به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598/ رضا احمد زاده؛
رصد فضای سیاسی کشور رایحه های نامطبوعی را علیرغم تحویل سال جدید و فرا
رسیدن بهار به مشام می رساند. البته این رایحه ها درست است که از زبانها و
دهانهای مختلف و بعضا متضاد از نظر فکری – سیاسی خارج می شود لاکن همه
آنها در یک محور به زبان مشترکی قابل تامل می رسند که می توان در یک واژه
خلاصه کرد و ان " بن بست سیاسی " است:
1- امروز کسانی این واژه را
بکار می برند که خود در مصدر قدرت و در مناصی مشاور و وزیر و وکیل حضور
دارند و تاکنون از تمام مزایای مالی و جایگاهی حکومتی نیز بهره ها برده
اند.
2- روایتی منتسب به مشاور حسن روحانی یعنی مرد در سایه دولت
اعتدال "حسام الدین آشنا" بگوش رسیده است به این صورت که وی در کلاس درس
خود میگفته که سیاستمدار قدرتمند کسی است که شرایط را بحرانی نشان دهد و
خودش را تنها شخصی که میتواند بحران را حل کند. دولتی که امروز تحت مشاورت
وی و ریاست حسن روحانی در پاستور مستقر شده است با گذشت تقریبا 5 سال و
دوره دوم حکومت خود در بی تحرکی و رها شدگی کامل بسر می برد نه توان جلو
رفتن دارد و نه توان بازگشتن به عقب -پشتیبان قوی ایشان یعنی هاشمی
رفسنجانی روی در نقاب خاک کشیده است- برجام نافرجام که قرار بود آبروی
جاودانی برای روحانی و تیمش بدنبال داشته باشد در بی آبرویی کامل توسط همان
تیم هسته ای به چالش کشیده می شود تا شاید بتوانند ننگ تاریخی ساده لوحی و
ساده انگاری خویش و بر باد دادن دستاوردهای هسته ای را از دامن خود پاک
کنند اما سخنان منتقدان یکی پس از دیگری به تحقق می نشیند و سایه جنگ از هر
زمانی به کشور نزدیکتر است و امکان دارد تا با حضور افراطیون نژاد پرست در
کاخ سفید آمریکا هر لحظه شیپور جنگ های نیابتی و حتی مستقیم بین ایران و
محور عربی – عبری – غربی در منطقه و جهان به صدا در آید. در نتیجه تنها
راهی که بنظر آقایان سیاست مدار! رسیده است بازگشت به همان شیوه خود زنی
قدیم و بالا گرفتن دست ها به نشانه تسلیم در برابر غرب و تقدیم فدیه ایی
گرانبها بنام "جمهوری اسلامی" در زیر پاهای آمریکاییها شده است لذا امروز
دولت روحانی تلاش می کند تا با حاشیه سازی های پیدرپی خود را "دولتی
قدرتمند معرفی کند که می تواند کشور را نجات دهد در حالی که در واقعیت امر
وادادگی دولت اتوماتیکوار کشور را به سمت بحرانی شدن هدایت خواهد کرد و
موج سواری "منجی گونه" برای دولت روحانی تنها راه ادامه حیات سیاسی و وادار
کردن انقلابیون به عقب نشینی در رفتار های منطقه ای و جهانی می باشد.
3-
زمانی ادعای بند 2 به واقعیت نزدیکتر می شود که زمزمه های ناکارآمدی نظام
بازهم مانند دوران دولت اصلاحات از یکی از مراکز تحت امر دولت و ساختار
درونی نظام سیاسی یعنی "مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جکهوری "بگوش می رسد.
یادمان نمی رود که این مرکز در دوران دولت اصلاحات از اتاق فکرهای مهم
جریان تحول خواه و برانداز نظام بود بطوری که بعدها در فتنه های 78 و 88
بسیاری از عناصر فعال این مرکز از ارکان اصلی "مرکز تحقیقات استراتژیک
ریاست جمهوری" در آن دوران بودند که در جریان اغتشاشات مختلف دستگیر،
محاکمه و محکوم به زندان هم شدندکه حواله کاربر گرامی به منابع موجود این
نوشتار را از بیان دوباره آن بی نیاز می سازد.لذا امروز هم ظاهرا این اتاق
متروک فتنه گران دوباره فعال شده است و نداهای "ناکارآمدی و بن بست سیاسی
نظام " در هماهنگی با خارج از کشور در پی القای موضوعی واحد هستند که به آن
اشاره شد.
