بسمه تعالی
اعضای محترم شوری عالی انقلاب فرهنگی
سلامعلیکم ؛
ما جمعی از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی اصفهان بهعنوان یکی از دانشگاههای صنعتی و پیشرو کشور، بنا به آنچه در آینهی واقعیات صحنهی دانشگاهی و آکادمیک کشور مشاهده میکنیم، مُترصد فرصتی بودیم تا مسائلی را با شما درمیان بگذاریم. پس از مطلع شدن از بازنشسته کردن استاد فرهیختهی دانشگاه صنعتی شریف لازم دانستیم تا تحلیلمان از صحنهی فعلی نهاد علم، بهعنوان کسانی که در میدان عمل و کارزار اصلی صنعت و دانشگاه در حال فعالیت هستند را به سمع و نظر شما برسانیم.
1- اکنونکه بیش از 150 سال از تأسیس دارالفنون گذشته و نظام آموزش عالی وارد کشور شده و مهندسان و اندیشمندان فراوانی تربیتکرده است و تلاشهای بالنسبه مهمی توسط دانشمندان و پژوهشگران کشور صورت گرفته، همچنان کُمیت علم و فناوری در کشور میلنگد و ایران که از دیرباز پای درمسیر ترقی گذاشته، همچنان در عِداد کشورهای توسعهنیافته است. مراد از توسعهنیافتگی حالت کلی و روحِ حاکم بر مناسبات و سیاستهای علمی و محیطی بایر و غریب است که رشد و بسط علم در کشور را با دشواری مواجه کرده است. در این مجمل قصد انکار و نادیده گرفتن تلاشها و زحمات پژوهشگاهها و دانشمندان و اساتیدی که مقطعی باعث رشد و پیشرفت کشور شدهاند را نداریم و سهم اثرگذاری این عزیزان محفوظ است.
2- اما آنچه قابلتوجه است و زنگ خطری بزرگ را به صدا درآورده، اصرار به طی کردن این مسیر به همان نحو سابق و عدم تفکر و تدبر در این راه طی شده، و تن دادن به بدیهیات زمانه و کشور است. بهگونهای که هرگونه شک و تردید در این مسیر سریعاً نادیده گرفته میشود. علیرغم پیشرفتها و تلاشهای بالنسبه مهم و قابلستایشی که در این راه صورت گرفته و به پیشرفت در علومی چون نانو، بیو، هستهای و ...انجامیده، نشانگرهایی مهم قابلمشاهده است که از گسیختگی و جدابودگی اجزا و نهادهای مختلف و متولی امر، و یک نوع بیتعادلی خبر میدهد که وضعیتی نامساعد و نا به سامان جهت رشد طبیعی و بسط ارگانیک علم در کشور را رقم زده است. هرچند بر روی مسائلی چون تعداد انصرافیهای رشتههای فنی و علوم انسانی و میزان بازدهی کلاسها و کارگاههای آموزشی و دهها معضل دیگر کار جدیِ آماری و جامعهشناسی صورت نگرفته اما این نشانگرها که حاکی از نامشخص بودن و سردرگمی و بی افقی در مناصب تصمیمگیری و مدیریتی کشور است تاکنون فرصت و استعدادهای زیادی را جهت پیشرفت کشور، از بین برده و ضربات غیرقابل جبرانی به انگیزهی جوانی دانشجویان زده است. با این وجود هنوز فرصتها و منابعی بسیاری است که اگر تدبیری جهت استفادهی از آنها صورت نگیرد آیندهی کشور بهشدت تحت تأثیر این سوء مدیریتها قرار میگیرد. ازجملهی این نشانگرها میتوان به کاهش شدید داوطلبان رشتههای فنی و مهندسی و علوم پایه اشاره کرد که حاکی از یک نوع بیانگیزگی در این رشتههای بسیار حیاتی جهت پیشرفت کشور است، بیانگیزگی تعداد زیادی از دانشجویان فنی و علوم انسانی بعد از ورود به دانشگاه و یا مهاجرت به خارج از کشور و عدم بازگشت به علل گوناگون، بی نسبتی حرفهی تعداد زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاهی با رشتهی تحصیلیشان، آمار بالای بیکاری در صورت نیاز کشور به متخصصان فنی و علوم انسانی و انصراف قابلتوجهی از دانشجویان ارشد اشاره کرد.
