رجانیوز - محمد مهدي تهراني: در شرایطی که اصولگرایان، پیروزی ملت در انتخابات مجلس نهم را جشن گرفته و به سمت ترسیم آرایش جدید سیاسی کشور و تقسیمبندیهای جدید در مناسبات سیاسی پیش میروند، فتنهگران هنوز درگیر دعوای زرگری بر سر ماجراي شرکت خاتمی در انتخابات هستند!
انتخابات مجلس نهم را میتوان نقطهي عطف معناداري در سپهر سیاسی ایران اسلامی قلمداد کرد؛ نقطه عطفی که با رقابت درون اصولگرایی و مشارکت 64 درصدی مردم، بیش از هر دورهی ديگري نيازمند تحلیل و تفسیر نخبگان است.
چگونه میشود حذف کسانی که سابقاً یک جناح کشور قلمداد میشدند، به افزایش رقابت و مشارکت در عرصه انتخابات منجر شود؟ چرا نیامدنها نه تنها مشکلی ایجاد نکرد، بلکه به گونهای معکوس اثر گذاشت؟ آرای خاکستری و منتقدی که جريان فتنه مدام از آن سخن میگفت، امروز در کدام سو قرار گرفته؟ سرّ رأیآوری انقلابیترها چیست؟ راز سر به مهر انتخابات مجلس نهم را چگونه باید تعبیر کرد؟
1- ذهنیتی که برای مردم از فتنه 88 باقیمانده در حکم تابوتی است که از پیکر بیجان اصلاحات جدا نخواهد شد. داد و فرياد هم نمیتواند پیکر اصلاحات را از این تابوت بیرون بکشد. امروز حتی "صراحت در برابر فتنه" به معیاری برای اعتماد به کاندیداهای اصولگرا تبدیل شده! هر کس که صریحتر بوده، جلوتر است. کسانی که دوپهلو بودند، مجبور هستند مدام عملکرد خود را توجیه کنند.
فتنه موسوی هر چه که بود، به نفع نظام تمام شد. فتنه 88 مردم را در مقابل عمق تفکر تجديدنظر طلبان و خارجنشینان بیدار کرد. اگر اصولگرایان، سالهای سال تلاش میکردند تا مردم را نسبت به این خطر و ماهیت واقعی تجديدنظر طلبان آگاه کنند، این قدر که موسوی توانست به این مهم کمک کند، توفیق نمییافتند.
2- واقعیت آن است که امروز قشر خاکستری هم جريان فتنه را بهعنوان جریانی نمیشناسد که به فکر مردم باشد و بتواند گرهای از مشکلاتشان بگشاید. از نگاه مردم، مسئلهي مورد نظر جريان فتنه، صرفاً قدرت است و در سپهر سیاسی کشور، دیگر محلی از اعراب ندارند. همواره برخی مدام اصولگرایان را از غول مشارکت میترساندند. اگر چه فتنهگران حضور مردم را بسته به تحریم كردن يان نكردن انتخابات از سوی خود میدانستند و میکوشیدند تا از کاهش مشارکت به عنوان ابزار فشاری علیه نظام بهره ببرند، در عين حال، نتیجهي انتخابات نشان داد كه در ایران، نه تنها در میان مردم، کسی معطل آنها نیست، بلکه مردم به کلی از اصلاحطلبان عبور کردهاند. انتخابات مجلس نشان داد كه آنقدر تنوع سلایق در میان اصولگرایان هست که جایی برای اصلاحطلبان باقی نماند.
3- حضور نيافتن جريان فتنه، رقابت را از خارج به داخل کشور کشید و این بار بهجای آنکه دعوا میان وابستگان فکری غرب و وابستگان فکری انقلاب و ولايت باشد، رقابت میان خوبها و خوبترها درگرفت. مردم فضایی سالمتر برای انتخاب را حس کردند. احساس کردند كه جنگ قدرت رخت از میان بسته و جنگ خدمت آغاز شده. در واقع نیامدن جريان فتنه، "امیدواری" بیشتر مردم و حضور پرشورتر آنان را موجب شد نه "دلسردی" آنان را.
