سرویس نقد رسانه پایگاه 598/ آصف سعادتی؛
«تنگه ابوقریب» بدون شک یکی از پدیدههای این دوره از جشنواره فیلم فجر
است؛ هم از آن نظر که به واسطه بزرگی ابعاد پروداکشن اثری متفاوت و تازه در
سینمای ایران محسوب میشود و هم از این نظر که سعی کرده در زمینه روایت یک
قصه دفاعمقدسی نیز سراغ ادبیاتی تازه برود. نمایش این فیلم در میان
انبوهی از آثار اجتماعی و گاهی شعارزدهای که به این دوره از جشنواره فیلم
فجر راه پیدا کردند، با استقبال بسیار خوبی از سوی اهالی رسانه و مخاطبان
روبهرو شد. این در حالی است که در چند سال اخیر کمتر مواردی بوده که یک
اثر دفاعمقدسی بتواند تا این اندازه مورد توجه مخاطب عام و خاص سینما قرار
بگیرد؛ آن هم در شرایطی که هنوز هم نبض سینمای ایران بیشتر در دستان
اجتماعیسازهاست و سینمای دفاعمقدس سهم چندانی از این جریان اصلی تولید در
سینمای ایران ندارد.
بهرام توکلی با «تنگه ابوقریب» همه را حیرتزده کرده است/ عبور از تنگههای سخت سینماییبهرام
توکلی، کارگردان جوان و جویای تجربه سینمای ایران که با «برف سرخ»،
«پابرهنه در بهشت»، «پرسه در مه»، «اینجا بدون من»، «آسمان زرد کم عمق» و
«من دیه گو مارادونا نیستم» در سینمای ایران مطرح شد، امسال جشنواره فیلم
فجر را با فیلم متفاوتش یعنی «تنگه ابوقریب» حیرتزده کرده است.
او
در ابوقریب با یک ساختار رئال میخواهد مخاطبان نسل سوم و چهارم انقلاب را
که از چیستی و چگونگی جنگ سوال دارند به بهترین شکل و از نزدیک با مفهوم
دفاعمقدس آشنا کند. روی «دفاع» بودن جنگ هم تکیه دارد و از حیث واقعیت نیز
در دل یک عملیات یک روزه به شکل کاملا ملموسی مخاطبان را با خودش تا
نزدیکترین نمای ممکن از صحنههای نبرد پیش میبرد.
فیلم به معنای
واقعی کلمه تجربه جدیدی در سینمای دفاعمقدس به شمار میرود. از فیلمبرداری
صحنههای فیلم که به بهترین حالت خود در راستای فضای مدِنظر نویسنده و
کارگردان قرار دارد، نمیتوان گذشت. همان طور که گفته شد فیلم میخواهد
حقیقت و واقعیت جنگ را به جوان امروزی جویای حقیقت نشان دهد و این مساله
بدون اتخاذ این دکوپاژهای دقیق و سینمایی ابتر میماند. همین یک دلیل کافی
است تا بدانید تنگه ابوقریب را حتما باید بر پرده سینما دید تا بتوان
نتیجه تلاش دستاندرکاران فیلم و بویژه استاد حمید خضوعی ابیانه را به
درستی و کامل دریافت کرد. از طرفی جلوههای ویژه میدانی و بصری فیلم نیز
در اوج خودش قرار دارد و بدون شک مخاطب ایرانی را با حسی غرورانگیز از
تواناییهای فنی ملی مواجه میکند که از لحاظ تکنیک میتواند پابهپای
سینمای دنیا پیش برود و از این حیث باید به محسن روزبهانی و تیمش دست
مریزاد گفت.
نکته قابل توجه سکانس پلانهای طولانی و متعدد فیلم
است که هر سینماگری میداند این ویژگی بویژه در سینمای جنگی چقدر سخت حاصل
میشود و از آن باید به عنوان تحولی بزرگ در سینمای جنگ یاد کرد. این سکانس
پلانهایی که در برخی صحنهها به 5 دقیقه هم میرسد کار را برای همه عناصر
پشت صحنه از جلوههای ویژه گرفته تا طراح صحنه و چهرهپرداز، بسیار سخت و
نفسگیر میکند اما جمع حرفهایها در این فیلم جمع است. وقتی تهیهکننده
فیلم خودش استاد چهرهپردازی باشد، دیگر انتظارات از این کار را بالا
میبرد. بدون شک یکی از نقاط قوت فیلم چهرهپردازی منحصر به فرد آن است. در
برخی صحنهها یک بازیگر تا 4- 3 مرتبه تغییر گریم پیدا میکند که به
طبیعیترین حالت ممکن، انجام شده است. بازیگران فیلم هم واقعا خوش
درخشیدند.
حمیدرضا آذرنگ که خود را بارها به عنوان بازیگری توانا
به اثبات رسانده بود و سابقه همکاری با توکلی را در فیلم آسمان زرد کم عمق
نیز داشت، در تنگه ابوقریب هم هنر و تواناییاش را به رخ مخاطب میکشد. از
طرف دیگر بازی متفاوت و بسیار خوب جواد عزتی است. عزتی پس از نقش جدی و
متفاوتش در ماجرای نیمروز، اینجا نیز بخوبی از ایفای نقش خود بر میآید و
نشان میدهد غیر از عرصه طنز، در این بخش نیز بازیگر توانایی است. با این
اوصاف خود را به عنوان یکی از مدعیان اصلی سیمرغ جشنواره امسال مطرح
میکند. یکی از نقاط قوت فیلم تنگه ابوقریب سر و ته داشتن آن است. فیلم یک
افتتاحیه و آغاز جذاب و گیرا دارد. روایتش در طول داستان را با ریتمی مناسب
جلو میبرد و در انتها پایانبندی فوقالعادهای دارد. اساسا این
پایانبندی یک فیلم است که میتواند مخاطب را در تصمیمگیری و جمعبندیاش
از فیلم کمک کند و «تنگه ابوقریب» این خصوصیت را به بهترین شکل داراست. با
این تفاسیر بهرام توکلی که خودش در بسیاری از شؤون فیلم از بازیگردانی تا
دکوپاژ و میزانسن دخیل بوده را باید در صف اول مدعیان تصاحب سیمرغ بهترین
کارگردانی قرار داد و با جمعبندیای که از فیلم برمیآید، تنگه ابوقریب به
تهیهکنندگی سعید ملکان میتواند سودای سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر را
در سر بپروراند.