3- یکی از عوامل مهم این بیتعادلی و بیثمر شدن کوششها و تلاشها، عدم تفکر به بدیهیات و نبود جو و اتمسفری برای رشد و بارور شدن علم در جامعهی ایران است. بدیهیاتی که هیچگاه حاضر نیستیم به خود رنج تفکر به آنها را بدهیم و یا از حاصل فکر و دسترنج دانشمندی که در حال تفکر به این مسائل هستند استفاده نماییم. بهعنوانمثال گویا برای نظام آموزش عالی و تصمیم گیران متولیان آموزشی این امری بدیهی است که باید تعداد زیادی مهندس با هر جنسیتی هرساله در همهی رشتهها با یکروند ثابت و بلکه افزایشی وارد دانشگاه شوند. قصد ما از طرح این بحث انکار لزوم پرداختن به رشتههای فنی نیست بلکه باید به این مسئله اندیشید که چرا طبق آمار تعداد مهندسان کشور به نسبت سایر کشورها بسیار بالاتر است اما وضعیت صنعت کشور تا این حد نابسامان است و نمیدانیم که از تربیت این تعداد مهندس چه میخواهیم تا بدین گونه دانشگاه را نهادی قرار نداده باشیم تا عدهی زیادی جوان جویای کار، دیرتر وارد بازار کار شوند، و یا هنگامیکه وارد صنعت یا حرفهای شدند، از علم رسمی و آکادمیکی که در چندین سال با زحمت و رنج و بهایِ متاع ارزشمند جوانی و صرف سرمایهی کشور حاصل کردهاند، اندک استفادهای نبرند. یا اگر مشاهده میکنیم که پژوهش، پروژه یا پایاننامههای اغلب دانشجویان و اساتید، بیشتر زینتی و از روی عادت، وسیلهای جهت ارتقای شغل و جایگاه تحصیلی و موقعیت و نه برای حل مشکلات و نیازهای کشور قرار دادهشده، اگر مشاهده میکنیم که دانشگاه کمتر نیازی به دانشجو دارد و شاهد غیبت مکرر دانشجویان و بیانگیزگی اساتید هستیم و جالبتر آنکه برای نهاد دانشگاه هم این امر یا اهمیت ندارد یا اگر اهمیت پیداکرده است تنها با اعمال زور و حضوروغیاب در پی رفع آن هست، اگر تقریباً هیچ تغییری در شیوهی آموزش سیستم آموزشی مشاهده نمیکنیم و درس دادن در کلاسی که هیچ شخصی حضور ندارد با کلاسی که در آن دهها دانشجو حضور دارد تفاوتی ندارد و درس دادن و درس خواندن یک عادت بی افق شده است که باید انجام بپذیرد، اگر شاهد تخلفات بیشمار علمی، خریدوفروش پایاننامهها و مقالات علمی هستیم و علم را نه برای خود علم که تنها ابزاری جهت رفاه شغلی و ایجاد طبقات مختلف اجتماعی قرار دادهایم و جایگاه علم و عالم را بهشدت تنزل دادهایم، اگر مشاهده میکنیم که معیار و نوع ارزیابی اساتید را مقالات ISI تشکیل میدهد بیآنکه بپرسیم این مقالات چه نیازی از نیازهای مردم کوچه و بازار را رفع میکند و در یک جمله اگر شاهد آن هستیم که *دانشگاه به اقتضای طبیعتش عمل نمیکند* باید قدر اساتید و متفکرانی که ما را دعوت به تفکر در این وضعیت نا به سامان میکنند را بیشازپیش بدانیم و با نقد صحیح و تلاشی گسترده، عزم عبور از این وضعیت را نماییم.
