فارس، در این تردید نیست که به قدرت رسیدن سارکوزی در فرانسه نقطه منفی در روابط فرانسه–ایران به شمار میآید که به هیچ وجه خواهان تشدید بحران میان دو کشور نبود. شخصیت سارکوزی که طرفدار و حامی اسرائیل و از جمله چهرههای نزدیک به نومحافظهکاران آمریکاست، عاملی مهم در سیاستهای فرانسه در برابر ایران طی 5 سال گذشته به وجود آورد.
پرونده هستهای ایران و مخالفت با آن اوج حملات و تبلیغات انتخاباتی سارکوزی در سال 2007 را تشکیل میآمد و او هم اکنون نیز در دور دوم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه با اینکه در تاکید کرده بر سیاست داخلی به ویژه بحران اقتصادی که این کشور با آن درگیر است، تاکید ویژه دارد، با این حال به پرونده هستهای ایران هم نگاه دارد.
گزینههای سیاسی احتمالی فرانسه پس از سارکوزی در قبال ایران
گزینههایی متعددی جهت ایجاد تغییر و تحول در روابط فرانسه و ایران در صورت شکست احتمالی نیکلا سارکوزی در انتخابات ریاست جمهوری این کشور وجود دارد که میان ادامه سیاستهای کنونی تا بهتر شدن اوضاع یا بدتر شدن آن و حتی قطع روابط در نوسان است و باید گفت تمام این گزینهها منوط به سیاستی است که آمریکا در قبال ایران اتخاذ میکند و تصمیم به اتخاذ سیاست دیپلماسی باز در برابر ایران بگیرد یا سیاست جنگ با ایران را اتخاذ کند، با این حال میتوان این گزینهها را به صورت زیر ملاحظه کرد:
1- ابقای شرایط کنونی
احتمال بسیار زیادی وجود دارد که رئیس جمهور آینده فرانسه روابط این کشور را با جمهوری اسلامی ایران به همین شکل و وضعیت کنونی حداقل در اولین سال حاکمیت خود تا زمان انتخاب رئیس جمهوری جدید آمریکا حفظ کند، چراکه رئیس جمهوری آینده فرانسه 6 زودتر از رئیس جمهوری آینده آمریکا انتخاب میشود و بالطبع تا 6 ماه پس از روی کار آمدن نیز نیاز است تا سیاستهای کلان وی مشخص شود، حتی اگر شخص اوباما بار دیگر در آمریکا به قدرت برسد، به همین دلیل انتظار میرود، وضعیت کنونی حاکم بر شرایط ایران و فرانسه تا پاییز سال دیگر نیز ادامه یابد و با توجه به اینکه اتحادیه اروپا بر اساس اعلام خود از ماه ژوئیه آینده تصمیم به قطع واردات نفت خود از ایران گرفته و این تصمیمی است که سارکوزی نیز در اتخاذ آن مشارکت داشته بنابراین رئیس جمهور آینده فرانسه با شرایط بسیار سختی مواجه است، در حالیکه دیدگاه سیاسی حاکم بر فرانسه در حال حاضر گرایش به تغییر سیاستهای فرانسه پس از سارکوزی در برابر ایران دارد.
2- توافق نظر در برخی قضایا و برجای ماندن اختلاف نظرها در برخی دیگر
"جرارد بابت"، نماینده حزب سوسالیست فرانسه میگوید که در صورت پیروزی "فرانسوا اولاند" در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه وی سیاست خصمانه و هجومی کمتری در برابر ایران اتخاذ خواهد کرد، اما در همان حال به این نکته اشاره میکند که وزیر خارجه آینده فرانسه نقش بسیار مهمی در تعیین این سیاستها بازی خواهد کرد، به این معنا که اگر وزیر خارجه از یکی افراد حامی و طرفدار اسرائیل مانند "بیار موسکوویتسی" باشد، سیاست آینده فرانسه در برابر ایران سیاستی بحرانساز میان دو کشور خواهد بود، بسان آن چیزی که هم اکنون شاهد آن هستیم، اما اگر شخص دیگری با گرایشهای دیگر این پست را به دست گیرد، در آن صورت شرایط تغییر خواهد کرد، به ویژه اگر آن شخص وزیر "هوبر ویدرین" خارجه سابق فرانسه باشد، اما این تغییر سیاستها نیز در قبال برخی قضایا صدق میکند و تمام قضایای مورد اختلاف ایران و غرب را دربرنمیگیرد، از جمله پرونده هستهای ایران که انتظار نمیرود موضع فرانسه در برابر آن تغییر کند، حال رئیس جمهور آینده فرانسه هرکس که میخواهد باشد، اما به هر روی به نظر میرسد، چه سارکوزی در فرانسه به قدرت برسد، چه هریک از رقبای وی، اولین سالهای حاکمیت خود را به رسیدگی به اوضاع اقتصادی کشور و بحران اقتصادی که نه تنها فرانسه بلکه سراسر اروپا درگیر خود ساخته سپری کند و این مسئلهای است که تمام فرانسویها نیز بر آن تاکید داشته و خواهان یافتن راه حل فوری برای این موضوع هستند، به همین دلیل رئیس جمهور آینده فرانسه نمیتواند با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور خود را چندان درگیر قضایای بین المللی یا درگیریها و اختلاف نظرهای موجود میان فرانسه با دیگر کشورها کند، این درحالی است که باید انتظار داشت موضع فرانسه از موضع و سیاستهای آمریکا تاثیر بگیرد با این تفاوت که باید توجه داشت فرانسویها تمایل بسیار دارند نمودی در عرصه جهان داشته باشند، اگرچه برخی از سیاستمداران فرانسوی اعتقاد دارند که رئیس جمهور آینده فرانسه تابع بیچون و چرای آمریکا خواهد بود، با توجه به اینکه تاکنون رئیس جمهوری در فرانسه بدون رضایت آمریکا انتخاب نشده است، به همین دلیل شرایط حاکم بر روابط ایران و فرانسه از شرایط حاکم بر روابط ایران و آمریکا تاثیر میپذیرد.
