در سال2001 برای تحقق «نقشه خاورمیانه جدید» که آمریکاییها بهدنبالش
بودند؛ میان طراحان جنگطلب آمریکا گفتوگو درگرفت که ابتدا به ایران حمله
شود یا به عراق؟ اختلاف در تصمیم بین پنتاگون و «سیآیای» سرانجام با
موفقیت راهبرد حمله به عراق بهپایان رسید.
آمریکا به عراق حمله کرد اما نتیجه آن نشد که مدنظرشان بود و بهقول کالین
پاول، وزیر وقت خارجه آمریکا «ما استراتژی ورود به کشور هدف را داشتیم اما
استراتژی خروج را نداشتیم». بهوجود آمدن و تقویت داعش هم نتوانست
آمریکاییها را در این منطقه موفق کند. بههمین دلیل آنها راه جدیدی را در
پیش گرفتهاند:
ژئوپلیتیسینها معتقدند چسبندگی ژئوپلیتیکی ایران و عراق مانند «دو برادر
است که اگر یکی بیفتد به کمک دیگری بلند خواهد شد، لذا باید هر دو همزمان
مورد حمله نظامی واقع میشدند».
استدلال موافقان حمله به عراق در آمریکا این بود که با توجه به اینکه
آمریکا توان حمله سراسری به هر دو کشور را ندارد و از طرفی ارتش آمریکا با
حضور در کشورهای افغانستان، کشورهای شمال ایران و حضور ناوهای جنگی در خلیج
فارس، ایران را در محاصره قرار داده است؛ تصرف نظامی عراق -که دور از
دسترس نبود- این محاصره نظامی را کامل میکرد و آمریکا را یک قدم به سمت
نابودی جمهوری اسلامی نزدیکتر میکرد. اما این آرزوی محال نه تنها محقق
نشد، بلکه نظر ناظران ژئوپلیتیسیت درست از آب درآمد و کشور رنجور و
ضعیفشده عراق در اثر ظلم سالیان صدام و حزب بعث و جنگ سبعانه آمریکاییها
توانست به مدد چسبندگی ژئوپلیتیکیش به ایران تا آنجا پیش رود که ارتش
اشغالگر را که قصد ماندن سالیان سال داشت به فضاحت به خروج وادار سازد.
این چسبندگی آن گونه است که حتی هشت سال جنگ را مردم هر دو کشور تحمیلی
میدانستند. لذا بر خلاف دو کشور ژاپن و کره که زخم حمله جنگ دوم جهانی را
هنوز بر سینه دارند و هنوز بعد از قریب 70سال، مناسبات اجتماعی و نه روابط
رسمی و دولتی میان دو کشور نامطلوب است، هم مناسبات اجتماعی و هم روابط
رسمی این دو برادر در حد بسیار خوبی است. اما این گونه برادری که حتی جنگ
تحمیلی نه تنها نتوانست تضعیف کند بلکه بر شدت ارتباطاتش نیز افزود، پس چه
راهی برای جدایی میان این دو وجود دارد؟ فقط یک راه و یک راهبرد برای آن
میسر است: ایجاد نفرت ناشی از نابرادری. این راهبرد در هر دو کشور بعد از
خروج آمریکاییها از عراق با شدت بیشتری از چند طریق از جمله عوامل انسانی
درخدمت و مزدور، فعالیتهای آگاهانه رسانهای، و خاماندیشان و
سادهانگاران به شدت دنبال میشود.
این که این روزها در برخی رسانهها تخم نفرت پاشیده میشود و در فضای مجازی
مزدوران و خاماندیشان آن را آبیاری میکنند، آخرین و تنها راه برای قهر
عاطفی این دو کشور است. در این راهبرد ارتباطاتی-رسانهای هدف شکستن
چسبندگی ژئوپلیتیکی این دو کشور است. ایجاد قهر بین این دو از روابط
اجتماعی میان مردم شروع میشود و بر روابط رسمی تأثیر فزایندهای
میگذارد.
اما این نیز راه به جایی نخواهد برد و موجب رسوایی خناسان خواهد شد. اربعین
در پیش است و بهزودی خواهند دید این دو برادر چگونه با محوریت حسین(ع)
دست در دست یکدیگر خواهند داد.