به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه کیهان: وزیر خارجه اسبق آمریکا تاکید کرده است که خروج آمریکا از برجام جایی برای مذاکره باقی نگذاشته است. اما همزمان با این اظهارنظر، روزنامههای زنجیرهای در اقدامی تأملبرانگیز در پوشش سفر روحانی به نیویورک، موضوع دیدار احتمالی وی با ترامپ و در حقیقت مسئله مذاکره با آمریکا را مطرح کردهاند!
«جان کری» وزیر خارجه اسبق آمریکا در مصاحبه با شبکه خبری «سیانان» از منتقدان توافق هستهای در داخل ایران و مخالفان مذاکره با آمریکا به عنوان «گروههای تندرو» اسم برد و گفت: «]ترامپ]با خروج از برجام، موضع تندروها در داخل ایران را تقویت کرده است. او کسانی را در داخل ایران قدرتمند کرده که میگفتند نمیتوان با آمریکا مذاکره کرد و نمیتوان به آنها اعتماد کرد، چون آنها شیطان بزرگ هستند. حدس بزنید چه اتفاقی افتاده؟ دونالد ترامپ کاری کرده که حرف آنها درست از آب درآمده است.»
وزیر خارجه اسبق آمریکا همچنین در نشستی در موسسه کارنگی در واشنگتن در پاسخ به خبرنگار شبکه پیبیاس آمریکا با اشاره به خروج آمریکا از برجام گفت: «از نظر سیاسی حضور دوباره ایران بر سر میز مذاکره با آمریکا ناممکن است».
کری افزود: «منتقدان برجام در ایران آمریکا را غیرقابل اعتماد میخواندند و ترامپ ثابت کرد که آنها درست میگفتند».
جان کری در این اظهارنظرها تاکید کرده است که خروج آمریکا از برجام جایی برای مذاکره باقی نگذاشته است؛ اما همزمان با این اظهارنظر، روزنامههای زنجیرهای در اقدامی قابل تأمل درخصوص حضور رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل به هیاهو و جنجال پرداختهاند.
روزنامههای زنجیرهای در شماره دیروز با تیترهایی همچون «روحانی فرصت نیویورک را از دست ندهد»، «میان ماندن و رفتن»، «رفتن یا نرفتن مسئله این نیست»، «روحانی برود یا نرود»، حضور روحانی در مجمع سازمان ملل را مهمترین مسئله کشور جا زدهاند.
در همین رابطه روزنامه زنجیرهای آرمان در مطلبی نوشت: «حضور آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل جدای از سخنرانی و اعلام مواضع ایران در مورد مسائل مختلف منطقهای و بینالمللی و دفاع از عزت ایران؛ احترام به جایگاه سازمان ملل متحد به عنوان نهادی رسمی و بینالمللی است؛ لذا عدم عزیمت رئیسجمهور به این اجلاس فراهمکننده عزت نیست».
روزنامه زنجیرهای اعتماد نیز در گزارشی نوشت: «مخالفان حضور روحانی در نیویورک... علاوه بر احتمال دیدار ترامپ و روحانی احتمالا از متنی که قرار است در سازمان ملل قرائت شود نیز نگران هستند. در غیر اینصورت ضرورتی نداشت که از رئیسجمهور بخواهند فرصت حضور در یک مجمع جهانی را از دست بدهد».
روزنامه زنجیرهای ابتکار نیز در مطلبی نوشت: «نخستین مسئله این است که با توجه به ریاست آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل آیا حضور ایران در این نشست لازم است یا خیر؟... برخی از تحلیلگران معتقدند با توجه به مسئله ریاست آمریکا بر شورای امنیت این فرصت برای ایران وجود دارد که با حضور در این نشست روند را بر مبنای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و موضوع خروج آمریکا از برجام تغییر دهد... مسئله دوم، اما حضور روحانی به عنوان سخنران در مجمع عمومی سازمان ملل است. مسئلهای که با توجه به گمانهزنیهای غیررسمی از احتمال دیدار حسن روحانی و ترامپ در مجمع عمومی، جنبه تبلیغاتی مهمی به خود گرفته است».
