کد خبر: ۴۳۹۹۶۵
زمان انتشار: ۱۴:۵۸     ۲۰ فروردين ۱۳۹۷
یادداشت؛
حسین شمسیان
تاجزاده در توئیتی کوشیده تقصیر گرانی دلار و بلبشوی اقتصادی را از سر دولت باز کند ، شعار «کی بود کی بود من نبودم » سر داده و دُن کیشوت وار توهم توطئه زده ، دولت پادگانی ساخته و...!

او در اصل دست و پا می زند تا از خودش رفع مسئولیت کند.می کوشد آدرس اشتباهی بدهد تا یادمان نیاید امثال او سینه چاک دولتی بودند که با کدخدا بست تا مشکل آب خوردن هم حل شود! دولتی که انرژی هسته ای را داد تا دلار ارزان شود و حالا نزدیک 6 هزار تومان شده!

البته تاجزاده حالا اینجوری نشده و عادتِ بدِ «قال گذاشتن» وسط معرکه ،از جوانی در او مانده !

اصغر آقا ،مرد با صفایی است که بعد از یک عمر زندگی در تهران، هنوز لهجه قشنگ ترکی دارد و به خاطر همین ،بین بچه محل هایمان به «اصغر تُرکه» معروف است. اوبچه محل قدیمی تاج زاده در خیابان صفاری سابق و شهید حداد عادل فعلی است . تقریبا پشت «کارخانه برق ادیسون»
اصغر ترکه خاطرات زیادی از تاجزاده داشت که چون نوعا خاص بود، لاجرم با ادبیات خاصی هم می گفت که قابل بازگو نیست!

از جمله می گفت:« هیچوقت به این مصطفی(تاجزاده)اعتماد نکن! قبل از پیروزی انقلاب ، ما با بچه محل ها با ساواک و گارد مبارزه می کردیم.مصطفی هم تازه از خارج آمده بود و خیلی ژست کار بلدی و مبارز بودن می گرفت،ما هم ساده به حرفش گوش می کردیم!ولی خودش یهو وسط کار می پیچید! آن روزها به ما می گفت برویم از پمپ بنزین خاوران بنزین بخریم تا کوکتل درست کنیم. با اینکه همه با هم بودیم، اما مصطفی با ما نمی آمد و جلوی سینما ساینا(سایه بعدی و تعطیل فعلی!) می ماند و با ما نمی آمد!وقتی می‌گفتیم بیا می گفت:شما بروید،من از این طرف خیابان مواظبتان هستم! ما می رفتیم و کنار پیاده روی خیابان 17 شهریور مشغول آماده کردن وسایل می شدیم که خیلی وقت ها ماموران گارد یا کلانتری می ریختند سرمان! اگر فرصتی پیش می آمد ،فرار می کردیم و گرنه درگیر می شدیم و اغلب کتک و باتوم سیری می خوردیم!وسط کتک خوردن می دیدیم،مصطفی با عینک خاصش،سوت زنان از کنار ما می گذشت و انگار نه انگار که با هم دوستیم وبخاطر حرف او داریم کتک می خوریم و انتظار داریم کاری برایمان بکند. خلاصه خیلی نامرد بود!»
حرف های اصغر ترکه تمامی نداشت و با یکی دوتا دیگر از بچه محل ها ،روبرو میکرد و آنها هم هرکدام به نوبه خود چیزهای تلخ تری می گفتند.

تاجزاده همان آدم است،همان آدمی که از روز اول می پیچید و مسئولیت هیچ چیز را به عهده نمی گرفت.

اگر اوضاع خوب باشد،او رئیس است و اگر بد باشد،اصلا او نقشی نداشته و تقصیر دیگران است!
او حالا گذشته اش را پنهان می کند و برای جوان بی خبر از هر جا،نسخه می نویسد و راهکار می دهد!



نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها