سزاوار است آقای روحانی از خود بپرسد مجلسی که پارسال، رای دربست و توام با
اعتماد مطلق به کابینه پیشنهادی داد و اکثریت آن هماهنگ با دولت بودهاند،
چرا اکنون معترض است و بر استیضاح وزیران اقتصادی و سؤال از رئیسجمهور
اصرار دارد؟ قطعا نارضایتی مردم از سوء مدیریت بیسابقه، موجب از بین رفتن
نفوذ دولت و برکناری وزیر اقتصاد با وجود مخالفت فراکسیونهای وابسته به
آقایان عارف و لاریجانی شد. روحانی با وجود وعده تغییر، پس از پایان دوره
ماموریت آقای سیف در بانک مرکزی گفت: تغییر دیگری در کار نیست. اگر تغییر
افراد نه، پس تغییر رویکرد و برنامه اقتصادی، آری و باید.
-
وقتی یک تیم، پیاپی بد بازی میکند و نتیجه نمیگیرد، چند احتمال را
میتوان مدنظر داشت؛ ایراد از یک یا چند بازیکن است و باید جا به جا شوند؛
ایراد از برنامه تیم است و باید این برنامه تغییر کند؛ اشکال ازمربی و مدیر
است که نمیتواند به بازیکنان، هویت تیمی مشترک بدهد؛ چرا که سرگرم
برنامهای آرزو اندیشانه بوده است. او آرزو دارد حریفی که دشمنی دیرینه با
تیم وی دارد، دستش را بگیرد و تیمش را پیروز کند! تصور کنید مربی برزیل یا
آرژانتین ۴ سال دست روی دست بگذارد؛ با این دلخوشی که مربی انگلیس یا
فرانسه قول داده کمکش کند. وقتی هم زمان مصاف سخت با انگلیس و فرانسه در
جام جهانی میرسد و تا آن روز هیچ کمکی دریافت نکرده، هنوز امید داشته باشد
در اوج رقابت، مربی حریف از سر ملاطفت، مساعدتی بکند! میدان همآوردی با
دشمنان قسم خورده یک ملت نیز همین است. برخی دولتمردان یا حامیان تصمیمساز
آنها با چه دریافتی گفتند «رئیسجمهور فرانسه گفت: یکی از اهداف ما،
ایجاداشتغال برای جوانان ایران است». (این دولتمرد چند ماه قبل در کرمان
تصریح کرد «هیچ کس در دنیا دلسوز ما و دنبال حل مشکلات ما نیست، ما باید
مشکلاتمان را خودمان حل کنیم)؛ یا «وزیر خارجه آمریکا (کری) با اعتراف به
خلف وعده، قول داده جبران کند. وقتی وزیرخارجه آمریکا به وزیر خارجه ما
میگوید خلف وعده خود را جبران میکنیم و مذاکرات باید ادامه یابد؛ یعنی
عزم قدرتهای غربی برای گفتگوهای دوستانه با ایران جدی است»؟!
- ممکن
است برخی دولتمردان یا حامیانشان از باب فرافکنی و رفع مسئولیت، قصور و
تقصیرهای دولت را متوجه جناحها و یا سایر قوا و مراکز سیاسی کنند، اما
اغلب ناظران منصف (اعم از حامی یا مخالف) متفقالقولند که؛ دولت در این ۴-۵
سال زیاده ازحد معطل مساعدت غرب بود، به جای تدبیر اقتصادی و پای کارآوردن
ظرفیتهای داخلی، عمده بار خود را بر دوش وزارت خارجه گذاشت که آن وزارت
نیزغالبا از سیطره نگاه انحصاری به چند کشورغربی خارج نشد، و بدتر اینکه با
همه تجارب تلخ اعتماد به آن دولتهای بدعهد، هنوز هم هیچ اراده قاطعی برای
تغییر مسیر مشاهده نمیشود.
- برخی مدیران همچنان عادت دارند به سیاق
انتخابات، دوقطبیهای اغواگر، اما فاقد کارکرد مفید بتراشند. بگیر و ببند
مجرمان اقتصادی را تخطئه کنند و ضمنا علیه رانتخواری و فساد حرف بزنند.
زمینه فساد و رانتهای انبوه را فراهم کنند، اما ضمنا منتقد همین روند
باشند؛ انگار متولی دلار پاشی ۱۸ میلیاردی یا سکه پاشی ۶۰ تنی
(۷
میلیون سکهای) و آشفته بازار خودرو و مسکن و گوشی همراه، دولت دیگری است و
اینها منتقدش هستند! تدبیر را با «آزمون و خطا و رها کردن امور به این
خیال که پس از ویرانگری سیلابوار، در نقطهای به تعادل برسد»، اشتباه
میگیرند. حاضر نیستند حلقه بسته تصمیم گیری را که تورم ۵۰ درصدی سال ۷۴ و
تورم بیسابقه یک سال اخیر شاهکار آنهاست، بشکنند و در مقابل صاحب نظران
زانوی ادب بزنند و به جای بیگانگان، از آنها استمداد کنند. اگر سختشان
است سراغ صاحب نظران منتقد قدیمی بروند، دست کم میتوانند سراغ انبوه
کارشناسان اقتصادی بروند که سال گذشته در انتخابات حامی شان بودند، اما
اکنون با دیدن عملکردها نقد جدی دارند. درباره آنها که دیگر نمیشود توهم
توطئه داشت.
- حقیقتا نیازی به سؤال نمایندگان از رئیسجمهور نیست،
وقتی کارشناسان سابقا حامی دولت، معترض شدهاند. آقای روحانی و تیم اقتصادی
وی کافی است به پرسشهای فزاینده دهها کارشناس پاسخ دهند که بیانیه حمایت
از او را در انتخابات ۹۶ امضا کردند، اما اکنون منتقدند.