مذاکره با آمریکا
همانطور که ملاحظه کردید، روزنامههای زنجیرهای در پوشش سفر روحانی به نیویورک، موضوع دیدار احتمالی وی با ترامپ و در حقیقت مسئله مذاکره با آمریکا را مطرح کردهاند.
در حقیقت موضوع حضور روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل از نگاه مدعیان اصلاحات نه فرصتی جهت برشمردن عهدشکنیهای آمریکا، بلکه مقدمهای برای هیاهوی رسانهای این جماعت برای کوبیدن بر طبل مذاکره با آمریکا است.
مدعیان اصلاحات که اکنون برای مذاکره با ترامپ سر از پا نمیشناسند، همان جماعتی هستند که در توجیه شکست و ناکامی برجام، تقصیرها را گردن ترامپ میانداختند و او را دیوانه و تافتهای جدا بافته از حاکمیت آمریکا معرفی میکردند و هنگامی که ترامپ از برجام خارج شد، تیتر زدند که «مزاحم رفت»!
در برههای که حتی مقامات آمریکایی نیز بر عهدشکنی دولت خود و تاثیر آن بر افزایش بیاعتمادی مردم ایران به واشنگتن اذعان دارند، مدعیان اصلاحات کاسه داغتر از آش شده و به جای دفاع از عزت مردم ایران و منافع ملی به تریبون کاخ سفید در ایران تغییر کاربری دادهاند.
کدخدا اوباما، کدخدا ترامپ
در دولت یازدهم و در مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵، مذاکره مستقیم مقامات ایرانی با مقامات آمریکایی تا جایی پیش رفت که پیادهروی ۱۵ دقیقهای ظریف و کری در ژنو، مکالمه تلفنی ۱۵ دقیقهای روحانی با اوباما و دست دادن ظریف و اوباما در صحن سازمان ملل نیز به آن اضافه شد. روحانی پس از مکالمه تلفنی با رئیسجمهور وقت آمریکا در اظهارنظری عجیب گفت که اوباما را فردی مؤدب! و باهوش! میبیند.
پس از این ارتباطات ویژه، روحانی «حمید ابوطالبی» را بهعنوان نماینده ایران در سازمان ملل معرفی کرد. اما پاسخ دولت اوبامای باهوش! و مؤدب! بسیار دردناک بود؛ دولت اوباما در اقدامی گستاخانه سفیر ویژه و مخصوص روحانی را تروریست نامید و با وجود همه تلاشها حاضر نشد برای ابوطالبی ویزا صادر کند!
روحانی- آبان ۹۶- گفته بود: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید».
روحانی همچنین- مرداد ۹۷- با اشاره به عهدشکنی آمریکا در برجام -البته در موضعی انفعالی- گفته بود: «با روند خوبی داشتیم مذاکره میکردیم و اگر میخواستید همدیگر را ببینیم چرا پل را خراب کردید؟ و اگر راست میگویید بیایید پل را دو مرتبه درست کنید»!
برای مدعیان اصلاحات تفاوتی ندارد که «اوبامای دموکرات باهوش و مودب» در آمریکا بر سر کار است یا «ترامپ جمهوریخواه دیوانه و مزاحم»؛ طیف اصلاحطلب مدعی است که باید راه طی شده و به بنبست خورده اعتماد به شیطان بزرگ را دوباره و چندباره تجربه کنیم و طبعا با همان فرمول شیطانپسند، امتیازات نقد جدید - اینبار در حوزه امنیت ملی و توان بازدارندگی- بدهیم و مشتی وعده جدید بگیریم؛ در حالی که تمام وعدههای قبلی دروغ از آب درآمده یا برعکس عمل شدهاند.
نیاز شدید آمریکا
در شرایط فعلی دولت ترامپ با هدف کارنامهسازی در حوزه سیاست خارجی شدیداً نیازمند اجرای یک نمایش سیاسی است؛ بنابراین مقامات ارشد دولت ترامپ تقلا میکنند تا روسای جمهور ایران و آمریکا در یک قاب قرار بگیرند. هدف آمریکا از این اقدام نه مهیاشدن بستر مذاکره، بلکه نمایش تسلیم ایران و مقدمهچینی برای تعمیم خسارت محض برجام به دیگر مؤلفههای قدرت کشورمان است.
