پایگاه 598/ حسن رضایی: «فریب» را میتوان مهمترین شاخصه دنیای مدرن دانست. غربیها
نخستین بارقههای اعتراض به اغواگریهای کلان و دروغین مدرنیسم را درست پس
از آن نشان دادند که سیل خونهای ناشی از جنگ جهانی دوم، زمین اروپا را
داغ و ملتهب کرده بود. وجدان مردم اروپا به یکباره مرتعش شد. آنها بدرستی
احساس میکردند فیلسوفان عصر روشنگری- بخوانید تاریکاندیشی!- به مدت چند
قرن به آنها دروغ گفتهاند. آنها حالا در خود جهنم بودند و هیچ خبری از
«بهشت زمینی» فیلسوفان از دین بریده و ضدمذهب نبود. اینگونه پستمدرنیسم
جوانه زد! روح خشن، مستبد، منفعت محور و سلطهجوی مدرنیسم اما مهاجم تر از
آن بود که به کسی باج دهد. لذا پستمدرنها بیشتر به محیطزیست، معماری،
سینما، ادبیات و خلاصه هرآنچه جز «قدرت» بود(!) مشغول شدند و ماهیت و
ساختار قدرت در غرب، هر روز مدرنتر شد تا هر دم، وحشیتر و لجامگسیختهتر
شود.
بعدها افرادی چون فوکویاما، متاثر از همین استبداد مطلقه، بیاعتنا به
واقعیات لایههای درونی اجتماع غربی، متوهمانه خیال کردند «لیبرالیسم»
ایستگاه آخر بشریت- نه حتی غرب!- و همان «بهشت زمینی» موعود است. بعدتر
البته فهمیدند چقدر غلط کردهاند و گفتند که بله! غلط کردهایم! ما اما
گفتیم کمونیسم به موزههای تاریخ خواهد رفت و واقعا رفت! ما گفتیم اسلام
سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد و حالا «فوکویاما» هم میبیند که
انگار بله! راست است! ما گفتیم آمریکا قابل اعتماد نیست و دیدید که نبود!
حالا هم گفتهایم عمر نحس اسرائیل به بیش از 25 سال دیگر نمیرسد و منتظر
باشید که نرسد! ما پیرو آن پیامبری هستیم که وقتی دید یکی از اصحابش دامن
عبا را به دروغ جمع کرده تا اسب خیال کند علوفه دارد و جلو بیاید، او را از
این کار بر حذر داشت و فرمود: حتی به حیوان هم نباید دروغ گفت! دروغگویی و
خلف وعده لیبرالها در آمریکا، اروپا، ایران، اینجا و آنجا اما تمامی
ندارد. آنقدر که بوی لجن دروغگوییشان، جهان را برداشته است. در دنیایی که
لیبرالها کدخدای خودخوانده آن باشند، آلسعود رئیس شورای حقوق بشر سازمان
ملل میشود! آمریکا برای دموکراسی و حقوق بشر(!) به لیبی، عراق، افغانستان،
سوریه و ویتنام حمله میکند! و سلمان سعودی نگران سلامت مردم یمن است!
دولت برآمده از «تَکرار» هم ابداً وعده صدروزه نداده است! بگذارید البته
وارد مسائل خطرناک نشوم تا «وطن!» زنده بماند.... بیایید از این بگویم که
وجود رسوبات استعمارزدگی ناشی از قریب 2 قرن سلطه استعمار در این ملک،
مهمترین درد جامعه ما است. از این درد هولناک بگویم که سلبریتی ما فکر
میکند سقوط هواپیمای «تهران-یاسوج» و وقوع زلزله، ناشی از انرژی منفی شعار
«مرگ بر آمریکا» است که حالا به خودمان بازگشته است! نمیدانم اما انرژی
آن همه گردباد در ایالتهای آمریکا از کدام شعارها تامین میشود؟!
سلبریتیها اما باز هم صادقترین غربزدگان این کشور هستند. آنها گناهی
ندارند. تنها پیرو دروغ همگانی و استعماری «همه چیزهای خوب در غرب است»،
دوست دارند از «چیزهای خوب» حمایت کنند! لذا از دولتی حمایت میکنند که
خیال دوستی با کدخدا را به عنوان خزانهدار اصلی «همه چیزهای خوب» دارد.
تجربیات متعدد تاریخی اما به ما میگوید لیبرالهای تشکیلاتی و رسمی این
ملک، بسی دیکتاتورتر، بیرحمتر و دروغگوتر از اربابان غربی خود هستند یا
به قولی؛ سوپرلیبرالند! اینجا اگر کسی بخواهد-ولو به اندازه یک اظهارنظر
شخصی- همچون پستمدرنیستها از راه رفتهاش «پشیمان» شود، نهتنها حرفش
مسموع نیست که دیگر انسان هم نیست! پس چیست؟! شما پیشنهاد دهید! روزنامه
اصلاحطلب میگوید داستان همان داستان معروف است که «شهر که شلوغ شود؛
قورباغه هم هفتتیرکش میشود» به همین زشتی، به همین پلشتی! این روزنامه طی
یادداشتی از تئوری قورباغهای لیبرالهای ایرانی رونمایی کرده است.
گزارشنویس این روزنامه غربگرا مینویسد: «سلبریتیها فقط به روحانی رأی
دادند و در نهایت حمایت مختصری هم در فضای مجازی کردند و حالا هم حق دارند
پشیمانیشان را علنی کنند. حمید فرخنژاد، رضا رشیدپور، سیروان خسروی، محسن
افشانی، مهدی فخیمزاده، نوید محمدزاده، مهدی پاکدل و علی کریمی از جمله
آنها هستند. میگویند وقتی عرصه سیاست از اهلش خالی شود، وقتی احزاب به
حاشیه رانده شوند، شهر شلوغ میشود و جا برای عرض اندام برخی باز میشود».
شرق البته به این حد دلش آرام نگرفته و در ادامه، گزارش چماقزنی برخی
سلبریتیهای تشکیلاتی نزدیک به خود را بر سر یک سلبریتی باصداقتتر از
دیگران هم روایت کرده تا به حساب خود شاهدی بر صحت «قورباغه» نامیدن
سلبریتیهای پشیمان آورده باشد. انگار همین دیروز بود که همین روزنامه از
جور کردن سلبریتیها توسط صالحیامیری ذوق میکرد، حالا اما ظاهراً تاریخ
مصرف آنها گذشته است! دروغگویی، استبداد رای، خلف وعده و در یک کلام،
«فریب» مهمترین جنس بساط لیبرالها در همه جای دنیاست!