4- با رصد بیشتر فضای سیاسی می بینیم که علیرغم نبودن
"جسم هاشمی رفسنجانی" وی همچنان در قالبی دیگر حلول کرده! و راهی را
میرود که ما در فتنه 88 شاهد آن بودیم. از جمله مسعود نیلی «مشاور اقتصادی
رییس جمهور» هشدار میدهد که «ممکن است اعتراضات دی ماه بیشتر و بزرگتر
شود و ابعاد وسیعتری به خود بگیرد» و اگر به آن توجه نشود «نتیجهای حاصل
میشود که همه از آن پشیمان خواهیم شد». این تهدید به اغتشاش و گسترش بحران
در حالی که دولت حسن روحانی خود مسبب اصلی بی برنامه گی و وادادگی در
برابر فشار تحریمی غرب بر معیشت و رفاه مردم است ما را به وجود برنامه های
هماهنگ شده در اتاق های فکری لانه کرده در بدنه دولت اعتدال حسن روحانی
رهنمون می سازد که باید ما را برای آینده ایی نه چندان دور برای مقابله با
بحران های فکر ساز و دست ساز بیگانگان و عاملان داخلی آنآماده تر سازد.
5-
دولتمردان منفعل و غرب باور تلاش دارند تا مرزهای بین حکومت و دولت را
بردارند به این معنی که پیروزیها ی کوتاه را بنام خود و شکست های فراوان
دولت را در یک پروپاگاندای رسانه ایی بنام حکومت القا کنند از جمله در این
رابطه محمد فاضلی رییس یک مرکز وابسته به حسامالدین آشنا مشکلات کشور را
یک «فیل» میداند که حکومت میخواهد آن را سوار یک «پراید» کنداما نمی گوید
که اقتصاد ایران بغیر از 8 سال دولت احمندی نژاد در مابقی دوران انقلاب
اسلامی در دست تحول خواهان غرب گرا بوده و "فیل پرورش یافته در طول 32 سال
گذشته آقای فاضلی در زیر دمش مارک "made in west" خورده است و انداختن
تمام سوء مدیریت ها و اختلاسها و رانت خواری ها و ... به گردن حکومت تنها
خودشان را توجیه می کند اما ملت هرگز عمل و گفتار مدیران تحصیل کرده غرب را
یکی نخواهند پنداشت.
6- البته در این پازل بازی سیاسی والقائ
روانی به ملت دیگران هم بیکار نبودند چه در داخل و چه در خارج. از جمله بی
بی سی فارسی (در مطلبی با عنوان «سال 96: خوشههای خشم» با استناد به حوادث
دیماه و اغتشاشات دراویش و اعتراضات انگشتشمار به قانون حجاب نوشت که
سال گذشته سال «خشم سیاسی و اجتماعی» بود که «راس هرم قدرت» را غافلگیر
کرد.) یا مصطفی تاج زاده و عمادالدین باقی صراحتاً از نیتهایی در داخل
کشور سخن میگویند که ایران را به سمت «سوریه» شدن پیش میبرد. محمود
احمدینژاد در نامه به رهبر انقلاب مینویسد «امید عمومی به اصلاح وضع از
طریق ساختارهای موجود به صفر نزدیک شده است. اکثریت قاطع ملت خواهان
تغییرات اساسی اند. عده ای به دنبال تغییر حتی با روش های خیلی تند و
درگیریاند و عده ای نیز از بیم تبدیل شدن به شرایط برخی کشورهای منطقه
[سوریه] و آسیب دیدن کشور و مردم، به دنبال روشهای دیگری هستند». اسفندیار
رحیممشایی علناً اعلام میکند که «زمستان» رو به پایان است و با آمدن
«بهار»، به زودی «مسئولان قضایی» در «پیشگاه ملت» مجازات خواهند شد.
در
مجموع هماهنگی این جریانات و عناصر بر سر یک استراتژی واحد انسان را بفکر
می اندازد که براحتی صداقت و دلسوزی آنان را نپذیرد و هر چه بیشتر با
شاقول "حق ولایت فقیه" ایشان را به محک درستی بکشاند.