4- اگر 9 دی، پايان فاز امنيتي و سياسي فتنه بود و نشان داد آنان نمیتوانند در عرصه سیاسی کشور با دیکتاتوری و برنتافتن رأی اکثریت همچنان آشوبآفرین باشند، انتخابات مجلس نهم، تکلیف فاز اجتماعی فتنه را هم به گونهای تمام عیار روشن کرد تا آنان که با حمایت BBC و VOA برای مردم تصمیم میگیرند، بدانند در ایران حتی در میان آرای خاکستری هم دیگر جایی برایشان وجود ندارد.
افزايش مشاركت در تهران از 32 درصد مجلس هشتم به 48 درصد در مجلس نهم كه به معني يك و نيم برابر شدن ميزان آرا و در واقع رشد 50 درصدي اعتماد مردم است، همين واقعيت را نشان ميدهد. آنهم در حاليكه جريان فتنه حدود سه سال بر طبل بياعتمادي مردم به انتخابات و مجريان آن و نبود سلامت در انتخابات كوبيده و غرب نيز با پژواك دادن به اين ادعاها، سنگينترين فشارها و تحريمهاي اقتصادي را نيز اعمال كردند تا مردم را به آيندهشان و توانايي نظام در مقابله با اين فشارها بدبين كنند و در نتيجه به كاهش حمايت و پشتيباني در صحنههاي حساس بيانجامد.
5- شرکت غیرمنتظره محمد خاتمی در انتخابات مجلس نهم به خاطر احساس خطر او از حذف شدن بود. او در واقع فضای سیاسی کشور و بیاعتمادی مردم به اصلاحات را دریافت اما این بیماري صرفا با حضور در انتخابات شفا پیدا نخواهد کرد. مردم چه خاتمی در انتخابات شرکت بکند و چه شرکت نکند، در میان خود جایگاهی برای او نمیبینند. مانور شرکت در انتخابات خیلی کوچکتر از آن است که بتواند اصلاحات را به جایگاهش بازگرداند. این مانور صرفاً برای وانمود کردن خارج نشدن از نظام کارآمدی داشت. نسخه حداقلی این بیمار، اعتراف با صدای بلند به اشتباههاي گذشته است نه قايم باشك بازي. جريان اصلاحات براي احياي مجدد، ندارد جز آنکه با صدای بلند بگوید اشتباه کردم و اشتباهاتش را جبران كند؛ يعني همان چيزي كه پيش از انتخابات نيز جمعي از دلسوزان انقلاب عنوان كردند اما جريان فتنه بهويژه طيف خاتمي و موسوي خوئينيها، با توهم نياز داشتن نظام به حضور آنها حاضر به اعلام اشتباهها و جبران آنها نشد و در نتيجه خود را از ظرفيت حضور اجتماعي نيز محروم كرد.
6- آقای هاشمی از همان روزهای فتنه تا کنون بر مدار بحران و نارضایتی مردم سخن میگفت. انتخابات مجلس نهم نشان داد همچنان کسانی بیشترین مقبولیت را دارند که بیشترین سر ناسازگاری را با آقای هاشمی و راهحلهايش داشته و خواهند داشت. حضور گسترده مردم نشان داد نارضایتیای که آقای هاشمی از آن سخن میگوید احتمالاً محدود به خود او، فائزه، مهدی و جمعی نه چندان قابل توجه است!
7- انتخابات مجلس نهم نه تنها "نه" به فتنهگران بود، بلکه "آری" به "انقلابی"ترها و "نه" به "محافظهکار"ترها هم بود. در واقع وضعیت برای فتنهگران خیلی بدتر از آن چیزی است که میتوانند تصور کنند. اکنون رقابت بر سر ابراز ارادت بیشتر به رهبری و ولایتمدارتر بودن است و در این رقابت، مردم اعتمادشان به انقلابیترها و ولایتمدارترها سوق پیدا کرده است.
اقبال فوق العاده به جبهه پایداری آنهم با تبلیغات ناچیز و دست و پا شکستهاش در مقابل تبليغات ميلياردي و توپخانه رسانهاي جريانهاي ديگر، رمز نقطه عطف کنونی سپهر سیاسی ایران است. این برهه نه تنها به خانهنشینی فتنهگران که به خانهنشینی محافظهکاران و احزاب نیز خواهد انجاميد. بسیار بودند کسانی که به جبهه پایداری لیستی رأی دادند. گفتمان پایداری پیروز شد.