4- نبود جوی مناسب جهت بارور شدن علم تنها به جدا افتادگی واژههایی چون دانشگاه، دانشجو، صنعت و جامعه محدود نمیشود. نبود این فضا و اتمسفر مسبوق به دیدن همهی مسائل با عینک سیاسی و نگاههای ایدئولوژیک است. همین اتمسفر است که در آن، قدر فعالیت دانشمندان و دلسوزان به چیزی گرفته نمیشود و بهراحتی آنان را کنار میزند. همانطور که مستحضرید یکی از اساتید ارزشمندی که علاوه بر جایگاه علمی بسیار ممتازی که دارند، با انجام فعالیتهایی چون راهاندازی گروه فلسفه علم دانشگاه شریف، حضور در دانشگاههای مختلف، تربیت شاگردانی توانا و انجام تلاش های خستگی ناپذیر جهت شکلگیری محیطی مناسب برای رشد علم، و فرهنگی که در آن با نقد، علم بارور میشود، در حال انجام وظیفه هستند تا ما را دعوت به تفکر به این بدیهیات نمایند، دکتر گلشنی هستند. خبر بازنشستگی چنین دانشمند پرتلاشی، هرچند که از طریق مجاری قانونی اتفاق افتاده باشد، نگرانی دلسوزان این کشور را بسیار بیشتر کرده است. چراکه به اذعان خیل عظیمی از کارشناسان و دلسوزان، در کشور ما عدم شایستهسالاری در بسیاری از نهادها غوغا میکند. بازنشسته کردن شخصیتهایی چون دکتر گلشنی که خود باهمتی وصفناپذیر، تمایل به ادامهی فعالیت علمی و فرهنگی دارند، این گمانه را قوت میبخشد که مسئولین بالادستی برای انتصاب مدیران و مسئولین زیردست، به دنبال عالمترین و شایستهترین افراد نیستند بلکه دنبال انتصاب فردی هستند که نفع شخصی یا حزبی و سیاسی آنها را به بهترین نحو تأمین کند و همچنین اگر مسئولی برخلاف سلیقه شخصی و سیاسی مدیر بالادست خود عمل کند، در اکثر اوقات علیرغم شایستگیهایش، بهراحتی خانهنشین خواهد شد و این همان اتمسفری است که روح علم را به مسلخِ کوتهبینان میبرد.
5- این وضعیت اسفبار علمی در کشور که باعث شده در غالب علوم ازجمله علوم انسانی تقلیدکننده بوده و هیچگونه تولیدی در علم نداشته باشیم، به علت همین سیاسیکاریها در جریان علمی و دانشگاهی کشور است. بازنشسته کردن دکتر گلشنی علیرغم شایستگیهای علمی او، گمانهی حاکم بودن اغراض سیاسی و نگاههای ایدئولوژیکی بر انتصابها حتی در اصلیترین دانشگاه کشور و بیارزش بودن علم و عالم برای مسئولین کشور را تقویت میکند. آیا با بازنشسته کردن اساتیدی که نقدهایی به روند حاضر دارند این مسئله که مسئولان کشور علم و عالم را برای خوشآمد اصحاب قدرت و پیش برد اغراض سیاسی خودشان میخواهند و کسی که در این راستا نباشد علیرغم تواناییها و شایستگیهای علمی، برایشان اندک ارزشی ندارد را تقویت نمیکند؟ با این نوع برخوردها بر همگان اثبات میشود که علم و عالم برای مسئولین ما اندک اهمیتی ندارد مگر اینکه در راستای تقویتِ قدرتِ قدرتمدارن و اغراض سیاسی آنها باشد.
6- اینکه در کشورمان شاهد افزایش روزافزون مشکلات مردم و مسائل جامعه هستیم، بهاینعلت است که بهجای آنکه سیاستمداران در مقابل دانشمندان زانو بزنند و از آنها درباره مسائل و مشکلات کشور راهحل بخواهند، به دغدغههای حزبی و سیاسی خود مشغولاند و این دانشمندان و عالمان هستند که علیرغم سنگاندازیهایی که در مقابلشان میشود، باید در مقابل سیاستمداران زانو بزنند و به ذلت و خواری بیفتند تا حرفشان را به گوش آنها برسانند و البته مسئولین هم در لابهلای دغدغههایشان شاید گوشه چشمی به حرفهای دانشمندان داشته باشند.
