کد خبر: ۴۴۴۵۶۹
زمان انتشار: ۱۰:۲۲     ۰۹ مرداد ۱۳۹۷
براساس ماده «10» قانون پولی و بانکی کشور، بانک مرکزی مسئول تنظیم و اجرای سیاست پولی و اعتباری کشور است. در این قانون هدف بانک مرکزی ایران حفظ ارزش پول و موازنه پرداخت‌ها، تسهیل مبادلات بازرگانی و کمک به رشد اقتصادی کشور ذکر شده است.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فرهیختگان، براساس ماده «10» قانون پولی و بانکی کشور، بانک مرکزی مسئول تنظیم و اجرای سیاست پولی و اعتباری کشور است. در این قانون هدف بانک مرکزی ایران حفظ ارزش پول و موازنه پرداخت‌ها، تسهیل مبادلات بازرگانی و کمک به رشد اقتصادی کشور ذکر شده است.

ماده «11» این قانون وظایف و اختیارات بانک مرکزی را این‌طور برشمرده است: «تنظیم‌کننده نظام پولی و اعتباری کشور، انتشار اسکناس و سکه‌های فلزی، تنظیم مقررات مربوط به معاملات ارزی و تعهد یا تضمین پرداخت‌های ارزی، نظارت بر بانک‌ها و موسسات اعتباری، نظارت بر معاملات طلا و نظارت بر صدور و ورود ارز و پول رایج ایران.»

بر این اساس همان‌طور که متن قانون نشان می‌دهد، بانک مرکزی دو وظیفه اصلی سیاستگذار پولی و بانکی و نظارت بر آن را برعهده دارد. این روزها که نظام پولی و اعتباری کشور دچار تلاطم شده، این سوال مطرح است که ولی‌ا... سیف به‌عنوان رئیس سابق بانک مرکزی چقدر در تلاطم‌های ارزی امروز نقش دارد. به‌عبارت دیگر سیف به‌عنوان رئیس بانک مرکزی چه ابزارهایی در دست داشت که می‌توانست از آنها برای مهار تلاطم‌های ارزی امروز کشور بهره بگیرد.

همچنین سوال دیگری که این روزها ذهن اغلب فعالان اقتصادی و تقریبا همه مردم کوچه و بازار را به خود مشغول کرده این است که آیا آمدن عبدالناصر همتی به بانک مرکزی می‌تواند منجر به کنترل تلاطم ارزی کشور شود؟ «فرهیختگان» در گفت‌وگو با سیدبهاءالدین حسینی‌هاشمی، کارشناس مسائل اقتصادی و از مدیران بانکی کشور به این پرسش‌ها پاسخ داده است که متن آن در ادامه می‌آید. ‌
به‌عنوان اولین سوال تغییر رئیس‌‌کل بانک مرکزی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
بانک مرکزی نهاد و سازمانی است که سیاستگذار پولی و بانکی است که دو وظیفه مهم و بزرگ دارد؛ یکی سیاستگذاری و دیگری نظارت بر این سیاست‌ها. دوم اینکه ناشر اسکناس و بانکدار دولت است. این نهاد، نهاد مهمی است و همه‌‌جای دنیا این نهاد در اختیار دولت‌هاست و برای دولت به‌صورت مستقیم کار می‌کنند. 

دولت‌ها به کمک بانک مرکزی باعث رشد اقتصاد می‌شوند. شکوفایی اقتصاد و توزیع درست اعتبارات که بتوانند توانمندسازی انجام دهند. این وظایف بانک مرکزی است و باید با دولت هماهنگی و همکاری داشته باشند. استقلال بانک مرکزی به مسائلی که فقط به‌صرف اینکه منصوب رئیس‌جمهور است یا عزل و انتصاب آن با رئیس‌جمهور است، از اعتبار آن کم نمی‌شود یا به اعتبار آن اضافه نمی‌شود. 

این به سیاست‌های کلان هر دولتی و کشوری و به نظام‌بندی آن کشور برمی‌گردد. امیدواریم در مجموع کشور اعتقاد به نظام کارشناسی، ضوابط و مقررات علمی و اقتصادی داشته باشد که بتوانیم به امید خدا از امکانات خود نتیجه‌ای بگیریم.