3- قطع کامل روابط تا پای گذاشتن به مرحله جنگ
بیتردید در صورتیکه آمریکا تصمیم به رویارویی نظامی با ایران بگیرد فرانسه هیچگاه از تبعیت از آمریکا در این امر و پیوستن به آن چشم پوشی نخواهد کرد و هیچ رئیس جمهور فرانسوی چه از حزب سوسیالیست باشد چه راست سنتی از حمایت آمریکا در این امر صرف نظر نخواهد کرد. در همان حال باید توجه داشت فرانسه هیچگاه نمیتواند همان برخورد و سیاستی را پیش گیرد که با لیبی در پیش گرفت، یعنی نوک پیکان حمله به ایران قرار گیرد و هواپیماهایش اولین هواپیماهای شرکت کننده در حمله به ایران باشند، بلکه این موضوع را بیتردید به آمریکا خواهد سپرد و این موضوع به عدم آمادگی فرانسویها در مقابله با واکنشهای ایران در صورت دست زدن به بازی خطرناک بازمیگردد.
همچنین در این میان باید به روابط اقتصادی فرانسه با برخی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به ویژه روابط اقتصادی و ائتلاف رو به فزاینده و در حال رشد فرانسه با قطر اشاره کرد و بر هیچ کس پوشیده نیست که تمام مانورهای قطر در سوریه در نهایت امر با هدف محاصره ایران و سرنگونی آن از طریق محدود کردن نفوذ آن در منطقه و ابتدا کاهش نفوذ آن در سوریه و بالطبع در لبنان و حزب الله صورت میگیرد.
البته باید توجه داشت در صورت اجرای چنین سناریویی نیاز به فرصت و زمانی برای آماده سازی افکار عمومی غربی است و در این میان بحران مالی و اقتصادی نقشی اساسی در جهت گرایش به سیاست جنگ یا عدم گرایش به آن بازی میکند، همچنین در این میان باید به سیاستهای تبلیغاتی و رسانهای هم توجه داشت که بسیاری از رسانههای اروپایی در توجیه جنگها به مردم اروپا القا میکنند که جنگ دارای فواید بیشمار برای اروپاست و از جمله اینکه موجب رشد و پیشرفت اروپا خواهد شد چون زیانهای وارده به خلیج فارس و کشورهای قرار گرفته در این حوزه از جمله ایران موجب نیاز منطقه به اروپا برای بازسازی و آبادانی خویش خواهد شد و همین منطق بود که اروپا را به حمایت از آمریکا در جنگ خویش علیه عراق واداشت، چه در غیر این صورت اروپا هیچگاه حاضر به ورود به جنگ در عراق با آمریکا نمیشد و این موضوع در قبال تمام جنگهای آینده غرب در منطقه خاورمیانه و هر نقطه از جهان صدق میکند.
سخن آخر
صاحبنظران امور داخلی آمریکا در اروپا از بازگشت مجدد "دیک چنی" معاون سابق بوش به عرصه سیاست آمریکا و حضور او در همایشها و تجمعات مردمی که وی در مناطق مختلف آمریکا برگزار میکند، سخن میگویند، بازگشت چینی به عرصه سیاست بر این منوال و شکل را باید به نحوی فشار بودن نئو محافظهکاران و همچنین ایپک بر جمهوریخواهان برشمرد تا دیدگاههای سیاسی داخلی و خارجی خود را بر آمریکاییها تحمیل کنند به ویژه آنکه چنی در سخنرانیهای خود از اوباما سخنی به میان نمیآورد و این مسئولیت را برعهده کسان دیگری میگذارد تا از ناکامیها و شکستهای اوباما در حل مشکلات آمریکا و افول قدرت این کشور در عرصه بین المللی به ویژه با ظهور آنچه که بهار عربی خوانده میشود، سخن بگویند.