جناب حسن روحانی دو باره به سنت مالوف سیاسی چندین سال گذشته خود بازگشت . خبر این بود " مخالفت با دولت، از روی کم عقلی است " البته منتقدان به این سخنان عادت کرده اند و عادت کرده ایم اما ایشان ظاهرا فضای سیاسی کشور را همچنان مانده در سال 92 و تا 94 می بینند .و فکر می کنند منتقدان امروز همان منتقدان دیروز و دایره حضورشان محدود به چند رسانه و خبر گزاری و سایت های خبری است .
اما آقای محترم باید به اطلاعتان برسانیم که دامنه مخالفت با دولت بی تدبیر و فاقد استراتژی و مملو از اختلاس های مالی و مدیریتی شما چنان گسترش یافته است که حتی می توان آنرا در حسینییه امام خمینی ره و در منظر و نگاه رهبر انقلاب اسلامی و از فحوای کلام خطیب مراسم هم شنید. گویا یادتان رفته است که شکاف های عمیق سیاسی شما با همفکران اصلاح طلبتان دائما در حال افزایش است و اگر نبود همراهی برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی "خطر سئوال از شما" به این راحتی از بیخ گوشتان تا الان رد نشده بود و قطعا باید برای بی عقلی ملتی بنام ملت ایران که از شما می خواهد تا یه حداقل ترین وظیفه خود که همانابهبود رفاه و معیشت ایشان است پاسخگوی نمایندگان می بودید.
اما افسوس که چنین ملتی غیور و نجیب که در سخت ترین تنگناهای اقتصادی دست و پا می زند و دامنه سفره غذا و خوراکش مستمرا از اقلام مقوی تهی می گردد مجلسش در ترازاو نیست ئ نمایندگانی که باید به وظیفه رفاه ملت و موکلان خود برسند در "سندرم حصریون" گیر کرده اند و چنان زوری بخود می آورند که گویی با رفع حصر همه مشکلات کشور حل خواهد شد .از سوی دیگر هنوز سایه سخنان معاون اولتان که نسل دهه شصت را مقصر وضعیت بیکاری و بحران های اقتصادی اعلام کرده بود از فضای رسانه ای محو نگردیده است که سینه مان به لقبی دیگر از کتاب فرهنگ لغات " منتقد پرور " شما مزین گشت . با این لحنی که شما بکار برده و می برید باید شما را از شجره اشرافیونی جهانی قلمداد کرد که هریک به فراخور حال خود در کشوری به قدرت رسیده اند و ملت ها نیز در "تحمیقی عمیق" بسر می برند که باید تحمل کنند و دم نزنند .
این قلم این ادعا را بدون سند و مدرک نمی گویم .رفتارهای شما و کلامتان ما را به اروپای قرن نوزدهم و ایتدای قرن بیستم برد زیرا در آن دوره بود که خاندانهای قدرتمند در کشورهای مختلف با همدیگر نسبت فامیلی داشتند و حرکات و سکناتشان شباهت های بسیاری به هم داشت .پس اگر می گوییم با این سخنان شما بیگانه نیستم سخنی به گزاف نگفته ایم لاکن قسمت عجیب موضوع اینجاست که شما در لباس و محیطی تربیت یافته و رشد کرده اید که ادعای پیروی از مکتب امام صادق (ع) را دارد کسی که برای تمام منقدان سخنی حکمیانه داشت و می توانست معاندان را به مخالفان و مخالفان را به موافقان و موافقان را به محبان و عاشقانش مبدل کند اما امروز ما از خود می پرسیم که "آیا واقعا شما یکی از شاگردان این مکتب هستید یا فقط سیاستمداری هستید که لباس روحانیت بر تن دارید؟ و می دانیم که شاید هیچوقت به جواب این سئوال نرسیم زیرا شما و مشاورانتان چنان "پیله ای" از چالش های روزانه و هفتگی و ماهیانه را برای ما مردم تدارک دیده اید که نمی توانیم به کنه افکار شما پی ببریم .
امروز بی عقلی و ندانستن بسیاری از محرمانه های دولت جنابتان خالی از لطف نیست، از این جهت که دور نیست روزی را که پاستور را باید ترک کنید و به همراه خود تمام یارانتان هم باید صندلی های دلچسب قدرت و مکنت را پشت سر گذارید ولی سوگمندانه شما سنتی را در این ساختمان به یادگار گذاردید که دامن خودتان را هم خواهد گرفت و آن هم" سنت مقصر قلمداد کردن دولت ماقبل " است . شاید آنروز ما خوشحال نباشیم که شما را در جایگاهی که امروز شما دولت های نهم و دهم را در آن نشانده اید شما را بدون آنکه توان دفاع از خود را هم داشته باشید آماج انتقادات سیاسی قرار دهیم اما می دانیم که در آنروز "تمام محرمانه ها آشکار شده و همه عملکردهایتان از جمله خورشید تابان برجام "به سطح افکار عمومی خواهد آمد و صادقانه بگوییم که:
"هیچوقت دوست ندارم جای شما و دلتمردانتان باشم زیرا تاریخ انقلاب اسلامی و مردم نجیب و سرافزارایران اسلامی و منتقدان مظلوم شما قضاوت شایسته ای در تراز یک دولت انقلاب اسلامی از شما نخواهند داشت.