در اینجا سوالی که پیش می‌آید این است که آیا اشخاص و مدیران خود به‌تنهایی می‌توانند در موضوع تلاطم ارزی تاثیر‌گذار باشند؟
البته که تاثیر‌گذار هستند. شخصا تغییر رئیس بانک مرکزی را بسیار مثبت ارزیابی می‌‌کنم. به هر حال تیم قبلی عملکرد خوبی نداشت، به‌طوری که در دوره آقای سیف یک دیدگاه کارشناسی که بر سیاست‌های پولی و بانکی و نظارتی حاکم باشد، شاهد نبودیم.  اولین قولی را هم که داده بودند یکسان‌سازی نرخ ارز بود. این بستگی به شخص دارد و به استقلال آن بستگی چندانی ندارد. یکسان‌سازی نرخ ارز می‌توانست کمک بزرگی کند که بحران ارزی امروز را نداشته باشیم.

می‌توانست کمک کند که سالی 50 میلیارد دلار ارز را زیر قیمت نفروشیم و کسری بودجه بیاوریم و بعد دولت از بانک مرکزی استقراض کند و خود و اموال خود را نیز ارزان بفروشد و جبران کسری بودجه و تورم ایجاد شود. من فکر می‌کنم آقای دکتر همتی با توجه به اینکه کاملا به اقتصاد ایران تسلط دارد و آشناست، سمت‌ها و تجربیات بسیار ارزشمندی دارد و هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه اقتصادی سرشار از تجربه و کارآمدی است. همچنین در زمینه پولی، بانکی و بیمه آشناست و اشراف کامل دارد. ایشان اقتصاد خوانده، آشنایی کامل و جسارت در تصمیم‌گیری‌ها دارند. ایشان حتی در شرایط استقلال نصفه و نیمه بانک مرکزی هم توانا هستند.

در دوران آقای سیف مثلا بحث ارز 4200 تومانی از طرف دولت و آقای جهانگیری اعلام شده است. از سوی هیات دولت تصویب شده و خیلی تصمیم شخصی آقای سیف نبوده است.
بانک مرکزی کشور را در جایی که نرخ ارز در همان زمان 6 هزار تومان بوده برده است که آقای جهانگیری 4200 تومانی اعلام کردند که مبنای آن کارشناسی نبود. باید بانک مرکزی نظر کارشناسی دهد که نرخ ارز مثلا چقدر باشد. نرخ ارز چرا باید دونرخی باشد.

دکتر جهانگیری فقط به‌خاطر اینکه جلوی آن افسارگسیختگی و بحران را بگیرد، دلار را 4200 تومان اعلام کرد. جهانگیری می‌خواست بگوید ما چنین سیستمی داریم. اما قبل از اعلام دلار 4200 تومانی نیز بانک مرکزی برنامه‌ای نداشت و دوماهی بود که ارز نوسان داشت.

در مجموع شما این تغییر را مثبت و رو به جلو می‌بینید؟
من تغییر را به چند دلیل مثبت می‌بینم. به‌دلیل اینکه شرایط بیرونی هم در بحران اقتصادی دخیل بود و فقط شرایط درونی نبود ولی این تیم با توجه به کل جریاناتی که گذشت، نارضایتی که مردم داشتند به هر دلیلی، بعضی‌ها به‌حق یا ناحق از چشم بانک مرکزی می‌دیدند، شرایطی بود که این آقایان ‌انگیزه و روحیه و هیچ ابتکار دیگری نداشتند. به قول آقای سیف که اعلام کرده بود من ماندم با ارز چه کار کنم.

تغییر که حتما ضروری بود؛ در این اصلا شکی نیست.
تغییر رئیس بانک مرکزی ضروری بود که کس دیگری بیاید، همه کارشناسان بر این امر متفق‌القولند که سیاست‌های پولی درست نبود، سیاست‌های بانکی مخصوصا در بانک مرکزی کار‌آمد نبود که به هر حال شاید یک تجدیدنظر یا یک بازخوانی بشود یا یک تغییری در سیاست‌ها یا نگرش جدیدی در سیاست‌های پولی و نظارت در بازار پول و سرمایه رخ دهد. 

مدیریت موسسات مالی غیرمجاز به هر حال بانک مرکزی یک بخشی را برای سامان‌دهی آنها تلاش کرده ولی واقعا بحران آن دامن اقتصاد را گرفته است.

چه‌بسا به نظر من می‌شد که همان موسسات خود اموال و دارایی‌ها را پول کنند و پول سپرده‌گذارها را برگردانند تا جایی که آنها خلع ید شوند و دولت بیاید و امور آنها را برعهده گرفته، اموال مردم را به آنها بازگرداند. اما درنهایت اعتماد هم از بین رفت و هم دولت مجبور شد پول بانک مرکزی را در اختیار بعضی از بانک‌ها بگذارد که پول سپرده‌گذار‌ها را پرداخت کنند.

یک عده از کارشناسان می‌گویند آخرین باری که نقدینگی اعلام شده بیش از هزار و 500 میلیارد بود الان هم اعلام می‌کنند که بیشتر هم شده است. می‌گویند هزار و 700 هزار میلیارد تومان است.

بعضی‌ها می‌گویند که هیچ‌کس دیگر قادر به انجام کار نیست. هرکس بخواهد کاری کند باید حتما این نقدینگی هدایت شود. در غیر این صورت واقعا شرایط سخت است.

ما یک نقدینگی لجام‌گسیخته داریم و حجم نقدینگی ما به‌شدت بالاست. مطابق با آن رشد اقتصادی یعنی رشد تولید خدمات نداشتیم، این افزایش نقدینگی و قدرت اقتصادی بانک‌ها مخصوصا با کسری بودجه‌‌ای که دولت دارد، استحکام سیستم مالی کشور را ناقص کرد. به این نقدینگی، نقدینگی اقتصاد آزاد می‌گویند.

  تحریم وجود داشته و ممکن است تشدید شود، در داخل هم برخی نارضایتی‌ها، اعتراضات و خواسته‌های به‌حقی وجود دارد؛ همین کم‌آبی خودش یک مساله است. محیط‌زیست یک مساله است.

نظام بانکی یکی از چالش‌هایی است که داریم و بیکاری، همه اینها مساله است.  به هر حال ما این محدودیت‌ها را داریم. خیلی از کشورها نیز مانند ما این مسائل را دارند. ما باید با تدبیر، نظر کارشناسی، استفاده از مشورت‌های کارشناسی و خرد جمعی بهترین و کوتاه‌ترین راه را برای پیشبرد اقتصاد انتخاب کنیم. من در تیم قبلی بانک مرکزی متوجه شدم که اینها نیازمند مشورت هستند. تقریبا سیاست‌ها همه دستوری بوده است. شما توجه کنید کجای قانون ما آمده است که نرخ سپرده باید چقدر باشد.

تیم قبلی آقای سیف در بانک مرکزی چه کرد؟
آقای سیف در سیاست‌های پولی گفتند نرخ سپرده‌ها را کاهش دهید و نرخ 25 درصد سپرده را به 10 و 15 درصد رساندند. نمی‌دانم واقعا سیف متوجه این امر نبود که یک سود بانکی وجود دارد که سال‌ها سد نقدینگی ویرانگر را کنترل کرده است؟ سیف یعنی نمی‌دانست که سرریز این منابع عظیم نقدینگی کجا خواهد رفت؟ 

یک بازارسازی و شایعه‌سازی، جوسازی، یک جرقه باعث شد که بحران در بازار سکه و ارز به وجود بیاید. در حالی که این بحران‌ها با پول صورت گرفت. پول اگر جلوی سد سود سپرده بود حالا به هر دلیلی این اتفاق نمی‌افتاد. من با زیاد و کم بودن نرخ سپرده کاری ندارم ولی باید فکر عواقب آن را نیز می‌کردیم.

تمام کارشناسان گفتند اگر سود بانکی را به‌یک‌باره پایین بیاورید دو تا سه‌ماه دیگر دچار بحران در مابقی بخش‌ها خواهید شد. ارز دچار مشکل شد. بخش ارز در طلا، سکه، ماشین و کالای وارداتی تاثیر گذاشت. نرخ ارز از سوی دیگر یکسان نشد. همه پول‌ها را از بانک گرفتند، رفتند از بازار ارز تهیه کنند. حالا یا کالا بیاورند یا پول خود را به دلار تبدیل کنند و در بازار غیررسمی به فروش برسانند. این سیاست غلط، بازار را دچار بحران کرد.

امیدواریم با آمدن آقای همتی یک مقداری اصلاح شود.
نمی‌خواهم بگویم با این تغییر بهشت خواهد شد و گل و بلبل می‌شود ولی با شناختی که من از دکتر همتی دارم، با شناختی که ایشان از اقتصاد ما دارد، با توجه به اینکه ایشان یک اقتصاددان هستند و خودش مشکلات را دیده، می‌تواند راهکار بهتری برای بهبود اقتصاد داشته باشد. باید تیم‌ها و نگاه‌ها عوض شود.

