به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس- گروه سینما: «حاتمیکیا دیشب در شروع نشست خبری فیلمش گفت: «به وقت شام» را یک سرباز ساخته است. من خودم را سرباز این نظام و کشور میدانم و دلم میتپد برای کسانی که جهاد میکنند. من را یک سرباز بدانید.»
این جمله از منظر من شاید به این معنی باشد که سرباز بالاخره محدودیتهایی دارد که شاید نتواند آن سرانجام نهایی را رقم بزند اما سرباز وظیفه دارد کارش را انجام دهد هر چند فرماندهی از بالا امر دیگری کردی باشد.
«به وقت شام» فیلم استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است از آن سو که ایران خود درگیر مسئله ای به نام داعش است و شش سال است با حضور در محور مقاومت با این جرثومه فساد و تکفیر مبارزه میکند. اتفاقی که باید زودتر رخ میداد و حالا به هر دلیلی بعد از این تاخیر شش ساله باید آن را فال نیک گرفت و غنیمت دانست.
حاتمیکیا میدانست که در «به وقت شام» نمیتواند به خط مقدم برود و رشادتهای نیروهای رزمی را در صحنه نبرد به تصویر بکشد پس بهترین کار ممکن را کرد و از عقبه تلاشهای فیلم ساخت. در سالهایی که هنوز بحث حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه این قدر آشکار نشده بود این خلبانان بودند که پرندههای سنگین وزن را در آسمان شام حرکت میدادند تا عقبه را تقویت کنند.
«به وقت شام» یک دستاورد هم برای سینمای ایران دارد و آن هم وقتی است که نمیتوانی در صحنه که اینجا شهر پالمیرا بود حضور پیدا کنی آن را میسازی و آن وقت است که عظمت کار مشخص میشود هر چند برخی صحنهها به قول سینماییها درنیامده باشد.
«به وقت شام» از همان اول حماسی است. شروع پرقدرت فیلم واقعا مخاطب را درگیر خود میکند. صحنههای حمله داعش به هواپیمای ایرانی و البته حملههای انتحاری داعش با ماشینهای خوفانگیز کاملا زنده است و باورپذیر. استرس و هیجان کاملا به این سوی پرده منتقل میشود و آروز میکنی ای کاش این انتحاری به مقصد نرسد و این اتفاق به کمک موسیقی ضربدار و حماسی و میخکوبکننده فیلم به همراه دوربین جعفری میافتد.
بخش عمده موفقیت فیلم «به وقت شام» بابت تصاویری است که مهدی جعفری ثبت کرده است. حرکت درست دوربین باعث شده لذت سینما دیدن روی پرده زیاد شود. تصاویری هوایی فیلم به شدت جذاب است و هنرمندانه.
حاتمیکیا برای نشان دادن داعش هم هنرمندانه عمل کرده است. تنها سراغ یک فرقه نرفته است. از شیخ و طلحه بلژیکی و شیشانی در فیلمش هست تا ابوخالد پسر شیخ و اسرای سوری مخالف دولت مستقر در سوریه. حاتمیکیا حتی تردید خلبان ایرانی و خانواده همسرش را نشان میدهد اما در ادامه میبینیم که تردید از بین رفته و خلبان جوان در کنار پدرش که پیر این عرصه است همراه میشود.
این بار حاتمیکیا با صراحت بیشتری حرفش را میزند. اگر در چ یک گوشه نشان میدهد و در بادیگارد هشدار میدهد این بار رفته سراغ اصل قضیه و البته بی لکنت و بدون تردیدهای همیشگی فیلمهای قبلیاش. این را در مناظره کاپیتان یونس رستمی با شیخ میبینیم.
در این روزهایی که فیلمهای سینمایی خود را به موضوعاتی منفعل مشغول کردهاند باید پشت «به وقت شام» ایستاد که میخواهد درد مظلومیت یک ملت را بر پرده سینما نشان دهد.
یادداشت: مصطفی وثوقکیا