1. توجه به بخش خدمات از قبیل گردشگری و فنآوری اطلاعات در جای خود اهمیت دارد، امّا تولید اساس اقتصاد پویا و مقاوم است. تا ملّت ایران توانایی ساختن کالای با کیفیت صنعتی و پیچیده را بدست نیاورد، در اقتصاد بینالملل حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
2. سیاستهای حمایتی بی قید و شرط فعلی (برای مثال سیاستهای حمایتی از صنعت خودرو) بزرگترین ضربه را به اقتصاد کشور زده و میزند. به عبارت دیگر، هر حمایتی خوب نیست، چه بسا قطع بسیاری از سیاستهای حمایتی، بهترین و بزرگترین حمایت از تولید باشد!
3. در مورد الگوی مصرف مردم، نبایستی انتظار بیجا از مردم داشت. مصرف کالای بیکیفیت داخلی که ظاهرا قرار هم نیست بهبود یابد حمایت از تولید ملی نیست، کولی دادن به کلاهبرداران است. زنده کردن حس ملّیگرایی و حمایت از کالای ایرانی در مردم بایستی با جدیت دولت و تولیدکننده در بهبود کیفیت کالاها همراه باشد. اتفاقا تحقیقات نشان داده که شرکتها تنها زمانی که با بحران روبرو میشوند، به فکر سرمایهگذاریهای بلندمدت از جمله در راستای ارتقای کیفیت میافتند (به عبارت دیگر تحریم تولیدکننده بعضا موجب تغییر رویه و ارتقای کیفیت میگردد)
4. ایجاد شرایطی که در کشور جمله معروف "تولید که سود نداره" صادق نباشد، وظیفه دولت است. ساختارهای نهادی کشور بایستی به گونهای تنظیم شوند که تولید واقعا سودآور گردد تا سرمایه به سمت بازارهای کاذب و غیرمولد نرود. البته که بوجود آوردن چنین شرایطی کار آسانی نیست و نیاز به توانمندی بالای سیاستگذاری دارد.
5. دانشگاهیان و سیاستمداران بجای ترویج خصوصیسازی در بخشهای عمومی مانند بهداشت و آموزش، بهتر است ابتدا برای رها کردن بنگاههای تولیدی (از تولید بیسکوئیت فلان تا لاستیکسازی فلان) از دولت یا نهادهای شبه دولتی فکری کنند. خصوصیسازی مدارس وقتی تولیدی شیر و لوله و سرنگ دولتی و شبهه دولتی داریم، از پدیدههای عجیب روزگار است.
6. اگر چهار دهه اول انقلاب، تثبیت سیاسی نظام بزرگترین اولویت نظام بود، به نظر تولید کالاهای صنعتی که قابلیت رقابت و صادرات داشته باشد، بزرگترین چالش نظام در ده سال آینده خواهد بود.
7. در آخر توجه مردم و مسئولین را به نمودار صادرات به اصطلاح غیرنفتی جلب میکنم که واقعا مایه شرمساری و سرافکندگی است. به عبارت دیگر وظیفه ما در تقسیم کار جهانی شده تامین موارد خام و مشتقات نفت و گاز! از "هنر نزد ایرانیان است و بس" فقط هنرخام فروشی و منابع فروشی مانده است که تا دیر نشده بایستی این الگو تغییر کند.