواند این روند را با شتاب ادامه دهد. این کشور برای سرعت بخشیدن به افزایش صادارت نفت خود در غیاب ایران به واسطه نقشی که آمریکا برای این کشور در بازار نفت تعریف کرده است، باید موانعی را پشت سر بگذارد. پایان دادن به مناقشات میان عربستان و کویت بر سر مناطق مرزی نفتخیز به عنوان یکی از منابع تثبیتکننده نفت عربستان در طولانی مدت میتواند تضمین کننده رشد صادارت نفت عربستان به آمریکا در ماههای آتی باشد.
اگرچه بررسی پیشینه فعالیت نفتی عربستان در سال گذشته نشان می دهد که تولید نفت این کشور به دلیل همراهی با پیمان کاهش تولید اوپک و غیر اوپک در سال ۲۰۱۷، از رکورد سالانهای که در سال ۲۰۱۶ داشت، دچار روند نزولی شده بود و گزارش ماه سپتامبر اوپک با توجه به منابع ثانویه نیز بر این مهم صحه گذاشت که تولید نفت عربستان به ۱۰ میلیون و ۴۰۱ هزار بشکه در روز رسیده که ۳۴۳ هزار بشکه بیشتر از تعهد این کشور بر مبنای تصمیمگیری نشست ۱۷۱ این سازمان در سال ۲۰۱۶ است و همین امر هم، سبب شد که موسسههای پلاتس و پترولیوم اینتلیجنس، دو منبع از منابع ثانویه تولید نفت عربستان، اعتبار خود را از دست بدهند. اما با توجه به این موارد، چنین برآوردی محتمل است که تداوم اجرای سیاست نفتی جدید از سوی عربستان در قبال صدور نفت در منطقه و جهان، به اتصال به منابع پایدار نفتی و حداکثر استفاده از قابلیت های این کشور در تولید نفت خام دارد. در چنین حالتی میتوان متصور بود که عربستان سعودی میتواند در روندی دائمی قیمت جهانی نفت را کاهش داده و در موازنه منفی با ایران، جایگزین این کشور در شرایط تحریم باشد. البته نباید اقدامات عربستان در شتاب دادن به صادرات نفت خود به آمریکا را مدیریت بازار جهانی نفت توسط عربستان تلقی کرد؛ چراکه این کشور نمی تواند در حالی که هنوز درخصوص منابع پایدار نفتی خود به ثبیت نرسیده است، به مدیریت این بازار بپردازد. از طرفی تا زمانی که آمریکا و روسیه در منطقه حضور فعال داشته و سهم عمدهای از بازار انرژری را در اختیار دارند، عربستان صرفا میتواند به عنوان یک بازیگر مزدور که سیاست مستقل نفتی ندارد و براساس استراتژی نفتی ترامپ، به حضور خود ادامه دهد. بر همین اساس یکی از راه های دستیابی به مدیریت بازار نفت از طریق ثبیت منابع نفتی، تسلط بر منابع نفت خیز است و از آنجا که یکی از مهمترین مناطق در این باره، مناطق مورد مناقشه میان عربستان و کویت است، پایان دادن به اختلافات این دستیابی را سهولت می بخشد.
مناقشه عربستان و کویت
البته این مناقشه محدود به عربستان و کویت نبوده و سایر کشورهای عربی نیز دچار چنین اختلافاتی هستند. در واقع کشورهای عربی در دهههای گذشته گامهایی جدی برای پایان بخشیدن به این اختلافات برداشتهاند، اما این اقدامات مؤثر نبوده و ویژگی اختلافات ارضی و مرزی در این منطقه پایداری آنهاست. این واقعیت به عوامل متعددی از جمله تحمیلی بودن مرزها، کشف نفت و منابع انرژی، موقعیت استراتژیک برخی مناطق یا جزایر، تمایلات توسعهطلبانه دولت های منطقه در قبال یکدیگر و دخالت قدرت های فرامنطقه ای باز میگردد و در این بین، تمایلات توسعه طلبانه کشورهای منطقه در قبال یکدیگر و موقعیت استراتژیک مناطق مورد مناقشه، در ایجاد بن بست اختلافات مرزی در منطقه نقش اساسی دارد به طوری که حل این اختلافات منوط به رفع این عوامل است.
اختلافات کویت و عربستان نیز که به اوایل قرن بیستم باز میگردد، تاکنون با وجود انعقاد چند تفاهم نامه میان این دو کشور، همچنان لاینحل باقی مانده است. علنی شدن درگیری میان عربستان و کویت در سال ۲۰۱۵ موجب شد که کویت از اقدام ریاض پیرامون بستن میادین نفتی مشترک با کویت در منطقه الخفجی با قابلیت صدور ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز، متحمل خسارات هنگفت شود. این در حالی بود که کویت مشغول برنامهریزی برای ساخت پالایشگاه بزرگی در منطقه بود. علاوه بر این، ابهاماتی به علت روشن نشدن وضع جزایر «ام المرادم» و «کارو» وجود دارد که کویت خواستار ضمیمه شدن آنها به خاک خود است، اما عربستان حاکمیت مشترک با کویت بر این جزایر را خواستار است.
در عین حال این اقدام عربستان مبنی بر بستن میادین نفتی مشترک میان دو کشور، به منطقه صفر و میدان وفرا نیز تسری یافت؛ منطقه ای به مساحت ۶۲۰۰ مایل مربع که طبق برآوردهای اداره اطلاعات انرژی امریکا و ژورنال نفت و گاز، ظرفیت تولید میلیارد بشکه نفت و یک تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی را دارا بوده و تا قبل از علنی شدن اختلافات میان دو کشور، هر دو طرف سهم مساوی از این منابع دریافت میکردند. بر همین اساس، عربستان برای تامین ظرفیت های بیشتر در تولید نفت نیازمند چرخش برخی رویهها و سیاستها در قبال کشورهایی مانند کویت است.
به نظر میرسد تشکیل جبهه نفتی آمریکا با روسیه و عربستان در مقابل ایران با هدف جایگزین شدن نفت این کشورها به جای نفت ایران نمیتواند در درازمدت ادامه یابد؛ چراکه تحریم نفت ایران به هر صورت قیمت جهانی نفت را افزایش خواهد داد. این در حالی است که اگرچه قرار است عربستان در نقش تعدیلکننده بازار نفت، موجب کاهش قیمت جهانی نفت شود و با افزایش میزان صادرات خود این کمبود را جبران کند، اما از طرف دیگر برداشت ذخایر نفتی از سوی آمریکا نیز نمیتواند امری دنبالهدار در نظر گرفته شود زیرا کشورهای صنعتی به مدت ۳۰ روز ذخایر انرژی و ۶۰ روز ذخایر تجاری دارند و براساس مقررات آژانس انرژی باید ۹۰ روز ذخیره انرژی داشته باشند. بنابراین ادامه روند استفاده از ذخایر انرژی برای امریکا به طور دائمی در درازمدت نیز فراهم نیست. همچنین این مهم را نباید از نظر دور داشت که ذخیره سازی ها عموما محدود بوده و در صورت برداشت مداوم از ذخایر و افزایش آن، بازار نفت، دوباره با افزایش قیمت نفت مواجه خواهد بود و این مغایر با دیپلماسی نفتی کشورها از جمله جبهه نفتی برساخته آمریکاست. بنابراین آنچه در حال حاضر در بازار نفت در جریان است امری موقتی و گذراست.