در کشاکش بحث های داغ تولید و واردات برنج و این که میزان نیاز کشور به این محصول استراتژیک چقدر است، همواره یک نکته مهم مغفول مانده و آن کم آبی شدید در کشور است که چند سالی است گریبان استان های شمالی کشور را نیز گرفته است.
کما این که فقط در استان مازندران با کاهش ۳۲ درصدی بارش باران در هشت ماهه امسال و کاهش بارندگی در دو ماهه سال زراعی جاری که به طور معمول پربارش ترین ماه های سال به شمار می روند، مواجه بوده ایم و نشان می دهد که خشکسالی در مازندران در حال جدی تر شدن است. همچنین به گفته کارشناسان حجم آورده رودخانه های استان گلستان نسبت به سال های گذشته ۵۵ تا ۷۸ درصد کاهش داشته است.
این شاخص در بخش آب های زیرزمینی حدود ۱۵ درصد و آب پشت سدهای استان گلستان نیز نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۶۱ درصد کاهش داشته است. همه این موارد و از طرف دیگر کاهش میزان بارندگی از ابتدای سال آبی جاری، نسبت به مدت مشابه سال گذشته به میزان ۳۷ درصد باعث شده است تا ۹۶ درصد آب های زیرزمینی استان گلستان درحال استحصال پیوسته باشد که این یعنی بروز فاجعه در زمانی نه چندان دور.
از سوی دیگر شالی کاران با توجه به خشکسالی های اخیر برای درآمدزایی بیشتر از شالیزارها، به روش های مختلف متوسل شده اند که از جمله آن کشت دوباره برنج بوده است. درحالی که کشت دوباره برنج به اعتقاد کارشناسان، بدترین نوع کشت، نه تنها به لحاظ مصرف زیاد آب، بلکه به خاطر تشدید مصرف آب در فصلی است که طبیعت با خشکی مواجه می شود.
کشت دوم معمولا در ماه های تیر و مرداد پس از برداشت کشت اول صورت می گیرد، درحالی که دراین زمان آب بندان ها خالی است، دبی آب در رودخانه ها به کمترین میزان می رسد، ذخیره آبی پشت سدها تقریبا تخلیه می شود و عمق آب چاه ها نیز به حداقل می رسد.
با این اوصاف متاسفانه در نبود برنامه منسجم و نظارت دقیق، بیشتر شالی کاران در سال های اخیر برای کشت دوم از آب های زیرزمینی استفاده کرده اند و در بعضی از دشت ها وضعیت سفره های زیرزمینی به مرحله بحرانی رسیده است.
از آن سو اما هر ساله بین شالی کاران و دولت بر سر تولید و واردات کشمکش است. با توجه به این که واردات برنج در نیمه نخست امسال رشد فزاینده ای داشته و از یک میلیون تن هم عبور کرده است، وزیر جهاد کشاورزی ممنوعیت فصلی واردات این محصول استراتژیک را که از ابتدای شهریور تا ابتدای آذر بود ادامه داد و تا اطلاع ثانوی نیز ادامه خواهد داشت.
در خور یادآوری است که با وجود خشکسالی های اخیر و هشدار کارشناسان، میزان تولید داخلی برنج حدود ۲.۲ میلیون تن در سال و نیاز ما به واردات برنج هم سالانه ۸۰۰ تا یک میلیون تن است که در مجموع مصرف برنج کشور به حدود ۳.۲ میلیون تن می رسد، البته بخشی از واردات برنج از طریق بازارچه های مرزی انجام می شود که معمولا در محاسبات نمی آید.
اما اکنون این سوال مهم و حیاتی مطرح می شود که «آب استراتژیک تر است یا برنج؟» و آیا وقت آن فرا نرسیده است که به طور جدی راجع به افزایش تولید داخلی برخی اقلام کشاورزی تجدیدنظر شود؟ هر چند به تازگی وزیر جهاد کشاورزی اعلام کرد: «به طور جدی این سیاست را دنبال می کنیم که به دلیل محدودیت منابع آبی، غیر از استان های شمالی، کشت برنج در استان دیگری صورت نگیرد و نه تنها از آن حمایت نمی کنیم، بلکه محدودیت هایی هم داریم» اما آیا این محدودیت در شرایط کنونی کفایت خواهد کرد؟
در شرایطی که اغلب کشورهای منطقه با درک درست از شرایط، اقدام به واردات مجازی آب کرده اند آیا ما نیز نباید چنین رویکردی را مدنظر قرار دهیم؟ ضمن آن که افزایش بیش از حد برنج با کیفیت داخلی آن را از سبد مصرف خانوارهای زیادی حذف کرده است و اغلب مردم از برنج های ارزان تر وارداتی استفاده می کنند.
بی شک پیش نیاز این مهم در نظر گرفتن الگوی کشت جایگزین مناسب با حداکثر بهره وری و حداقل مصرف آب برای سه استان شمالی کشور است که دور از دسترس هم نیست و می توان کشت برنج با کیفیت ایرانی را در مناطقی که هنوز با کم آبی مواجه نیستند محدود و از آن حمایت کرد تا مصرف کننده داخلی و بازارهای خارجی از برنج با کیفیت ایرانی محروم نشوند.
قطعا با برنامه ریزی دقیق و ارائه رویکردهای نوین کشاورزی نه تنها با کاهش درآمد کشاورزان و شالی کاران روبه رو نخواهیم شد بلکه حتی افزایش درآمد را در کنار حفظ منابع آبی منطقه شاهد خواهیم بود و نسل های بعد نیز گاهی عطر برنج خوب ایرانی را استشمام خواهند کرد.