ایشان با برنامه قبلی انتخاب نشده است. درست است که قرار بوده سفیر چین شود؟
بله، جزء کاندیداها بوده ولی چون به درازا کشید، ایشان به‌عنوان سفیر به چین رفتند و درنهایت به گزینه بهتری از آقای همتی نرسیدند. البته به جز آقای همتی، گزینه‌ها و افراد خوب دیگری نیز مدنظر بودند اما من فکر می‌کنم ایشان با اعتقادی که به نظرات کارشناسی دارند، گزینه خوبی هستند.

خیلی اشکالات وجود دارد، کارشناسان و مجلس در یکسان‌سازی نرخ ارز یک نظر داشتند که باید انجام شود. زمانی که مابه‌التفاوت نرخ ارز دولتی و ارز غیردولتی 500-200 تومان بود، به نظر شما نمی‌شد نرخ ارز را یکسان کرد که الان سه برابر نشود؟ این موضوع امروز کار را خیلی سخت‌تر کرده است.

  وقتی کسری بودجه و منابعی دارید باید ارزان‌تر بفروشید؟ هر عقل سلیمی می‌گوید باید به قیمت بفروشید. هرجایی می‌خواهید یارانه دهید و کمک کنید می‌توانید از محل فروش به آن قسمت کمک کنید. چرا به همه مثلا خریدار پورشه و بنز، ارز ارزان بدهید؟

شما برای واردات قطعات ‌خودرو بدهید که مردم عادی سوار می‌شوند و استفاده می‌کنند، اما اگر کسی می‌خواهد پورشه سوار شود، باید با ارز غیردولتی آن را تهیه کند.  اولین شعاری که آقای سیف در زمان ورود به بانک مرزی داد این بود که 6 ماه دیگر ارز را یکسان می‌کنیم. شرایط هم آن زمان خوب بود، هم درآمد ارزی خوب بود و هم تحریم نداشتیم و دولت اوباما سر کار بود، نفت را خوب می‌فروختیم و فاصله بین ارز دولتی و ارز بازار آزاد کم بود.

البته منتظر برجام بودند. بعد از برجام تصمیم گرفتند.
اصلاحات اقتصادی را می‌توانستیم انجام دهیم. هر کشوری باید اصلاحاتی در هر زمانی داشته باشد، یعنی باید دائمی باشد. آن رفورم اقتصادی باید وجود داشته باشد.

سیستماتیک و کلاسیک و براساس فرمول و برنامه چندین‌ساله نیست. اقتصاد برمبنای شرایط روز است و وقتی مولفه‌های اقتصادی مثل واردات، صادرات، الگوی مصرف، سرمایه‌گذاری، سرمایه خارجی، سرمایه داخلی، مسائل سیاسی و... تغییر می‌کند، باید سیاست‌های اقتصادی خود را تغییر دهیم. قطعا بعد از توافق برجام اولین کاری که انجام می‌دادیم یکسان‌سازی نرخ ارز بود.

باید از سیاست‌های دستوری در نظام بانکی جلوگیری می‌کردیم. باید شرکت‌ها، بانک‌ها و موسسات غیرمجاز را موظف می‌کردیم از محل همان دارایی‌هایی که از محل سپرده‌های مردم به دست آوردند، پول تهیه کنند و پول سپرده‌گذارها را بدهند.

اینکه بانک مرکزی بیاید از خزانه دولتی پول سپرده‌گذاران موسسات مالی را بدهد، این ضرر بزرگی است که به مردم و اقتصاد تحمیل شد.  باید مهلت می‌دادیم آنها با مردم تسویه‌حساب کنند.

همان‌طور که سال‌ها اجازه دادیم جلوی چشم بانک مرکزی از مردم پول بگیرند. اگر کسی دکه سیگارفروشی کنار خیابان بزند می‌تواند آنجا تا صبح بدون مجوز کاسبی کند؟ قطعا سراغ آن خواهند آمد. چطور می‌شود یک موسسه غیرمجاز بیاید و 500 شعبه بزند و مدت‌ها کار کند و بحران ایجاد کند و درنهایت گردن‌کلفتی هم بکند.  اینها نشان می‌دهد کار خود را به‌درستی انجام نداده‌ایم.

نمی‌خواهم بگویم همه گناه‌ها گردن بانک مرکزی بوده ولی به‌عنوان کارشناس بانکی فکر می‌کنم سیاستگذاری پولی و ارزی ما درست نبوده و مشورت‌پذیری هم در بانک مرکزی وجود نداشت و این باعث شد بانک مرکزی حرف کسی را نشنود و راه خود را برود و متوجه اشتباهات خود نشود.

منبع: فرهیختگان
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها