به گزارش پایگاه 598 به نقل از افکار، لحن و گفتار روحانی
در قاب تلویزیون در مقایسه با گزارش ۱۰۰ روز اول دولت یازدهم، معنا و
پیامهای فراوانی داشت. امید کمتر، لحنی با اعتماد به نفس پایینتر و از
همه مهمتر ناامیدی که به حامیانش منتقل میشد.
حامیان دیروز روحانی در حال تبدیل شدن به منتقدان و حتی
مخالفان امروزش هستنند. شاید در دولتهای دوم این اتفاق معمول باشد که
عملکرد دستگاه اجرایی افت میکند و روزمرگی، آفت هیات دولت و مدیرانش
میشود. چنین اتمسفری معمولادر یکسال یا دوسال پایانی دولت تشدید میشود،
اما به نظر میرسد دولت دوازدهم از ابتدای کارش دچار روزمرگی و روند کند
پیشبرد وعدههای انتخاباتی شده است.
حسین راغفر، کارشناس اقتصادی معتقد است روحانی در حوزه
اقتصادی و معیشتی در حال ناامید کردن همه است: "شیوه عمل دولت دعوت مردم به
شورش است. اگر آقای روحانی فکر میکند مثل رئیس جمهور قبل میتواند مشکلات
خود را بر دوش دولت بعد بیندازد، سخت در اشتباه است چرا که دولت دارد در
همین چهار سال مردم را ناامید میکند."
اگر دولت یازدهم در ابتدای کار توانست با اولویت قرار
دادن سیاست خارجی در بحث مذاکرات هسته ای، مشکلات اقتصادی و به تبع آن
معضلات و بحرانهای اجتماعی را در سایه قرار دهد، دولت دوزادهم میبایست
محلی برای درو محصول کاشته شده در دولت یازدهم یا همان برجام و سرمایههای
خارجی وعده داده شده باشد. چارچوب مفروض برای رونق اقتصادی، به سمت پیش
شرطهای جدید و جدی دیگری، چون حل و فصل موضوعات منطقهای و موشکی سوق داده
شده و اصطلاح «شرایط حساس کنونی»، مجدد در حال پررنگتر شدن است. شرایطی
که میتواند عدم تحقق وعدهها را همچنان در حالت انتظار یا استندبای قرار
دهد.
اشتغال زایی کاذب، افزایش قیمت ارز، ادامه مشکل سپرده
گذاران موسسات اعتباری، خام فروشی، شکست در طرح خصوصی سازی در کنار عدم
تحقق وعدههای سیاسی و اجتماعی مانند حقوق شهروندی، رفع حصر و به کارگیری
زنان در پستهای مدیریتی، سرسخترین مدافعان روحانی را به صف منتقدان اضافه
کرده است. هرچند این دست از فعالین سیاسی و اقتصادی، همچنان در تلاش اند تا
فاصله خود را با اصولگرایان در نقد دولت حفظ کنند. صادق زیباکلام، بر این
نظر است که با چشمان کبود همچون مردمک چشم همچنان از دولت حمایت میکند،
ولی دیگر نمیتوان مانند گذشته حامیان را توجیه کرد:" معتقدم که مساله فقط
این نیست که بین اصلاحطلبان و دولت آقای روحانی شکاف به وجود آمده است. من
فکر میکنم مساله عمیقتر از این حرفهاست. اساسا یک سرخوردگی و یک احساس
ناامیدی گسترده، نه تنها در بین اصلاح طلبان، بلکه در بین آن ۲۴ میلیونی که
به آقای روحانی رای دادهاند به وجود آمده است. " زیباکلام در اظهارنظری
دیگر معتقد است: "بنابر دلایلی که برای خود دارم، کارنامه چندان موفقی را
برای ایشان پیش بینی نمیکنم. به این دلیل که مرکز ثقل دولت دوم آقای
روحانی و بزرگترین مشکلات و چالشهایی که با آن روبرو است به مسائل اقتصادی
باز میگردد. از همین رو نوری برای مشاهده موفقیت اقتصادی دولت دوازدهم به
چشم نمیخورد."
شیب انتقادات به مرور بیشتر و بیشتر میشود و حمایت از
روحانی هزینههایی را بر جریان اصلاح طلب تحمیل خواهد کرد، از همین رو خود
را به سمتی از میدان روانه میکنند که از دید تماشاگران یا همان افکار
عمومی، به عنوان مدافعان سرسخت دولت دوازدهم برچسب نخورند. در فاصله زمانی ۶
ماه ازانتخابات ۱۳۹۶ تا به امروز، تغییر فاز اصلاح طلبان نشان از آن دارد
که آنها نمیخواهند تمام تخم مرغ هایشان را در سبد روحانی قرار دهند و بر
روی مهره بازنده شرط بندی کنند. در این مسیر میبایست آلترناتیوهای جدیدی
را رو کنند و به مرور با جلب توجه پایگاه اجتماعی خود به سوی آنها، راه
پایان معضلات و مشکلات را در حمایت از آنها تقویت کنند. ناامید کردن
تدریجی و نه سریع جامعه از دولت دوازدهم و در نهایت زدن ضربه نهایی و معرفی
ناجی اصلاح طلب، از این مسیر میگذرد. عبدالله ناصری، فعال اصلاح طلب بر
این نظراست: " من به عنوان یک کنشگر خیلی تصویر روشنی از برنامههای دولت
در حوزههای اجتماعی و سیاسی به ویژه اقتصادی نمیبینم. تصویری از برنامه
چهار سال آینده دولت ارائه نشده است. دولت تا حدودی در حوزه سیاسی با
انتخاب مجدد وزیر کشور و استاندارانش برنامه سیاسیاش را مشخص کرد."
به
طور کلی رجوع به گزارههای بخشی از تئوریسینهای اصلاح طلب نشان میدهد،
زمینه سازیها برای امروز مدنظر بوده است. زمانی که سعید حجاریان از
نرمالیزاسیون سخن گفت: یا ابراهیم اصغرزاده دولت اعتدال را رحم اجارهای
نامید، میبایست انتظار بالا رفتن شیب تند انتقادات از دولت دوادهم را پیش
بینی کرد. این بدان معناست که در ذهنیت این طیف از اصلاح طلبان، دولت
روحانی، بستر و محیطی را فراهم ساخته تا اصلاح طلبان بتوانند پس از عادی
شدن شرایط زمانی و محیطی، خود نامزد کاملا اصلاح طلب را برای تشکیل دولت
معرفی کنند. در این گزاره حل مشکلات و بحران در اولویتهای بعدی قرار
میگیرد و دغدغه جریان اصلاحات این موارد نیستند. هرچند وجود معضلات این
شانس را برای اصلاح طلبان فراهم میآورد که سفره خود را از دولت در سالهای
پایانی روحانی جدا کنند و در نتیجه با زبان تندتری نسبت به عملکرد دولت
موضع گیری کنند؛ بنابراین انتخابات مجلس ۹۸ اولین آزمون جدی کنشگری اصلاح
طلبان به صورت مستقلتر و با نقد شدیدتر نسبت به دولت خواهد بود.