7- متأسفانه در کشور ما وضعیتی حاکم است که اگر دانشمندی درباره اصلاح و بهبود اوضاع بخشی از کشور راهحل و ایدهای نو داشته باشد، بهجای آنکه مسئولین و سیاستمداران از تفکرات آن عالِم استفاده کنند، سعی در خاموش کردن صدای او دارند تا مبادا مشروعیتشان به خطر افتد یا از قدرت و نفوذ آنها اندکی کاسته شود. طبق تصریح جناب آقای دکتر گلشنی و بسیاری از دانشمندان بزرگ، جریان علمی هم در دنیا و هم در تاریخ اسلام، برای پیشروی خود همواره توأم با انتقاد از نظریات علمی و اصلاح روندها و روشهای موجود بوده است. لذا برای پیشرفت علمی در هر جامعهای نیازمند رویکرد انتقادی به روشها، سیاستها و نظریات گذشته و موجود است. وقتی در بهترین دانشگاه کشور، وقعی به انتقادات شخصیتی چون دکتر گلشنی از طرف مسئولان دانشگاه نهاده نمی شود و بازنشسته کردن ایشان در برهه ای رقم می خورد که انتقاداتی به فضای علمی دارند، ما چگونه میتوانیم به پیشرفت علمی کشور از طریق انتقاد از روندها و نظریات موجود امیدوار باشیم؟ آیا این مایهی شرمساری نیست که یکی از بهترین اساتید، در ایران علیرغم میل خودش بازنشسته میشود؟ آیا برای بیان وضعیت اسفبار مدیریتی، سیاسی، علمی و دانشگاهی کشور همین یک اتفاق کافی نیست؟ سِر این چیست که هر مدیری از هر یک از دو جناح سیاسی موجود که در چند سال گذشته در نظام دانشگاهی ما بر سرکار آمده انتقادات دکتر گلشنی را برنتافته و حکم به بازنشسته کردن ایشان داده است؟
8- اعضای محترم شوری عالی انقلاب فرهنگی
عقیده ما بر این است که فضای مدیریتی، علمی و دانشگاهی کشور نیازمند تحولات اساسی و جراحیهای عمیقی است که لازمهی آن، عزمهای راسخ، تلاشهای جهادی و مدیریتهای جوان و تحولخواه است. لازم است افراد دانشمندی به مدیریت نقاط حساس گمارده شوند که قدر و ارزش علم و عالم را بشناسند و در برابر افراد دلسوز و دانشمندی مانند دکتر گلشنی اینچنین سنگاندازی نکنند. درخواست ما این است که علاوه بر جلوگیری از بازنشستگی استاد گرانقدر جناب آقای دکتر گلشنی و بهکارگیری ایشان در سمت استادی دانشگاه، بسترهای لازم را برای استفاده از ظرفیتهای عظیم این استاد و شنیده شدن بیشترِ انتقادات و اجرایی شدن پیشنهاداتِ ایشان در سیاستهای علمی کشور فراهم نمایید.
والسلام علی من التبع الهدی
رونوشت به جناب آقای دکتر غلامی وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری
فهرست اسامی صد نفر اول امضا کنندگان نامه جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان خطاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی
1- علی مهاجری امیری، کارشناسی مهندسی مکانیک بیوسیستم
2- مسعود اسدی، کارشناسی مهندسی برق الکترونیک
3- عرفان داداشی، کارشناسی مهندسی مکانیک
4- محمدجواد استیری، کارشناسی مهندسی مکانیک
5- محمدمهدی قادری، کارشناسی مهندسی مکانیک
6- شمسالدین شریعتی، کارشناسی مهندسی صنایع
7- امیرحسین فتحی، کارشناسی مهندسی مواد
8- طاها زند کریمی، کارشناسی مهندسی برق
9- محمدرضا موسائی، کارشناسی مهندسی عمران
10- هادی زحمت کشان، کارشناسی مهندسی مکانیک
11- معید شایستگان، کارشناسی مهندسی معدن
12- مهدی میرجلیلی،کارشناسی مهندسی عمران
13- مهدی نعمتی زاده،کارشناسی مهندسی شیمی
14- اشکان شاهمحمدی،کارشناسی مهندسی معدن
15- حسن احمدی،کارشناسی مهندسی صنایع
16- حسین احمدی، کارشناسی مهندسی صنایع
17- محمدعلی صداقت، کارشناسی مهندسی برق
18- جلیل هادیان، کارشناسی مهندسی صنایع
19- سیدمحمدرضا حسینی، کارشناسی مهندسی مواد
20- مبین اسمعیلی ، کارشناسی مهندسی مکانیک
21- فرشید خادمالرسول کارشناسی مهندسی کشاورزی
22- مهدی برزگر، کارشناسی مهندسی برق
23- محمدمعین جوادی، کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
24- حامد کاظمزاده اصطهباناتی، کارشناسی مهندسی صنایع
25- مصطفی نیروبخش کارشناسی مهندسی مواد
