یکی از نعمتهایی که انقلاب اسلامی در سال ۵۷ برای مردم ایران به ارمغان آورد، برداشتن فاصله بین مقامات سیاسی و نظامی با مردم بود. با شکستن بت شاهنشاهی و روی کار آمدن مسئولان نظام اسلامی، فاصلههای بین مقامات سیاسی با مردم برداشته شد و هریک از مسئولان نظام به آسانی در دسترس مردم قرار داشتند و از نزدیک در جریان مشکلات مردم قرار میگرفتند و به تعبیر ساده، مسئولانِ از کف جامعه برآمده و آشنا با درد مردم قبول مسئولیت کرده بودند.
این فضای صمیمی متاسفانه دیری نپایید و دشمنان نظام فهمیدند که این نزدیکی و همدلی موجب محبوبیت بیشتر نظام اسلامی در جامعه است. به همین دلیل با پیگیری خط ترور مسئولان و بزرگان نظام، دست به حرکتی ناجوانمردانه و کور زدند.
با شهادت سپهبد قرنی در اوایل سال ۵۸ و سپس به شهادت رسیدن استاد مرتضی مطهری عضو شورای انقلاب، مقدمات این محدودیت فراهم شد تا سال ۶۰ که جنایات منافقین با ترور حضرت آیتالله خامنهای و پس از دو روز به شهادت رساندن شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام در ساختمان حزب جمهوری و دو ماه بعد نیز با بمبگذاری در ساختمان نخست وزیری و به شهادت رساندن شهیدان رجایی و باهنر به اوج خود رسید و با ترورهای خیابانی ادامه یافت. در این میان، نظام نوپای اسلامی هر روز شاهد به خون غلتیدن فرزندان خود و بویژه مسئولان سیاسی و مذهبی بود.
هرچند این ترورها وشهادت مسئولان نظام موجب انسجام بیشتر مردم در طرفداری از جمهوری اسلامی میشد و به تعبیر حضرت امام (ره) در سخنرانی ایشان به مناسبت شهادت استاد مطهری که فرمود «بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر میشود»، نظام در برابر این جنایات استحکام بیشتری مییافت اما از طرفی حفظ شخصیتهای نظام هم در دستور کار نیروهای انقلابی بویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت و بخشی به عنوان حفاظت از شخصیتها راهاندازی شد.
در اینکه حفاظت از شخصیتهای نظام وظیفهای غیرقابل انکار بود شکی نیست و در زمان خود، کاملا بهجا و عقلانی بود اما ادامه آن در دوران امنیت، محل تامل و پرسش جدی است. آیا امروز، نظام جمهوری اسلامی که پیشقراول مبارزه با تروریسم در منطقه است و گروهک تکفیری داعش را که برخی ابرقدرتها مدعی بودند مبارزه با آنها به 20 سال زمان نیاز دارد، ظرف حدود 3 سال با رشادت فرزندان خود و مجاهدت نیروهای منطقهای زمینگیر و نابود کرد، همچنان شرایطی نظیر شرایط دهه 60 را دارد و همچنان آن ضرورتهای امنیتی برای حفظ جان مسئولان وجود دارد؟ بیتردید مقامات سیاسی و مذهبی که امروز بهرهمند از محافظ و کاروان اسکورت هستند باید به این سوال پاسخ دهند.
به هر حال، حرکت انقلابی ائمه جمعه به عنوان شخصیتهایی که مامور ابلاغ تقوا و وحدت هستند در پیشگامی برای کم کردن فاصله با مردم و خارج ساختن فضای حاکم بر صفوف نمازگزاران از حالت مرزبندیشده با برداشتن مقصورهها امری قابل ستایش و تحسین است. این را که سابقه «مقصوره» در تاریخ چیست، به اندیشمندان عرصه تاریخ وا مینهیم و حداقل از سایر ائمه جمعه میخواهیم که این مرزها را بردارند. از طرفی از مقامات حفاظتی هم که حفاظت کل نمازجمعه و نمازگزاران را بر عهده دارند میخواهیم که با دقت بیشتری به امور حفاظتی بپردازند تا خدای ناکرده، این حرکت زیبا و وحدتآفرین به حوادثی که موجب پشیمانی شود، نینجامد.
باشد تا بار دیگر به تاسی از پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد مصطفی (ص)، صفوف نماز جمعه همانند آنچه که در دوران آن حضرت اقامه میشد، جلوه بیشتری از یگانگی را به نمایش بگذارد و فقیر و غنی، مسئول و غیرمسئول، کارگر و کارمند و آموزگار، همه و همه در صفوف به هم فشرده نماز جمعه، حضوری یکرنگ یابند.