به گزارش پایگاه 598 به نقل از جوان، ایران دیروز به خاطر غرور و تکبر یک نفر، یک مدال ارزشمند را از دست داد.
کیانوش رستمی مغرور و یکدنده به میدان آمد، اینقدر مغرور که به راحتی میشد
فهمید پشت این همه تکبر و سروصدا هیچ چیزی برای عرضه ندارد و نداشت. او به
راحتی حذف شد، در حالی که میتوانست یک مدال ارزشمند برای کاروان ایران
کسب کند. رستمی هم خود را تحقیر کرد و هم حق یک سکوی قهرمانی را از ایران
گرفت.
کیانوش را میتوان متهم کرد، میتوان او را کوبید و تحقیر کرد، هرچند که
این اتفاق افتاد. با این حال سؤال اینجاست، آیا او مقصر اصلی است؟
پرسشی که پاسخ آن قطعاً منفی است. کیانوش رستمی، قهرمان وزنهبرداری ماست،
حالا هرچقدر هم که خودش دوست داشته باشد همیشه عنوان کند به تنهایی
موفقیتها و پیروزیها را کسب کرده، اما مهم آنهایی هستند که به
گستاخیها، بیپرواییها و به غرور و تکبر او بها میدهند و به آتش اختلاف
او با سرمربیان تیم ملی میدمند.
کیانوش رستمی دیروز تحقیر شد، نه او که وزنهبرداری ایران ضربه خورد. البته
سهراب مرادی کاری کرد کارستان، اما این افتخارآفرینی میتوانست کاملتر از
این باشد، اگر فدراسیون وزنهبرداری به اشتباه اینقدر به کیانوش رستمی
میدان برای تاخت و تاز و بیحرمتی به جامعه وزنهبرداری نمیداد. امروز
میتوان کیانوش رستمی را کوبید، اما در اصل باید اصلیترین حامی او را
سرزنش کرد.
کیانوش رستمی باخت، بد هم باخت. با این حال نمیتوان مدال طلای او در
المپیک را فراموش کرد. نکته اینجاست که در همان روزهای بعد از المپیک علی
مرادی به عنوان رئیس فدراسیون باید او را جمع و جور میکرد و دیگر فرصت
توهین و تحقیر بقیه را به رستمی نمیداد.
مرادی این کار را نکرد، در عوض به او بیشتر میدان داد تا دیروز شاهد شکست
این قهرمان باشیم. جوانی که با خودخواهی و غرور به خود اجازه تغییر وزن
داد، یک وزن بالاتر آمد تا هم خود در مصاف با رقبای آماده آسیایی شکست
بخورد و تحقیر شود و هم ایران از کسب یک سکو و یک مدال بازبماند.
بدون هیچ تردیدی ادامه این روند باعث از دست رفتن یک امید، یک قهرمان و یک مدالآور برای وزنهبرداری و ورزش ایران خواهد بود.
کیانوش رستمی، مدالآور ایران در آسیا، المپیک و جهان است،، اما امروز اسیر
مشاورههای غلط، برنامهریزیهای نادرست و کبر و غروری شده که میتواند او
را برای همیشه از صحنه وزنه برداری حذف کند.
استارت این حذف تلخ هم بعد از المپیک زده شد، وقتی او در مسابقات جهانی
حرفی برای گفتن نداشت، وقتی در رقابتهای داخلی ضعیف حاضر شد و وقتی حتی در
رکوردگیری تیم ملی هم با پشتیبانی رئیس به خود اجازه غیبت داد.
او دیروز همه چیز را برای خود و ایران خراب کرد. دیروز صحنههای غمانگیزی
در کنار حرکات غرورآفرین سهراب مرادی دیدیم، صحنههایی که کیانوش رستمی
متکبرانه و به تنهایی میآمد، وزنه انتخاب میکرد و آنها را میانداخت.
صحنههایی که حاکی از شکست یک قهرمان، تحقیر یک مدالآور و محو یک جوان
بود. کیانوش را باید دریابید. او امروز بیشتر از هر زمان دیگری محتاج آغوش
باز وزنهبرداری برای بازگشت است. یکی باید پیدا شود و گوش این جوان مغرور
را بگیرد و او را به تیم ملی برگرداند.
امیدواریم این شخص بیاید و پیش از آنکه دیگران که تا امروز اسباب جدایی
رستمی را فراهم کردند، دست به کار شوند و برای همیشه قهرمان المپیک را از
وزنهبرداری بگیرند، کاری کند که کیانوش مغرور و شکست خورده دوباره همان
کیانوش رستمی سالهای قبل شود.