نکته قابل تأمل اینجاست که مدعیان اصلاحات با بازی در زمین ترامپ به دنبال اجرایی شدن این اقدام ضدایرانی هستند.
اعتراف جان کری و کلاه گشاد برجام
«جان کری» وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در فصل هجدهم از کتاب خاطرات خود که به تازگی منتشر شده، درباره پرداخت مبلغ ۱، ۷ میلیارد دلار به ایران در سال ۹۴ توضیح داده و تصریح کرده در صورتی که این مبلغ به ایران پرداخت نمیشد، واشنگتن به پرداخت ۱۰ میلیارد دلار محکوم میشد.
کری ماجرای این پرونده را از آغاز اینطور شرح میدهد: «در دهه ۱۹۷۰، قبل از انقلاب ایران، ایالات متحده به ایران که در آن زمان متحد ما بود صدها میلیون دلار تجهیزات نظامی میفروخت. دولت شاه در پرداختیهای خود کُند عمل میکرد و طرفها اوایل سال ۱۹۷۹ به توافق رسیدند که ساختار پرداختها را عوض کنند».
وی اضافه کرده است: «هنگامی که آیتالله خمینی به قدرت رسید و ایرانیها پرسنل ما را گروگان گرفتند مشخص بود که آمریکا سلاحی به ایران تحویل نخواهد داد. تنها مشکل این بود که ایران پول بسیاری از آنها را پرداخت کرده بود. آن پول در حسابی مربوط به خزانهداری آمریکا بود. ایران مدتها خواستار پرداخت آن پول، البته با سودش شده بود».
وزیر خارجه سابق آمریکا نوشته است: «ایران شکایتی را در دادگاه بینالمللی لاهه تنظیم کرده و در آن خواستار دریافت ۱۰ میلیارد دلار، همراه با سود و بازگرداندن آن وجوه شده بود. آنها شکایت حقوقی محکمی برای این بخش از دعوی خود داشتند و جلسات استماعی در نظر گرفته شده بود که قرار بود آغاز شوند».
جان کری اعتراف کرده که دادگاه ممکن بود ایالات متحده را مجبور به پرداخت وجوهی سنگین به ایران کند، اما دولت «باراک اوباما»، وزیر خارجه وقت آمریکا موافقت کرده با پرداخت حدود یک پنجم پول مورد مطالبه ایران، به توافق با طرف مقابل برسد.
کری تصریح کرده «با آنکه ۱.۷ میلیارد دلار هنوز هم رقم هنگفتی است، اما در مقابل ۱۰ میلیارد دلار رقمی به حساب نمیآید».
این مسئله یکی دیگر از مصادیق کلاه گشاد برجام بر سر دولت ایران و تیم مذاکرهکننده به ریاست ظریف در موضوع برجام است. کیهان پیش از این به این مسئله و فریب خوردن تیم مذاکرهکننده ایرانی از آمریکا و ضرر ۸ میلیارد دلاری آن اشاره کرده بود.
وطنپرستی که ۸ میلیارد دلار آب خورد!
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه- ۱۱ شهریور ۹۷- در صحن علنی مجلس گفته بود: «شما ماجرای گرفتن ۱/۷ میلیارد دلار از آمریکا را به یاد آورید و بیشترین نقش را در این مسئله جناب آقای دکتر دری اصفهانی]جاسوس هستهای داشت... من درباره وطنپرستی و حمایت این افراد از منافع ملی شکی ندارم». نکته قابل تأمل اینجاست که وطنپرستی! دری اصفهانی تنها در یک قلم، حدود ۸ میلیارد دلار برای کشور آب خورد!
گفتنی است- شهریور ۹۵- «محمد اسماعیل سعیدی» نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس با اشاره به اخراج دری اصفهانی از وزارت دفاع گفته بود: «دری اصفهانی در اواخر دهه ۷۰ با وزارت دفاع همکاری داشت و به عنوان نماینده ایران در دعاوی کشورمان علیه آمریکا در دادگاه لاهه حضور مییافت، اما بعدها مسئولین وقت نظارتی متوجه شدند وی به نفع آمریکا کار میکند و به همین علت او را بازداشت و از کار اخراج کردند».