26- مجتبی یاسبلاغی ، فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی کشاورزی
27- سلمان همایونی، کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
28- محمدحسین فلاح فارغالتحصیل کارشناسی کامپیوتر
29- سجاد باقری، کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
30- عباس کاویان، کارشناسی مهندسی منابع طبیعی
31- محمدصادق فقیه، فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی مکانیک
32- هادی شریفی، فارغالتحصیل کارشناسی شیمی
33- علیرضا شاهپوری ،کارشناسی مهندسی مکانیک
34- محمدرضا نوری ،کارشناسی مهندسی برق
35- علیرضا شجاعی ، کارشناسی مهندسی معدن
36- امیررضا امیدی، کارشناسی مهندسی صنایع
37- مختار ناصری، کارشناسی ارشد مهندسی اکتشاف نفت
38- امین قاسمی حسینآبادی، کارشناسی مهندسی مکانیک
39- علی وطندوست کارشناسی مهندسی شیمی
40- علی سعیدی، فارغالتحصیل مهندسی معدن
41- پیمان کاظمی، کارشناسی مهندسی صنایع
42- محمد ابویسانی، کارشناسی مهندسی مکانیک
43- بهنام ابراهیمی، کارشناسی مهندسی معدن
44- حسین یاوری،کارشناسی مهندسی صنایع
45- پویا برگریزان،کارشناسی مهندسی نساجی
46- حسین کریمی، کارشناسی مهندسی برق
47- حسن کریمی،کارشناسی مهندسی برق
48- سینا محمدی، کارشناسی مهندسی صنایع
49- علی احمدی، کارشناسی مهندسی مکانیک
50- محمد صدفی، کارشناسی مهندسی مکانیک
51- محمدرضا پاکنژاد، کارشناسی مهندسی عمران
52- حسین مجیری، کارشناسی رشته آمار و کاربردها
53- حمزه لطفی، کارشناسی مهندسی برق
54- محمدصادق عاشوری، کارشناسی مهندسی صنایع
55- علیرضا مولوی نژاد، کارشناسی مهندسی معدن
56- رضا شربتی، کارشناسی مهندسی صنایع
57- علیرضا مهربان، کارشناسی مهندسی برق
58- زهرا محمدی، فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی صنایع
59- فاطمه عباسی، کارشناسی مهندسی فناوری اطلاعات
60- محسن ترکمن، کارشناسی مهندسی شیمی
61- محراب نورانی، کارشناسی مهندسی کامپیوتر
62- مهدی فروغی، کارشناسی مهندس عمران
63- امیرحسین رنجبر، کارشناسی مهندسی کامپیوتر
64- مهدی مالکی، کارشناسی مهندسی مکانیک بیوسیستم
65- نرگس کاظمی کارشناسی آمار
66- مریم عطاری پوراصفهانی کارشناسی آمار
67- نرجس صرامی کارشناسی ریاضی
68- انسیه مهاجری کارشناسی ریاضی
69- سمیه کمالی کارشناسی فیزیک
70- مطهره جهان فر کارشناسی فیزیک
71- علی حسین زاده، کارشناسی مهندسی صنایع
72- زینب حجر، کارشناسی مهندسی صنایع
73- سمیه فتحی، کارشناسی مهندسی صنایع
74- فاطمه مظاهری، کارشناسی مهندسی برق
75- مینا محمدی، کارشناسی مهندسی برق
76- احسان مردانی، کارشناسی ارشد مهندسی برق
77- کتایون عماد زاده، کارشناسی مهندسی برق
78- فرهاد بورانی، کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
79- اشکان ترابی، کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
80- نوشین افضلی، کارشناسی مهندسی برق
81- مهدی قربانی، کارشناسی مهندسی نساجی
82- محمدجواد پاکروان، کارشناسی مهندسی مکانیک بیوسیستم
83- محمدرضا جمشیدی، کارشناسی مهندسی کشاورزی
84- محمدمهدی عطار زاده، کارشناسی مهندسی مکانیک
85- رضا ندری، کارشناسی مهندسی شیمی
86- عباسعلی محسن زاده، کارشناسی مهندسی معدن
87- حامد ثنایی کیا، کارشناسی مهندسی مکانیک
88- علی ابویی، کارشناسی مهندسی کامپیوتر
89- سعید مسجدی، کارشناسی مهندسی برق
90- مهدی تقی فارغ، کارشناسی مهندسی مکانیک بیوسیستم
91- علی مقصودی، فارغالتحصیل کارشناسی مهندس شیمی
92- سیدحمزه حسینی، کارشناسی مهندسی مکانیک
93- امیرحسین حبیبی، کارشناسی مهندسی برق
94- رضا عباسی، کارشناسی مهندسی کامپیوتر
95- حامد محمدی، کارشناسی مهندسی صنایع
96- علی شیرازی، کارشناسی مهندسی برق
97- علیرضا خاکسار، کارشناسی مهندسی مواد
98- سجاد هادیان، کارشناسی مهندسی نساجی
99- فرشاد احمدی، کارشناسی مهندسی مکانیک
100- معین ایمانی، کارشناسی ارشد مهندسی مواد